شماره مقاله:349
آلِ ابيجامع، خانداني از عالمان ديني شيعه در عراق و لبنان و ايران در سدة 10 و
11ق/16 و 17م. علت اشتخار اين خاندان به اين نام را چنين ياد کردهاند که احمد
شهابالدين، نياي بزرگ ايشان مسجد جامعي در جبل نهاده يا فرزندي به نام جامع داشته
است. مؤسّس آل ابيجامع احمدِ جَبَلْ عاملي لبناني است و چنانکه گفته شده است نسبت
وي به حارث هَمْداني، صحابي مشهور امام علي(ع) ميرسد و لذا اين خاندان به حارثي
همداني نيز شهرت يافته است. آل ابيجامع را از نسل شيخعبدالصمد برادر شيخبهايي
دانسته و گفتهاند افراد اين خاندان براي دانشاندوزي به نجف آمده عليبناحمد است.
کساني از آل ابيجامع که نام آنان در کتابهاي فقهي و ادبي و روايي آمده است،
عبارتند: احمدبنمحمد، حسين يا حسنبناحمد، عليبناحمد، عبداللطيفبنعلي،
رضيالدينبنعلي، فخرالدينبنعلي، حسنبنعلي، عليبنرضيالدين،
محييالدينبنعبداللطيف، عليبنمحييالدين، حسينبنمحييالدين،
محييالدينبنحسين، حسنبنحسين، عليبنحسين، جعفربنعلي، يوسفبنجعفر،
محمدبنيوسف، جعفربنمحمد، شريفبنمحمد، حسينبنمحمد، موسيبنشريف، حسنبنموسي،
قاسمبنحسن، شريفبنموسي، حسينبنشريف، حسينبنعلي، احمدبنحسين، محمدبناحمد،
قاسمبنمحمد، عبدالحسينبنقاسم، عليبنقاسم، محمدبنقاسم، صالحبنعليو
جوادبنعلي. افراد شناخته شدة اين خاندان عبارتند:
1. احمدبنمحمد، شهابالدين يا جمالالدين معروف به ابنابي جامع (د 928ق/1522م)،
مفسر، محدث و مؤسس آل ابيجامع و از عالمان بزرگ شيعي. وي از شيخاحمدبنبيضائي و
محقق کَرَکي اجازة روايت داشته است. محقق کرکي که در 928ق/1522م اجازة روايت داشته
است. محقق کرکي که در 928ق/1522م اجازة خود را صادر کرده، طي آن سلسلة مشايخ روايي
خود را از طريق مُطَهَّر حِلّي، طوسي، مفيد، کُلَيني و صدوق تا امام
عليبنموسيالرضا(ع) برشمرده و آنگاه با تأييد صلاحيت احمد، وي را مجاز به نقل
حديث دانسته است. از احمد تفسيري به نام الوجيزفيتفسيرالکتابالعزيز، بازمانده که
به ايجاز نوشته شده است. به گفتة آقابزرگ نسخهاي از آن در کتابخانة خوانساري (در
دو جلد)، نسخة ديگر ديگر در کتابخانة شيخعلي کاشفالغطاء، ديگري در کتابخانة
شيخمحمدامين در کاظمين (به خط محمدبننصار، کتابت 1118ق/1706م)، ديگري در کتابخانة
شيخعبدالله مامقاني (کتابت 1120ق/1708م)، ديگري در ميان کتابهاي سيدصافي (به خط
ابراهيمبناحمدبنعلوانبنبشاره کعبي جلالي قپاني) که از روي نسخههاي اصلي به خط
مؤلف در 1125ق/1713م استنساخ شده و مسخهاي در کتابخانة قاسم محييالدين (به خط
حسينبنباقيبنمظفر جزايري صيمري، کتابت 1207ق/1793م) موجود است؛
2. عليبناحمد، نورالدين (د 1005ق/1597م). او ساکن نجف بود، ولي پس از درگذشت
استادش، شهيد ثاني (مقـ 966ق/1559م) با خانوادة خود به حاير امد و در آنجا اقامت
گزيد. برخي نزد پادشاه عثماني از وي سعايت کردند و شاه نيز فرمان داد که او به
استانبول برود، اما او به ايران گريخت و نخست به دَوْرَق رفت و و آنگاه به هويزه
(حويزه) کوچيد و تا هنگام مرگ در آنجا اقامت داشت. پس از درگذشت او فرزندانش به
شوشتر منتقل شدند. از تأليفات او يکي شرح قواعد حلي در فقه است که نيمه تمام است و
ديگري تحقيق در صلاه جمعه است.
3. عبداللطيفبنعلي، محييالدين، فقيه، محقق، محدّث و از عالمان بنام امامي. تاريخ
تولد و مرگ او روشن نيست، وي در هويزه ميزيسته و پس از مرگ پدر به خَلَف آباد هجرت
کرده است. او نزد شيخبهائي (د 1031ق/1622م) و صاحب معالم زينالدين (د
1011ق/1602م) و شيخحسن فرزند شهيد ثاني و سيدمحمدبنابيالحسن عاملي درسن خوانده و
از انان اجازة روايت داشته است. عبداللطيف از اساتيد سيدعليخان حويزي است. او داراي
آثاري بدن قرار است: 1. جامعالاخبارفيايضاحالاستبصار؛ 2. کتابالرجال؛ 3.
الحاشيه عليمعالمالاصول؛ 4. کتابالمنطق.
4. رضيالدينبنعلي (د 1048ق/1638م)، فقيه، محدث و از عالمان نامي شيعي که در
شوشتر اقامت داشته و در 1025ق/1616م به مشهد سفر کرده است. وي معاصر شاهعباس اول
(د 1038ق/1629م) و از نزديکان او به شمار ميآمده است. رضيالدين مدتي منصب
قاضيالقضاتي شوشتر، دزفول، خرم آباد، بهبهان، دهدشت، کهگيلويه و اطراف آن، همدان و
پيرامون آن و نيز مسئوليت نظارت بر اوقاف را عهدهدار بوده است. او در اين دوره،
چند سالي در شهر همدان ساکن بوده و پس از آن از مناصب خود کناره گرفته و به نجف
مهاجرت کرده و در همان شهر درگذشته است.
5. فخرالدينبنعلي، عالم و محدّث. در احوال او همين اندازه گفتهاند که پس از
درگذشت پدر از هويزه به شيراز آمده و همان شهر اقامت گزيده است. وي از شهيد ثاني و
فرزندش شيخحسن اجازة روايت داشته است.
6. حسنبنعلي، عالم، فقيه، محدّث. او به هندوستان رفته و در حيدرآباد ساکن شده و
در نزد محمدبنخاتون عاملي ساکن هند درس خوانده و در همين شهر در اواخر سدة 11ق/17م
درگذشته است. وي از پدرش اجازة روايت داشته است.
7. عليبنرضيالدين، فقيه، شاعر شاعر و محقق. او معاصر شيخحرّ عاملي (صاحب
وسائلالشيعه) و ساکن خلف آباد بوده است (امين، 8/186). او را رسالهاي در تکملة
املالآمل بوده است.
8. محييالدينبنعبداللطيف، فقيه، محدث و از عالمان سدة 11ق/17م؛ از زندگي او
اطلاعي در دست نيست. بازماندگان وي در نجف به آل محييالدين شهرت يافتهاند.
9. عليبنمحييالدين، از عالمان و فقيهان. چيزي از زندگي وي روشن نيست. کتابالارث
از تأليفات اوست.
10. حسينبنمحييالدين، فقيه، محدث، شاعر و اديب. از پدرش اجازة روايت داشته است.
تأليفات او عبارتند: 1. شرح قواعدالعلامه؛ 2. کتابفيالفقه؛ 3. کتابفيالطب؛ 4.
ديوان شعر.
11. حسنبنحسين (د 1113ق/1701م)، فقيه و عالم علوم ديني. وي با علوم ديگرِ زمان
خود نيز آشنا بوده است.
12. عليبنحسين، فقيه و محدث. او ساکن خلف آباد بوده و از سيد نعمتالله جزايري
اجازة روايت داشته است. تأليفات وي اينهاست: 1. توقيفالمسائل، تأليف در
1124ق/1712م؛ 2. الاربعون حديثاً. آقا بزرگ گويد نسخهاي از اين کتاب را در
کتابخانة آستانقدس رضوي به خط ابراهيمبنشکرالله، تاريخ فراغت از تأليف روز جمعه
اول جماديالثاني 1129ق/2 مة 1717م ديده است. 3.
الافادهالسنيّهفيمهمالصلاهالبوميه، تاريخ فراغت از تأليف 12 شعبان 1106ق/18
مارس 1695م. آقابزرگ ميگويد که نسخهاي از آن را در کتابخانة سيدجعفربنسيد باقر
آل بحرالعلوم ديده است. 4. وسيلهالوصول، منظومهاي در علم اصول؛ 5.
رسالهفياجزاءالقضيه؛ 6. ارشادالمتعلماليالطريق.
13 . جعفربنمحمد (د 1247ق/1831م)، وي از بزرگان آل ابيجامع و آل محييالدين و از
عالمان بنام اين خاندان شمرده ميشود و قبل از برادر خود شريف درگذشته است.
14. شريفبنمحمد (شريف کبير)، احتمالاً پس از 1261ق/1845م درگذشته است. وي در
روزگار خود از رجال علم و ادب شمرده شده است.
کتابالشرائفالجامعيهفياسرارالفقهالاماميه اثر اوست.
15. عبدالحسينبنقاسم (د 1271ق/1855م)، عالم، شاعر و اديب. در علم و ادب و احاطه
بر انواع شعر شهره بوده است. استعداد سرشار و ذهن خلاق وي سبب شده بود که در دانش و
عرصههاي مختلف ادب و بديههگويي در شعر توانا گردد. داراي منظومهاي در علم نحو
است که شيخمحمد سماوي آن را گرد آورده است. وي در نجف وفات يافته است.
16. موسيبنشريف (د 1281ق/1864م)، شاعر و محقق، ساکن نجف. او داراي ديوان شعري با
عنوان تخميسالمقصورهالدَرَيّه است که در مدح امام علي(ع) و امام حسن(ع) و امام
حسين(ع) است. آقا بزرگ ميگويد که نسخهاي از آن را در کتابخانة شيخقاسم آل
محييالدين به خط شاعر ديده است. ديوان شعر ديگري دارد که به گفتة آقابزرگ تاريخ
سرودن آن 1254ق/1838م است.
17. صالحبنعلي(د 1298ق/1881م)، اديب و شاعر. وي در نزد شيخمحمد طه در نجف درس
خوانده است. شهرت او در شعر است و اشعار وي از استحکام و بلاغت خاصي برخوردار است.
18. جوادبنعلي(د 1322ق/1904م)، فقيه، محدث و شاعر. وي ساکن نجف بود و در حوزة
علمي اين شهر نزد اساتيدي چون شيخمحمدحسين کاظمي، سيدعليبنسيدرضاآل بحرالعلوم
نجفي و سيدمحمدتقي طباطبايي درس خوانده و به سطوح بالاي علمي نايل آمده و پس از آن،
خود حوزة درس فقهي تشکيل داده است. وي از محمدحسن نجفي (صاحب جواهر)،
شيخمحسنبنخنفر، شيخمهدي، شيخجعفر و سيدعلي طباطبايي اجازة روايت داشته است. او
را آثاري بدين شرح است: 1. ارجوزهفياوقاتالاستخاره؛ 2. ارجوزهفيصورالشّکّ؛ 3.
رساله فيمن تيقنفيالطهاره و شکفيالحدث؛ 4. رسالهفيتراجم آل ابيجامع؛ 5.
حجيهالأسنصحاب.
19. شريفبنموسي (شريف صغير)، فقيه و اديب که در عصر خود بزرگ خاندان آل
محييالدين شمرده شده است.
20. قاسمبنحسن (1314-1374ق/1896-1955م)، فقيه، اصولي، اديب، شاعر، نحوي و منطقي.
او در نجف زاده شد و در حوزة علمي اين شهر پرورش يافت و دانشهاي متداول زمانش را
فرا گرفت. آثار او عبارتند: 1. بدايهالمهتدي و هدايهالمبتدي، در نحو؛ 2. حاشيه
عليطهارهالرياض؛ 3. حاشيه عليکفايهالاصول؛ 4. امانيالخليلفيعروضالخليل؛ 5.
حاشيهفيالمنطق؛ 6. ديوان شعر.
مآخذ: آقابزرگ، الذريعه، 1/33، 422، 446، 518، 2/254-255، 4/13، 501. 6/271،
9/1121، 11/32، 23/52، 141، 25/44-45، 90، 102؛ افندي اصفهاني، عبدالله،
رياضالعلماء، قم، 1401ق، 1/141، 3/255، 349؛ امين، محسن، اعيانالشيعه، بيروت،
دارالتعارف، 1403ق، 3/78-79، 4/187، 277-278، 5/160، 310، 490، 8/44-45، 187،
9/370-371، 10/186-190؛ بروکلمان (آلماني)، ذيل 2/805؛ حرزالدين، محمد،
معارفالرجال، قم، 1405ق، 1/191، 382؛ حر عاملي، محمدبنحسن، اماالآمل، به کوشش
احمد حسيني، بغداد، مکتبهالاندلس، 1385ق، 1/30-31، 67، 80، 185؛ خوانساري،
محمدباقر، روضاتالجنات، قم، اسماعيليان، 1391ق، 4/225-227؛ خويي، ابوالقاسم، معجم
رجالالحديث، بيروت، 1403ق، 2/25، 10/72، 18/93؛ قمي، عباس، فوائدالرضويه، تهران،
1327ش، 160، 243؛ همو، الکني، والالقاب، تهران، 1397ق، 1/191؛ کحاله، عمررضا،
معجمالمؤلفين، بيروت، داراحياءالتّراثالعربي، 1376ق، 2/88، 7/97، 13/40، مامقاني،
محمدحسن، تنقيحالمقال، نجف، 1349-1351ق، 1/343، 2/160.
بخش معارف