دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آسي (زبان)جلد: 1نويسنده: محمد آصف فکرت 
 
 
شماره مقاله:212















آسي، زباني از خانوادة زبانهاي هند و اروپايي و متعلق به شاخة سکائي از زبانهاي
ايراني شمال شرقي. اين زبان از مناطق شرقي ايران به قفقاز رفته و با زبان سغدي که
آثار آن در آسياي ميانه و ترکستان چين به دست آمده و با زبان يغنايي که امروز در
نواحي شرقي سمرقند رايج است و نيز با زبان خوارزمي مربوط است (ميه، 62؛ يارشاطر،
20).
نياکان آسها را در قرون وسطي «آلان» و «الآن» و در دوران باستان «سَرْمَت»
ناميده‎اند. اين زبان اکنون زبان آسهاي اُسِتّياي شمالي (در فدراسيون روسيه) و
اُسِتّياي جنوبي (در گرجستان شوروي) است. به علاوه در برخي نقاط ديگر چون کاربارده
بالکار و استاوْروپول نيز عده‎اي به زبان آسي تکلم مي‎کنند. سرزمين آسي‎زبانان در
دو سوي سلسله جبال قفقاز واقع شده است. زبان آسي در اصل يک زبان ايراني است، ولي به
سبب تأثير زبان مردم قفقاز تغييراتي در آن روي داده و از اين جهت آن را يک زبان
دوجنبه‎اي و شامل عناصر ايراني و غير ايراني مي‎دانند (عيسايف، 66, 67؛ ژيرکوف،
637). بيروني در مقدمة تحديد نهايات‎الاماکن مي‎نويسد که زبان قوم آلان و آس
آميخته‎اي از خوارزمي و بجناکي است (ص 21).
زبان اسي در عين حال از تأثير زبان فارسي به دور مانده، ولي بسياري از ويژگيهاي
زبانهاي باستاني ايران (مانند صرف اسم در حالات چندگانه و کاربرد پيشوندهاي متعدد
براي افعال و غيره) را نگهداشته است.
زبان آسي داراي 2 لهجه است: لهجة ايرون در شرق و لهجة ديگور در غرب. لهجة ايرون در
بخش وسيعي گسترش يافته و 75 درصد آسها به ان لهجه تکلم مي‎کنند و مبناي زبان ادبي
آسي است. ايرون يک لهجة فرعي نيز دارد که «توالي» خوانده مي‎شود (ارنسکي، 3039.
لهجة ديگور که در بخش غربي و امتداد رودخانه‎هاي اوروخ و اورسدن رواج دارد، يک لهجة
مهجور است ولي ويژگيهاي مراحل قديمي اين زبان را بيشتر در خود حفظ کرده است
(هيستينگز).
در آواشناسي اين زبان 7 مصوت و 28 صامت وجود دارد، و اسم و فعل در آن صرف مي‎شوند.
اسمها مفرد و جمع و نکره و معرفه دارند و در 9 حالت صرف مي‎شوند. اعداد در زبان آسي
داراي 4 طبقه‎اند: وصفي، ترتيبي، توزيعي و کسري (قس: ابوالقاسمي، 10 به بعد).
کهن‎ترين اثر مکتوب زبان آسي سنگ نبشتة زِلنچوک است که به 941م تعلق دارد. اين
نوشته که سنگ قبري در 21 سطر و به خط يوناني است در 1888م در کرانة راست رودخانة
زلنچوک، يعني در سرزمين باستاني آلانها، کشف شده است. امّا رسم نگارش اين زبان به
خطّ يوناني بر اثر عوامل مختلف تاريخي از جمله هجوم تاتارها از ميان رفته است
(عيسانف، 67). زبان آسي روزگاري به خط فارسي (عربي) نيز کتابت مي‎شده است
(اينترنشنال).
خط آسي در 1798م توسط مبلغان مسيحي براساس خط کليسايي اسلامي ساخته شد. در 1844م
آندره شِگْرِن (1794-1855م) الفبايي بر پاية خط سيريليِ غيرديني وضع کرد، و سپس، و.
ميللر خطي بر مبناي الفباي لاتين براي زبان آسي طرح نمود (اُرانسکي، 303-304؛
ابوالقاسمي، 5). از 1923م تا 1938م براي زبان آسي شمالي و جنوبي از الفبايي که
براساس خط لاتين طرح‎ريزي شده بود استفاده مي‎شد.
در 1938م خط جديدي براساس الفباي روسي براي زبان آسي وضع شد، که تاکنون معمول و
مورد استفاده است. گرچه در سده‎هاي 18 و 19 کساني بوده‎اند که به زبان آسي شعر
مي‎گفته‎اند، لکن کُستا ختاگوروف (1859-1906م) شاعر ملي و بنيان‎گذار ادبيات آسي
بشمار مي‎رود، و سروده‎هاي او در ترقي و تکامل اين زبان سهم مهمي داشته است.
داستانهاي مربوط به قهرمانان «نَرت» از ادبيات ملي اين زبان است که اکنون ضبط شده و
به صورت مکتوب موجود است و در ادبيات آسي اهميت خاصي دارد.
بر طبق آمار 1977م از جمله 039‘488 نفر آس، 589‘432 نفر زبان آسي، 546‘26 نفر زبان
روسي و 904‘28 نفر زبانهاي ديگر را زبان مادري‎شان مي‎دانند.

مآخذ: ابوالقاسمي، محسن، زبان اسي، تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1348ش (جمـ)؛
ارانسکي، اي، ام، مقدمة فقه‎اللغة ايراني، ترجمة کريم کشاورز، تهران، پيام؛
اينترنشنال؛ بريتانيکا؛ بيروني، ابوريحان، تحديد نهايات‎الاماکن، ترجمة احمد آرام،
دانشگاه تهران، 1352ش؛ دايره‎المعارف بزرگ شوروي؛ ژيرکوف، «زبانهاي شمال قفقاز»،
آينده، س 2، شمـ 10 (بهمن 1306ش)، صص 632-638، 744-747؛ يارشاطر، احسان، «زبانها و
لهجه‎هاي ايراني»، مجلة دانشکدة لدبيات، س 5، شمـ 1، 2 (مهر و دي 1336ش)، صص 11-48؛
هيستينگز، ذيل Ossetic Religion؛ نيز:
محمدآصف فکرت

 





/ 415