شماره مقاله:247
آصِفُالدّوله، محمد يحيي عليخان بهادر، فرمانرواي اَوَدْهْ
(1188-1212ق/1774-1797م) و از شخصيتهاي سياسي و فرهنگي هند د سدة 12ق/18م، چهارمين
نواب از حکام شيعي «نواب اَوَدْهْ» يا بنبميرزاناصر (1133-1273ق/1721-1856م) که در
پي تضعيف حکومت مرکزي سلاطين مغول هند، در زمان محمدامين نواب
برهانالملکسيدسعادتخاننيشابوري، نياي بزرگ اين خاندان، به استقلال محلي دست
يافتند (زامباور، 444-445؛ شيرواني، 416، 463).
آصفالدوله فرزند شجاعالدوله فرزند صفدر جنگ، پس از مرگ پدر در 1188ق/1774م به
حکومت رسيد (فدايي، 412). خاندان وي از زمان پدرش شجاعالدوله با بستن معاهدة مشهور
بنارس با وارن هيستينگز دولتمرد بنام انگليسي و فرماندار کل هند
(1145-1233ق/1732-1818م) در 1186ق/1772م در سلک متحدان و ياوران کمپاني هند شرقي
درآمده بودند. ولي اندکي پس از قدرت يافتن آصفالدوله در 1188ق/1772م، شوراي جديد
کمپاني به رغم مخالفت هيستينگز و بارول ، قرارداد سابق را ملغي اعلام کرد و
آصفالدوله را مجبور ساخت که شمن پرداخت هزينههاي سپاه کمپاني، غازيپور و بنارس
را به کمپاني واگذارد. شورا با حمايت از چيت سينگ که از زمينداران خراجگزار خانوادة
اصفالدوله بود و اعطاي لقب راجه به وي، نواب جديد را با تنگناي مالي دشواري
روبهرو ساخت (دولافوز، 248). در ماجراي تملک نقدينهها و قسمتي از املاک پدر
آصفالدوله توسط همسران پدر وي (بيگمهاي اوده)، نيز شورا جانب ايشان را گرفت و
بدينسان بحران مالي دستگاه حکمت آصفالدوله تشديد شد. در 1192ق/1778م وي در شهر
چنار به ديدار هيستينگز حامي قدرتمند خود شتافت. فرماندار کل هند نيز به استناد
همدستي بيگمها با راجه چيت سينگ در شورشي که وي در برابر انگليسيها به راه انداخته
بود، فرمان استرداد آن اموال را به سود آصفالدوله صادر کرد (همو، 248، 264؛
بريتانيکا).
آصفالدوله پس از اين ماجرا و سامان يافتن وضع مالي دربارش، پايههاي حکومت خود را
استوار ساخت. وي در آغاز حکومت، پايتخت خود و مرکز استان واده را از فيض آباد به
لکهنو منتقل کرد 0سيدعلي حسن خان، 6) و به اباداني و رونق شهر همت گماشت. به سبب
ارادت به حسينبنعلي(ع)، حسينيهاي در لکهنو بنياد نهاد که هم از نظر معماري و هم
به دليل فعاليتهاي خيرية آن شهرت يافت (همانجا)، گرچه به گفتة ميرزاابوطالب اصفهاني
(تفضيحالغافلين، 112-113) کساني که خانهها و زمينهايشان براي بناي اين محل گرفته
شد، بيخانمان شدند و چيزي در برابر آن دريافت نکردند. از ديگر بناهاي او رومي
دروازه و مچهي بهون در لکهنو بود (سيدعلي حين خان، 6). از ثروت و سخاوت او بسيار
گفتهاند و سياهة اموال او شامل هزاران اسب، پيل، طوطي، ميمون و کبوتر با آذينهاي
جواهرنشان بوده است (همانجا؛ شيرواني، 462). سليقة متفنن و اسرافهاي بيش از حد او
روشن ميسازد که چرا با 2 کرور مداخل ملکي (همانجا)، تزلزل مالي گاه و بيگاه بر
دربار وي سايه ميافکنده است. در 1197-1198ق/1783-1784م قحطي سختي در آوده هزاران
نفر را از پاي درآورد و فساد حاکم بر دستگاه موجب شد که در شرايطي اين چنين دشوار و
حتي ترحمانگيز براي بيگانگان، هيچ کمکي به مردم بلازده از رطف حکومت ترسد
(اصفهاني، تفضيحالغافلين، 95).
از سوي ديگر تعلق خاطر آصفالدوله به اهل بيت پيامبر اکرم(ص)، او را در انجام
کارهاي عمراني در سرزمينهاي ديگر اسلامي بهويژه در نواحي مورد احترام و تقديس
شيعيان، پيشگام ميساخت. از آن جمله پرداخت هزينة بناي صحن و ديوارهاي حرم
حسينبنعلي(ع) در کربلا، احداث بازاري متصل به يکي از دروازههاي آن 0اصفهاني،
مسير طالبي، 400، 408)، بناي عمارتي ناتمام بر مقام و خيمه گاه حضرت
زينالعابدين(ع) و سرانجام احداث نهر بزرگ آصفيه يا هنديه در شهر حلة عراق که هنگام
سفر ابوطالب اصفهاني به عتبات هنوز به اتمام نرسيده و بيش از 10 لک زر روپيه صرف آن
گرديده بود (همان، 416-417).
آصفالدوله، بخشي از شهرت و اعتبار خود را مديون توجه و عنايتي است که به اهل علم و
فعاليتهاي فرهنگي و ادبي داشته است. همزمان با انحطاط سياسي و اجتماعي و اقتصادي
سلسلة مغولان هند پس از مرگ عالمشاه بهادرشاه اول، فعاليتهاي علمي و ادبي به
دربارهاي محلي منتقل شد. لکهنو در ايام حکومت آصفالدوله از مراکز مهم فعاليتهاي
فرهنطي طرىيى (رضوي. 75). ادبيات محلي و همزمان با آن زبان اردو به عنوان زباني
مستقل، روبه گسترش نهاد. کساني چون تفضل حسينخانکشميري رياضي دان، ميرزاابوطالب
اصفهاني، عليابراهيمخان متخلص به خليل، و ميرزافخرالدين احمدخان (ميرزاجعفر هندي)
نويسندة رحلة آصفيه (به نام آصفالدوله) ازجمله بزرگان منسوب به دربار اويند (نقوي،
458، 487، 488؛ رضوي، 75؛ آقابزرگ، 26/15). از اين ميان ابوطالب اصفهاني کتاب
تفضيحالغافلين را در شرح وقايع روزگار اصفالدوله در 1211ق/1796م به دستور کاپيتان
ريچاردسون انگليسي نوشت. اين کتاب شرح کاملي از اوضاع سياسي و اجتماعي آن ناحيه در
زمان حکومت آصفالدوله است که نابسامانيهاي اقتصادي و اجتماعي و فعاليتهاي عوامل
کمپاني هندشرقي و ساير احوال آن دوره را به روشني بازمي گويد.
شمار کتابهاي کتابخانة آصفالدوله را 000‘120 جلد نوشتهاند که 200 صحاف در آن به
کار ترميم و تجليد کتاب اشتغال داشتند. (شيرواني، 462). اصفالدوله خود شعر ميگفت
و در نظم اشعار فارسي و اردو مهارت داشت و «آصف» تخلص ميکرد (سيدعلي) حسن خان، 6).
وي پس از 23 سال حکومت در 1212ق/1797م درگذشت و در حسينيّة امام پاره لکهنو به خاک
سپرده شد (شيرواني، 462؛ سيدعلي حسن خان، 6). ماده تاريخ مرگش بر سنگ گور وي نقش
بسته و ذکر تاريخ مرگ او در 1150ق/1737م که سيدعلي حسنخان (ص 6) آورده يقيناً
اشتباه است. او فرزندي نداشت و بنا به وصيتش وزير عليخان فرزند يکي از ملازمانش به
جانشيني وي برگزيده شد. اما پس از چند ماه با دخالت فرماندار انگليسي هند از حکومت
برکنار شد و برادر آصفالدوله، نواب يمينالدوله سعادت عليخان، به حکومت رسيد
(شيرواني، 462).
مآخذ: آقابزرگ، الذريعه، 26/15؛ اصفهاني، ابوطالب، تفضيحالغافلين، به کوشش عابدرضا
بيدار، رامپور، مؤسسة مطالعات شرقي، 1965م؛ همو، مسير طالبي (سفرنامة ميرزاابوطالب
خان). به کوشش حسين خديوجم، تهران، جيبي، 1352ش؛ اينترنشنال، ذيل، oudh؛ بريتانيکا،
ذيل Hstings؛ دولافوز، ث. ف، تاريخ هند، ترجمة محمدتقي فخرداعي گيلاني، تهران،
کميسيون معارف، 1316ش؛ زامباور، ادوارد ريتر، معجمالانساب، ترجمة زکي محمدحسنبيک
و حسن احمدمحمود، بيروت، دارالرائدالعربي، 1980م؛ سيدعلي حسن خان، صبح گلشن، به
کوشش احمديزدان مولوي محمدعبدالمجيد خان، 1295ق؛ شيرواني، زينالعابدين،
حدائقالسياحه، تهران، 1348ش؛ فدايي اصفهاني، نصرالله، داستان ترکتازان هندي،
بمبئي، 1892م؛ نقوي، عليرضا، تذکرهنويسي در هند و پاکستان، تهران، علمي، 1343ش؛
نيز:
Razavi, A, "The Breakdown of Traditional", The Cambridge History of Islam, ed.
M. Holt, et al., Cambridge University, 1984, II/A.
بخش تاريخ