علي رفيعي
شماره مقاله:374
آلاي، واژهاي در زبان ترکي به معناي طايفه، گروه، فوج و جماعت و نيز اصطلاحي نظامي
در سازمان سپاه عثماني و ارتش نوين جمهوري ترکيه (قدري، 1/124)، معادل «هنگ»؛ به
تشريفات نظامي و درباري و برخي مراسم مذهبي نيز اطلاق ميشده است (پاکالين، I/44)
محتملاً اين واژه از کلمة آلاگيون مأخوذ است که در دورة حاکميت بيزانس و پيش از
برقراري ارتباط با عثمانيان متداول بوده است. آلاي، نخست به سپاهيان همراه پادشاه و
سپس در سدة 7ق/13م به واحدهاي معيني از سپاه گفته ميشد (همو، به نقل از فؤاد
کوپرولو، «پژوهشي در زمينة تأثير سازمانهاي بيزانس بر نهادهاي عثماني»، نشرية «حقوق
و اقتصاد نرک» ). اين واژه در زبان فارسي نيز به معني فوج نظامي و پرچم استعمال شده
است (اسکندر منشي، 2/681، 698). در اوايل بنيان گذاري سپاه نو (نظام جديد) در دورة
سلطان سليم سوم، به جاي «آلاي» کلمة «ترتيب» به کار ميرفت که در استانبول و اطراف
آن 8 ـترتيب» تشکيل شده بود. پس از برچيده شدن سپاه يني چري و سازمان دهي ارتش جديد
به سبک ارتشهاي اروپايي در سدة 13ق/19م، بار ديگر آلاي به جاي «ترتيب» انتخاب شد.
در زمان عبدالحميد دوم (سلطنت: 1293-1327ق/1876-1909م)آلايهايي از عربها و
آلبانياييها تشکيل شده بود که اونيفرمهايي شبيه لباسهاي ملي خود ميپويدند (ترک
آنسيکلوپديسي، اسلام آنسيکلوپديسي). از ترکيب اين کلمه با واژههاي ديگر، اصطلاحاتي
نظامي، اداري، تشريفاتي و درباري به شرح زير پديد آمده است:
1. آلايْ اميني: اصطلاحي نظامي، عنوان مأمور رسيدگي به امور مالي و اداريِ آلاي
(هنگ). اين افراد تا درجة بين باشي (معادل سرگرد) ارتقا مييافتند و در صورت
شايستگي به درجات بالاتر نيز نايل ميآمدند. بعد از انقلاب مشروطيت دوم در عثماني
(1326ق/1908م) اين عنوان ملغي گرديد.
2. آلايْ ارکاني: اصطلاحي نظامي. که در مورد فرمانده، افسران، مفتي و منشيِ آلاي
(هنگ) به کار ميرفت.
3. آلايْ امامي: اصطلاحي نظامي. به مأمور ويژة خدمات مذهبي که در اولين واحد آلاي
(گردان) انجام وظيفه ميکرد، اطلاق ميشد و درجه و مقام او پايينتر از مفتيِ هنگ
بود.
4. آلايْبيگي: اصطلاحي نظامي که به صاحبان تيمار و زعامت گفته ميشد. نيز به
فرماندهان نظامي (به ويژه ژاندارمري) که درجة ميرْآلاي (سرتيپي) داشتند، اطلاق
ميگرديد. بعد از اعلان مشروطيت در 1326ق/1908م، اين عنوان منسوخ شد.
5. آلايْ چاووشي (جارچي): هنگام عزيمت سلطان به مراسم رسمي و يا غيررسمي، مأموريت
بازکردن راه و اعلام آمدن سلطان را بر عهده داشت. همچنين ابلاغ فرمانهاي نظاميِ
فرماندهان نيز از وظايف وي بود. آنان «چاووش ديوان همايون» نيز ناميده ميشدند
(پاکالين، I/45).
6. آلايْ قانوني (آيين نامة تشريفات): اصطلاحي درباري. مجموعة مقرراتي که وزرا،
علما، دولتمردان و نظاميان، در مراسم رسمي که با حضور پادشاه انجام مييافت، ملزم
به رعايت آن بودند. اين مقررات شامل چگونگي لباس رسمي هريک از صنوف شرکت کننده و
ترتيب حضور آنان در مراسم نيز ميگرديد.
7. آلايْ کاتبي (منشي نظامي): فردي که مکاتبات و برخي از امور مالي آلاي را انجام
ميداد و به تدريج با ابراز شايستگي به مقام «آلايْ اميني» ارتقا مييافت.
8. آلايْ کوشکي: نام کاخي از مجموعه کاخهاي «توپ قاپي سراي» که پادشاهان مراسم
نظامي و غيره را از آنجا تماشا ميکردند. اين کاخ که در گوشهاي از توپ قاپي در
محلي به نام سوئوق چشمه (سوغوق ...) قرار دارد احتمالاً در زمان سلطان مراد سوم
(سلطنت: 983-1003ق/1574-1594م) بنا گرديده است.
9. آلايْ مداني (ميدانسان و رژه): نام ميداني بزرگ در استانبول واقع در ميان «توپ
قاپي سراي» و «بابالسعاده». اين ميدانگاه بزرگ در مراسمسان و رژة نظامي، اعياد و
مراسم ملي و نظاير آن مورد استفاده قرار ميگرفت.
10. آلايْ مفتي سي: اصطلاحي نظامي. به مأمور عالي رتبة مذهبي که عهدهدار انجام
مراسم مذهبي و آموزش مسائل ديني در «آلاي» بود، اطلاق ميشد و از نظر نظامي هم رديف
بين باشي (سرگرد) محسوب ميگرديد. اين مقام تا پايان حکومت عثماني 1ابرجا بود.
11. آلايِ همايون: اصطلاحي درباري. تشريفات و مراسمي که هنگام رفتن پادشاه به جنگ
يا بازگشت او از سفر، باشکوه هرچه تمام برگذار ميشد.
12. بايرامْالاي (مراسم عيد): مراسمي که هنگام رفتن سلطان به نماز اعياد مذهبي
انجام مييافت 0اوزون چارشيلي، سراي تشکيلاتي، 209).
13. صُره آلاي: مراسمي که به هنگام ارسال هداياي دولت عثماني و مردم به حرمين
شريفين و مردم مکه و مدينه انجام ميگرفت.
14. قليچْ آلاي (شمشيربندان): آييني که در آن پادشاهان عثماني پس از رسيدن به سلطنت
در مقبرة ابوايوب انصاري شمشير حمايل ميکردند.
15. مولود آلاي: اصطلاحي ديني. به مراسمي گفته ميشد که در روز تولد حضرت پيغمبر(ص)
انجام ميگرفت. در اين روز پادشاه عثماني براي شرکت در آيينهاي مذهبي و مولودخواني
به مسجد سلطان احمد و يا ساير مساجد ميرفت.
مآخذ: اسکندربيک ترکمان، عالم آراي عباسي، اميرکبير، 1350ش؛ اسلام انسيکلوپديسي؛
ترک آنسيکلوپديسي؛ سامي، شمسالدين، قاموس ترکي، استانبول؛ قدري، کاظم، بيوک ترک
لغتي؛ نيز:
Pakalin, Mehmet Zeki, Osmanli Tarih Deyimleri ue Terimleri S?zl??u, Istandul,
1946; Uzunçarsili, Ismail Hakki, Osmanli Deuletinin Saray Teskilâti, Ankara,
TTK, 1984, p. 209, Osmanli Deuletinin Merkez ue Bahriye Te?kilâti, Ankara, TTK,
1984, pp. 43-44; Ye?in, Abdullah, Osmanlica-Turkçe, Ansiklopedik B?y?k Lugat,
Istanbul, 1985.
علي اکبر ديانت ـ عليرفيعي