شماره مقاله:241
آصِفخان، خواجه غياثالدين عليقزويني، از دولتمردان صاحب کمال، سرشناس و
ايرانيالاصل دورة اکبرشاه (963-1014ق/1556-1605م). وي فرزند آقا ملّاي دواتدار
قزويني (صمصامالدوله، 90؛ علّامي، تعليقات مترجم به انگليسي، 398) از رجال دربار
شاهطهماسب صفوي (919-984ق/1513-1576م) است که خود را از اولاد شيخشهابالدين
سهروردي (539-632ق/1144-1235م) ميدانست (صمصامالدوله، 90-91). غياثالدين برخلاف
برادرانش ميرزابديعالزمان حاکم کاشان پدر ميرزاجعفر آصفخان (هـ م) و اقا
محمدزمان، ديواني دارالسلطنة تبريز و احمدبيگ از حاکمان محال خراسان (اسکندربيگ،
166) که در ايران و دربار شاهطهماسب ماندگار شدند، راه هند در پيش گرفت
(صمصامالدوله 90-91؛ علّامي، تعليقات مترجم به انگليسي، 479) و همچون غياثبيگ
تهراني پدر ابوالحسن اصفخان (هـ م) وزير مقتدر جهانگير، از مردان بسيار مؤثر و با
نفوذ دربار تيموريان هند شد. آصفخان به همراه تني چند از سرداران وفادار به
اکبرشاه، عهدهدار اقدامات نظامي مهمّي گشت که منجر به غلبة اکبر بر راجپورتها و
تصرف قلاع و مراکز قدرت آنان در گُجْرات و نواحي شمال هند گرديد، چنان که علّامي
نام او را در شمار «بهادران اخلاصمند» اکبر شاه ياد کرده است (3/49). نخستينبار
در 976ق/1568م پس از تصرف قلعة «چَتور» همراه قليچخاناندجاني مأموريت يافت که
شاهزادگان ياغي را وادار به فمانبري سازد (خافيخان، 173؛ فرشته 1/258). آنگاه در
ايلغار 9 روزة گجرات در 981ق/1573م در رکاب اکبرشاه مأموريتهاي دشواري انجام داد و
الحاق لشکر «پَتن» را به اردوي اکبرشاه به انجام رساند (2 جماديالاول 981ق/30 اوت
1573م، ملاعبدالباقي نهاوندي، 797-799). پس از بازگشت از گجرات به پاس خدماتش، در
16 جماديالاول 981ق/14 سپتامبر 1573م به خطاب آصفخاني نايل و به بخشگري (مقام
لشکرآرايي و انتظام امور سپاه) گجرات زير فرمان ميرزاعزيز کوکه منصوب شد (نهاوندي،
796-799؛ علّامي، 3/64).
در جنگ اکبرشاه با «رانا» آصفخان در سپاهي که به فرماندهي کنورمانسنگهه از اَجْمير
به سوي کوکند رهسپار شد (دوشنبه دوم محرم 984ق/اول آوريل 1576م)، در کهنور از
فرماندهان هراول (دستة پيشقراولان لشکر) بود (صمصامالدوله، 91؛ علّامي، 3/174) و
پس از پيروزي سپاه مغول در اين جنگ، اکبرشاه وي را با جمعي ديگر از سرداران خود
براي پاک کردن « ايدر» از شورشيان به آن سامان فرستاد (984ق/1576م). آصفخان در
موقعيت بحراني و دشواري که پس از کشته شدن ميرزامقيم نقشبندي روي داده بود،
فرماندهي سپاه را به عهده گرفت و دشمن را سرکوب و «ايدر» را تصرف کرد
(صمصامالدوله، 92؛ علّامي، 3/191، 199). در 986ق/1578م همراه کنور مانسنگهه و
زينخان کوکه که مأمور گوشمالي امراي بلوچ گرديد (علّامي، 3/248) و در 987ق/1579م
به مالوه و گجرات اعزام شد تا زير نظر شهابالدين احمدخان به انتظام امور لشکري
(بخشيگري) بپردازد (علّامي، 3/264).
خواجه غياثالدين عليقزويني، از دولتمردان صاحب کمال، سرشناس و ايرانيالاصل دورة
اکبرشاه (963-1014ق/1556-1605م). وي فرزند آقا ملّاي دواتدار قزويني
(صمصامالدوله، 90؛ علّامي، تعليقات مترجم به انگليسي، 398) از رجال دربار
شاهطهماسب صفوي (919-984ق/1513-1576م) است که خود را از اولاد شيخشهابالدين
سهروردي (539-632ق/1144-1235م) ميدانست (صمصامالدوله، 90-91). غياثالدين برخلاف
برادرانش ميرزابديعالزمان حاکم کاشان پدر ميرزاجعفر آصفخان (هـ م) و
آقامحمدزمان، ديواني دارالسلطنة تبريز و احمدبيگ از حاکمان محال خراسان (اسکندربيگ،
166) که در ايران و دربارشاه طهماسب ماندگار شدند، راه هند در پيش گرفت
(صمصامالدوله، 90-91؛ علّامي، تعليقات مترجم به انگليسي، 479) و همچون غياثبيگ
تهراني پدر ابوالحسن آصفخان (هـ م) وزير مقتدر جهانگير، از مردان بسيار مؤثر و با
نفوذ دربار تيموريان هند شد. آصفخان به همراه تني چند از سرداران وفادار به
اکبرشاه، عهدهدار اقدامات نظامي مهمّي گشت که منجر به غلبة اکبر بر راجپوتها و
تصرف قلاع و مراکز قدرت آنان در گُجْرات و نواحي شمال هند گرديد، چنان که علّامي
نام او را در شمار «بهادران اخلاصمند» اکبرشاه ياد کرده است (3/49). نخستينبار در
976ق/1568م پس از تصرف قلعة «چَتور» همراه قليچخاناندجاني مأموريت يافت که
شاهزادگان ياغيرا وادار به فرمانبري سازد (خافيخان، 173؛ فرشته 1/258). آنگاه در
ايلغار 9 روزة گجرات در 981ق/1573م در رکاب اکبرشاه مأموريتهاي دشواري انجام داد و
الحاق لشکر «پَتن» را به اردوي اکبرشاه به انجام رساند (2 جماديالاول 981ق/30 اوت
1573م، ملاعبدالباقي نهاوندي، 797-799). پس از بازگشت از گجرات به پاس خدماتش، در
16 جماديالاول 981ق/14 سپتامبر 1573م به خطاب آصفخاني نايل و به بخشيگري (مقام
لشکرآرايي و انتظام امور سپاه) گجرات زير فرمان ميرزاعزيز کوکه منصوب شد (نهاوندي،
796-799؛ علّامي، 3/64).
در جنگ اکبرشاه با «رانا»، آصفخان در سپاهي که به فرماندهي کنورمانسنگهه از
اَجْمير به سوي کوکند رهسپار شد (دوشنبه دوم محرم 984ق/اول آوريل 1576م)، در کهنور
از فرماندهان هراول (دستة پيشقراولان لشکر) بود (صمصامالدوله، 91؛ علّامي، 3/174)
و پس از پيروزي سپاه مغول در اين جنگ، اکبرشاه وي را با جمعي ديگر از سرداران خود
براي پاک کردن «ايدر» از شورشيان به آن سامان فرستاد (984ق/1576م). آصفخان در
موقعيت بحراني و دشواري که پس از کشته شدن ميرزامقيم نقشبندي روي داده بود،
فرماندهي سپاه را به عهده گرفت و دشمن را سرکوب و «ايدر» را تصرف کرد
(صمصامالدوله، 92؛ علّامي، 3/191، 199). در 986ق/1578م همراه کنور مانسنگهه و
زينخان کوکه مأمور گوشمالي امراي بلوچ گرديد (علّامي. 3/248) و در 987ق/1579م به
مالوه و گجرات اعزام شد تا زير نظر شهابالدين احمدخان به انتظام امور لشکري
(بخشيگري) بپردازد (علّامي، 3/264).
خواجه غياثالدين عليآصفخان در 989ق/1581م در گجرات وفات يافت (صمصامالدوله،
92). اورامردي شجاع و خوش سخن توصيف کرده ا ند (علّامي، 3/64).
ازدواج دختر او با ابوالحسن آصفخان وزير مقتدر جهانگير و برادر نورجهان و پدر
ممتاز محل دو ملکة معروف هند، نفوذ خانوادة او را افزوني بخشيد (علّامي، تعليقات
مترجم به انگليسي، 398، 575). ليکن پسر او ميرزانورالدين به سبب شرکت در توطئة
شاهزاد? دربند (خسرو) بر ضد جهانگير، به دار کشيده شد (صمصامالدوله، 93؛ جهانگير
گورکاني، ديباچة جهانگيرنامه، 71).
مآخذ: اسکندربيگ، منشي، تاريخ عالم آراي عباسي، به کوشش ايرج افشار، تهران،
اميرکبير، 1350ش، 1/166؛ جهانگير گورکاني، نورالدين محمّد، جهانگيرنامه، به کوشش
محمدهاشم، تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1359ش، صص 70-71؛ خافيخاننظامالملکي،
منتخباللباب، به کوشش مولي کبيرالدين احمد و مولوي غلام قادر، کلکته انجمن آسيايي
بنگاله، 1869م؛ صمصامالدوله، شاهنوازخان، مآثرالأمراء، به کوشش مولوي عبدالرحيم،
کلکته، انجمن آسيايي بنگاله، 1888م؛ علّامي، ابوالفضل، اکبرنامه، به کوشش مولوي
عبدالرحيم، کلکته، انجمن آسيايي، بنگاله، 1886م؛ فرشته، محمد قاسم، تاريخ، کانپور،
1290ق؛ نهاوندي، ملاعبدالباقي، مآثر رحيمي، به کوشش محمدحسين هدايت، کلکته، انجمن
آسيايي بنگاله.
بخش تاريخ