شماره مقاله:217
آسيه، از زنان بنياسرائيل، همسر رامْسِس دوم (حكومت: 1304-1237ق م)، فرعون مصر
در روزگار حضرت موسي(ع). در قرآن كريك 2 بار از اين بانو، بدون ذكر نلم، ياد شده
است. يكبار در شرح برگرفته شدن موسي(ع) از نيل (قصص 28/9) و بار ديگر به هنگامي كه
وي از خداوند ميخواهد او را از فرعون و قوم ستمكارش نجات بخشد و بهشت را روزي وي
سازد (تحريم/66/11).
بيشتر مفسّران در تفسير اين آيات، نام اين بانو را آسيه گفتهاند. مطابق آيات ياد
شده و روايات اسلامي،آسيه به رغم آنكه در دربار فرعون ميزيست، به خداي يگانه
ايمان داشت و وقتي موسي(ع) به پيامبري رسيد، به وي نيز ايمان آورد، اما اعتقاد خود
را پنهان ميداشت. سرانجام در اثر پيشامدي، فرعون به ايمان وي پي برد و از او خواست
تا از پرستش خداي يگانه دست بدارد، اما آسيه نپذيرفت. فرعون دستور داد او را شكنجه
كردند. بر پاية روايتي، در پايان شكنجهها سنگي بزرگ بر وي فرود آوردند، اما پيش از
آنكه سنگ بر او فرو افتد، روح از تنش پرواز كرده بود.
قرآن كريم در برابر زناني مانند همسران لوط و نوح كه با وجود معاشرت و مصاحبت با
پيامبران خدا كفر ميورزيدند، از آسيه به عنوان نمونة زنان پرهيزگار و موحد ياد
ميكند كه به رغم زندگي در محيطي كفرآلود، ايمان خود را به پروردگار رها نكرد. از
پيامبر اسلام روايت شده است كه آسيه در كنار مريم(ع)، حديجه(ع) و فاطمه(ع) در شمار
بهترين زنان بهشت است (سيوطي، 5/245). طبق روايتي ديگر از رسول اكرم، در دوران پيش
از اسلام، 3 تن هرگز كفر نورزيدند: مؤمن آل فرعون، عليبن ابيطالب(ع) و آسيه همسر
فرعون (صدوق، 192؛ طبرسي، 10/319).
مآخذ: سيوطي، جلالالدين، الدّرالمنثور، قم، كتابخانة آيتالله مرعشي، 1404ق؛ صدوق،
خصال، تهران، علميّة اسلاميّه؛ طبرسي، فضلبن حسن، مجمعالبلدان، قم، كتابخانة
آيتالله مرعشي، 1403ق.
محمدعلي مولوي