دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آگهيجلد: 1نويسنده: علي بته کن 
 
 
شماره مقاله:341
















آگهي، تخلص چند تن از شاعران پارسي زبان که در سده‎هاي 9-14ق/15-19م در ايران و
هندوستان مي‎زيسته‎اند. از آنان تاکنون ديواني به دست نيامده، اما ابياتي در
تذکره‎ها به نام آنان ثبت است.
1. آگهي اصفهاني: حکيم صدرالدين مشهور به مسيح‎الزمان، فرزند ميرزامحمد حکيم، در قم
زاده شد و در يزد پرورش يافت. وي در جواني رهسپار هند گش و در دربار جهانگير
(1014-1037ق/1605-1628م) پادشاه هند، صاحب جاه و مال شد (ايمان، 61؛ صبا، 12).
2. آگهي خراساني: جلال‎الدين محمد، شاعر هزّال و بذله گو که از سوي پدر تبيرة
جلال‎الدين محمد قايني (د 838ق/1434م) و از جانب مادر نبيرة شيخ‎زين‎الدين خوافي (د
838ق/1435م) بود (امير عليشير نوايي، 142؛ واصفي 2/374؛ خواندمير، 4/360). آگهي در
هرات زاده شد (اوحدي، 128) و در ابتداي جواني در شمار ملازمان‎ميرزاشاه غريب (د
902ق/1497م) فرزند ميرزاحسين بايقرا درآمد، و به قصد گرفتن مقام صدارت بر آن شد که
شهاب‎الدين اسحاق، وزير‎ميرزا را با ترفندي از ميان بردارد، اما با اشکار شدن توطئه
وي، ميرزا او را از دربار خويش براند 0واصفي، 2/373-376؛ خواندمير، 4/360؛ سام
ميرزا، 208). آگهي مدتي در اطراف خراسان سرگردان بود (خواندمير، 4/360) و سرانجام
در 926ق/1520م به هرت بازگشت و ون با بي‎اعتنايي بزرگان شهر روبه‎رو شد، به عنوان
جواب به قصيدة «درياري ابرار» اميرخسرو دهلوي قصيده‎اي شهر آشوب در بدگويي بزرگان
هرات، همچون معين ميکال. به نظم کشيد (همانجا؛ سام ميرزا، 208-209). اين قصيده
موجبِ خشم اميرخان، والي خراسان، شد و دستور داد تا دست و زبان اگهي را بريدند
(امير عليشير نوايي، 143؛ ايمان، 48). به گفتة خواندمير، وي پس از اين واقعه همچنان
به زبان فصيح شعر مي‎سروده است (4/360). آگهي شاعري توانا و در قصيده سرايي و
بذله‎گويي استاد بود. امير عليشير نوايي او را استاد و همپاية شاعران قديم مي‎داند
(ص 142-143).
3. آگهي يزدي: شاعري بذله گ بود. وي در شهر يزد متول شد و در همين شهر به خياطي
مشغول بود و به خاندان شاه‎ولي از سادات يزد بستگي داشت و مداح ميميران مرد ثروتمند
يزد بود. وي سفري به هرات داشته است (سام ميرزا، 240 اوحدي، 174؛ آذر، 274). از
آگهي ديواني در دست نيست، اما صاحب تذکرة شمع انجمن (ص 57)، ديوان وي را در 000‘4
بيت شامل اشعار هزل آميز و قصايدي در مدح ميرميران، ديده است. آگهي در زمان
شاه‎طهماسب صفوي (930-984ق/1524-1576م) درگذشت (اوحدي، 174).

مآخذ: آذر‎بيگدلي، لطفعلي‎بيک، اتشکده، بمبئي، 1277ق؛ امي عليشير نوايي،
نظام‎الدين، مجالس‎النفائس، به کوشش علي‎اصغر حکمت، تهران، منوچهري، 1363ش؛ اوحدي
بلياني، نقي‎الدين محمد، عرفات‎العاشقين، تهران، نسخة خطي ملک، شمـ 5324؛ ايمان،
رحم علي‎خان، منتخب‎اللطايف. به کوشش محمدرضا جلالي نائيني و اميرحسين دبير سياقي،
تهران، خيام، 1362ش؛ سام ميرزا،، تحفة سامي، به کوشش رکن‎الدين همايونفرخ، تهران،
علمي، 1347ش؛ صبا، محمد مظفرحسين، تذکرة روز و روشن، به کوشش محمدحسين رکن زادة
آدميت، تهران، رازي، 1343ش؛ قنّوجي، محمدصديق حسن خان، شمع انجمن، بهوپال، 1293ق؛
واصفي، زين‎الدين، بدايع‎الوقايع، به کوشش الکساندر بلدروف، تهران، بنياد فرهنگ
ايران، 1350ش، ج 2.
علي بته کن

 





/ 415