دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آشتيان (شهر)جلد: 1نويسنده: هادي عالم زاده 
 
 
شماره مقاله:223
















آشْتيان، شهر و مرکز شهرستاني به همين نام از استان مرکزي ايران، واقع در ْ50 و َ1
طول شرقي و ْ34 و َ33 عرض شمالي (مفخم پايان، 7؛ آمارنامه، 27؛ در نقشة عمليات
مشترک: ْ50 طول شرقي و ْ34 و َ31 عرض شمالي) در فاصلة 80 کيلومتري شمال شرقي اراک
(مرکز استان مرکزي)، 120 کيلومتري جنوب غربي قم، و بر سر راه فرعي قم، گرکان و
تفرش، با 1/2 کمـ2 مساحت و 447‘5 نفر جمعيت (سرشماري عمومي نفوس و مسکن، نتايج
مقدماتي کل کشور، 4؛ شناسنامة شهرهاي کشور، 28).
وجه تسميه: تني چند از پژوهشگران، بي‎ارائة سند، اَبْرَشْتِجان (و نه اشتجان) مذکور
در تاريخ قم را آشتيان پنداشته‎اند (دهگان، تاريخ اراک، 143، 144) و آنچه دربارة
وجه تسمية ابرشتجان در اين کتاب آمده در ذيل آشتيان نقل کرده‎اند (سيفي قمي،
72-75). صرف نظر از افسانه‎اي بودن اين وجه تسميه، از تاريخ قم و ديگر منابع آشکارا
بر مي‎آيد که ابرشتجان نه از نظر لفظ قابل تطبيق بر آشتيان است و نه از لحاظ موقعيت
جغرافيايي. در تاريخ قم زير عنوان «ذکر بارويي که به قم محيط بوده و نو و کهنه» از
ديواري سخن به ميان است که «يزدانفاذار رئيس ناحيت ابرشتاج» و چند تن از
فرمانروايان محلي چون اسفيد و پسرش، صفين، براي ايمن شدن از «لشکر ديلم» بر گرد
ديه‎هاي قم برآورده بودند. (صص 33-35). از اين سخن بر مي‎آيد که ابرشتجان و
جَمکَران که ديواري آن دو را به هم مي‎پيوسته و نيز ديگر ديهها و نواحي يعني سرقت،
جبل، کشويه، اسفرآباد، سعدآباد، قزدان، کَميدان، مَزدِجان و جُمَر که باروي قم آنها
را در بر مي‎گرفته بايستي نواحي و ديه‎هايي نزديک به هم بوده باشند. اين سخن را
متون مربوط به سده‎هاي اخير و برخي آباديها و محلات کنوني قم نيز تأييد مي‎کنند.
نام اين ديه‎ها و جايها برخي عيناً و برخي با اندکي تصحيف در کتابچة تفصيل و حالات
دارالايمان قم (تدوين در 1305ق/1888م) آمده است: «مزرعة غزوان ]احتمالاً تصحيف شدة
قزدان[: از مزارع قديم ... از نهر شهرستان مي‎شود ... مزرعة جمکران ... طرف شرقي
بلد در يک فرسخي واقع است ... مزرعة ابرستجان: (بر وزن بهمن نشان) ... در دامنة کوه
يزدان که در نيم فرسخي شهر است واقع است ... مزديجان: ... در حوالي شهر واقع است
... کميدان: در جنب بلد واقع و از مزارع قديم است ... جُمَر و سعدآباد: در زير بلد
واقع است» (افضل‎الملک، 79-83). علاوه بر اين، تاريخ قم در «تفصيل سکک ابرشتجان»
(يکي از رساتيق قم) از 11 محله و مزرعه نام برده که نام هيچ يک از قري و ديه‎هايي
ناحيه‎اي که امروز آشتيان به شمار مي‎آيد، در ميان آنها نيست حال آنکه در گفت‎و‎گو
از «ضيعتها و ديههاي» وره (يا ورّه، يکي ديگر از رساتيق قم)، در کنار نام اشتجان از
35 «ديه وضعيت» نام مي‎برد (صص 135، 138) که از آن ميان مي‎توان نام آباديهاي
شهرستان آشتيان و نقشة جغرافيايي آن يافت (جهاد سازندگي، فرهنگ اجتماعي، 20-22؛
نقشة عمليات مشترک؛ دهگان، تاريخ اراک، 142، 143). بنابراين مي‎توان گفت که شهرستان
آشتيان حدوداً همان رستاق ورة کهن، و شهر آشتيان نيز همان اشتجان (اشتگان)، يکي از
ديه‎هاي کهن وره است. ذکر نام روستاهاي وره، فراهان و طبرس در کنار هم، زير عنوان
مضافات قم، در البلدان يعقوبي نيز اين سخن را استوارتر مي‎سازد (ص 49). اما اشتقالي
که کسروي در وجه تسميه و معناي واژة آشتيان پيشنهاد کرده (کاروند، 304؛ دهگان،
گزارشنامه، 63-64)، از نظر زبان‎شناسي جاي تأمل پذيرفتن آن مشکل است.
سيماي طبيعي: شهر آشتيان در جنوب خاوري کوه کلاهه و غرب کوه زيرگان (کوه مشرف بر
روستاي آمره و دهستان دستجرد، از شهرستان قم)، در سراشيبي تپه‎هاي مجاور رودخانة
آهو، با خانه‎هايي مشرف بر يکديگر (پله پله) واقع شده است (شناسنامة شهرها، نقشه؛
ناصرالدين شاه، 196، 197؛ فووريه، 389؛ کيا، يک). با هوايي سرد و خشک و زمستانهايي
دراز. ميزان باران سالانة آن از 200 تا 250 ميلي متر در تغيير است. رودخانة آشتيان
(آهو) از پيوستن دو شاخه شکل مي‎گيرد. شاخة بزرگتر، رود آهو، از دره‎هاي کوه کلاه و
کوه زيرگان سرچشمه مي‎گيرد. رودخانة آهو که تنها در بهاران آب دارد، پس از گذشتن از
ميان شهر و تقسيم آن به دو نيمة شرقي و غربي به سوي جنوب جريان مي‎يابد و پس از
گذشتن از ديه‎هاي سياوشان و دستجرده به کوير ميقان مي‎ريزد. آشتيان کوهستاني و
داراي آب و هواي سرد و خشک و زمستانهايي دراز است (فرهنگ جغرافيايي، 15؛ نقشة
عمليات مشترک؛ سديدالسلطنه، 304؛ قريب، 15).
پيشينة تاريخي: کهنترين متني که از ديه اشتجان (شهر آشتيان کنوني) سخن به ميان
آورده تاريخ قم (تأليف در 378ق/988م) است که زير عنوان رستاق ورّه (حدوداً شهرستان
آشتيان فعلي) و طسوج جوزه و جَرَکان (گرکان) از اشتجان و چند ديه ديگر از ديه‎هاي
وره نام برده است. (صص 119، 139). از اين تاريخ تا روزگار قاجاريه
01193-1344ق/1779-1925م) نامي از اشتجان يا اشتيان در متون تاريخي و جغرافيايي
نمي‎يابيم (سيفي قمي، 19، 20). اگر آنچه را در تاريخ قم آمده، درست و دور از اشتباه
کتابتي بدانيم، مي‎توان حدس زد که اهميت جوزه (يکي از ديه‎هاي دهستان دستجرد قم) و
جرکان از اشتجان بيشتر بوده است. زيرا يکي از طسوجهاي پنجگانة رستاق وره به اين دو
نام خوانده مي‎شده است. در متون روزگار قاجاريه، خاصه سفرنامه‎ها، مکرر از آشتيان
به عنوان قريه‎اي بزرگ يا قصبه‎اي آباد ياد شده: «آشتيان قريه‎اي است قصبه مانند و
محلي است خاطر پسند از توابع بلوک فراهان ... محتوي است به قرب هزار خانة دلگشاي و
باغات فرح فزاي ...» (شيرواني، حدائق‎السياحه، 56؛ همو، بستان‎السياحه، 41، 42).
ناصرالدين‎شاه، آشتيان را آبادي کم‎آب و بادخيزي که خانه‎هايش «طبقه‎طبقه ساخته
شده» توصيف کرده است (ص 389).
از آشتيان، خاصه در عهد قاجاريه، مردان ناموري در علم و دين و سياست برخاسته‎اند.
برخي از اين بزرگان اينانند: ميرزامحمدعلي بلبل آشتياني، مستوفي اصفهان در روزگار
صفويه که دفتري شعر به گويش آشتياني (هـ م) از او به جاي مانده (زنده در
1060ق/1650م)؛ ميرزامحمدعلي آشتياني، نمايندة دولت ايران (در عهد محمدشاه قاجار) در
پيمان صلح با عثماني در 1238ق/1823م؛ ميرزاحسن آشتياني (د 1261ق/1845م)
مستوفي‎الممالک عهد محمدشاه و حاج‎ميرزا‎آقاسي (مغدم، 124؛ خورموجي، 17؛
اعتمادالسلطنه، صدرالتواريخ، 286)؛ ميرزا‎يوسف مستوفي‎الممالک (د 1303ق/1886م)،
صدراعظم دولت ناصري؛ حاج‎ميرزا ‎محمدحسن آشتياني (د 1319ق/1901م) از مجتهدين و
مراجع بنام دورة ناصري و صاحب تأليفات بسيار که به پشتيباني از تحريم تنباکو برخاست
و مردم تهران در حمايت از او به قصر سلطنتي حمله بردند؛ شيخ‎مرتضي آشتياني (د
1365ق/1946م) پسر او که پس از پدر مرجعيت روحاني يافت و از مخالفان دولت ناصري بود؛
ميرزامصطفي آشتياني، فرزند ديگر او (مقـ 1327ق/1909م) ملقب به افتخارالعلماء و از
اطرافيان علي‎اصغر‎خان‎اتابک؛ حاج‎ميرزا‎هاشم آشتياني، فرزند ديگر او، حکيم، متکلم
و فقيه، صاحب نامة رهبر در اخلاق، حاشيه بر منظومه و اسفار؛ ميرزامهدي آشتياني،
(1269-1332ش/1953-1980م) صاحب حواشي بر منظومه، اسفار و فصوص (دانشنامه، ذيل
آشتياني؛ دولت‎آبادي، 2/7، 16، 30)؛ ميرزامحمود آشتياني، پسر شيخ‎مرتضي، فقيه زاهد
عارف؛ اسماعيل آشتياني فرزند ديگر شيخ‎مرتضي، نقاش معاصر (1271-1349ش/1970-1892م)
شاگرد کمال‎الملک، متخلص به شعله (عربگل، 596)؛ عباس اقبال آشتياني، محقق و مورخ
معاصر (1314-1375ق/1896-1956م).
وضع کنوني: آشتيان شهري است کوچک با 1342 خانوار (سرشماري عمومي نفوس و مسکن، 4) و
4/3 درصد رشد جمعيت. ميزان باسوادي 6/66 درصد است و اين شهر در اين زمينه، به
ترتيب، پس از محلات، کميجان، اراک و تفرش در مرتبة پنجم (در ميان 16 شهر استان)
قرار دارد. آشتيان داراي 4 دبستان (2 پسرانه، 2 دخترانه)، 3 مدرسة راهنمايي (2
پسرانه، يک دخترانه)، 2 دبيرستان (يک پسرانه و يک دخترانه) و بر روي هم 88 نفر عضو
آموزشي و 1249 دانش‎آموز است. ديگر مراکز و امکانات بهداشتي، مذهبي، فرهنگي،
اجتماعي و رفاهي اينهاست: آب لوله‎کشي، برق، تلفن، يک بيمارستان 25 تختي، 3
درمانگاه، يک آزمايشگاه طبي، 5 داروخانه، 4 بخش تزريقات، 5 مسجد، يک کتابخانه با
721/4 جلد کتاب، 3 پارک، 4 ورزشگاه، آتش‎نشاني، کشتارگاه، يک جايگاه فروش نفت،
بنزين و گازوئيل، يک عامل فروش نفت، يک مهمانخانه و 5 دستگاه تاکسي (شناسنامة
شهرهاي کشور، 2/جمـ). مردم همه بر مذهب شيعة دوازده امامي‎اند و زبان همگان فارسي
است، جز روستاييان محله‎هاي کهن بخش غربي شهر (مازِري، لاق، سَرِدِي (دِه)، نيان
دِي، مِيدَنگاه، آقا زيارت و محل چِناري) که به گويش آشتياني، که به گويش آشتياني،
از گويشهاي مرکزي ايران، سخن مي‎گويند (کيا، يک).

مآخذ: نکـ آشتيان، شهرستان.
هادي عالم‎زاده

 





/ 415