شماره مقاله:380
آلِ بَحْرُالعُلوم، خانداني از سادات حسني از عالمان شيعي امامي، مشهور به علم و
ادب از سدة 12 تا 14ق/18 تا 20م در ايران و عراق. افراد اين خاندان از آنرو به
«بحرالعلوم» شهرت يافتهاند که سردودمان آن سيّدمحمّدمهدي طباطبايي چنين عنواني
داشته است. اينکه آل بحرالعلوم به «طباطبايي» نيز مشهور است. بدين جهت است که از
ابراهيم طباطبا فرزند اسماعيل ديباج نسب ميبرد و او نخستين کس از اين خاندان است
که اين لقب را داشته است (خوانساري، 7/212). نياکان آل بحرالعلوم، نخست در شهرهاي
حجاز و عراق و بعضي از شهرهاي عربي ديگر ميزيستند و بر اثر ستم حاکمان اموي و
عباسي بر سادات و شيعيان، در حال کوچ دايمي بودند. از اينرو در نيمة سدة 3ق/9م به
ايران که در آن سادات از امنيت بيشتري برخوردار بودند، پناه آوردند و نخست در
اصفهان و پس از آن در بروجرد ماندگار شدند. در اوايل سدة 12ق/18م، بسياري از اينان
به قصد تحصيل علوم ديني يا زيارت به عراق کوچيدند و در عتبات بهويژه نجف و کربلا
اقامت گزيدند و ديگر باز نگشتند.
مشهورترين افراد اين خاندان بدين شرحند:
1. سيدمحمدمهديبنسيدمرتضي طباطبايي نجفي بحرالعلوم (1155-1212ق/1742-1797م)،
فقيه، محدث، حکيم، اديب و سردودمان آل بحرالعلوم و رئيس حوزة علمي نجف و مرجع
شيعيان در روزگار خود بود. پدر او سيدمرتضيبنسيدمحمد (د 1204ق/1790م) که از
عالمان دين بود، دو پسر داشت: سيدجواد، جد اعلاي مرجع معاصر حاجآقا حسين طباطبايي
بروجردي (1292-1380ق/1875-1961م)، و سيدمحمدمهدي سردودمان آل بحرالعلوم. او در يکي
از اجازاتش، خود را «حسنيِ حسيني» دانسته ات. دليل اين انتساب دوگانه اين است که در
سلسلة نسب او عبدالله محض نوادة امام حسن مجتبي(ع) (3-50ق/624-670م) قرار دارد که
از طريق مادرش، فاطمه دختر امام حسين(ع) به آن امام منسوب است. سيدمحمدمهدي در
کربلا زاده شد. در کمتر از 4 سال، مقدمات علوم مانند صرف، نحو، ادبيات، منطق، فقه و
اصول را نزد پدر و ديگر عالمان کربلا آموخت. به نجف رفت و پس از مدتي به کربلا
برگشت و فقه و اصول را در سطح و خارج در درس پدر و آقاباقر وحيدبهبهاني (د
1207ق/1792م) و شيخيوسف بَحْراني نويسندة حدائق (1107-1186ق/1695-1772م) در همين
شهر گذراند. پس از آن، بار ديگر به نجف سفر کرد و به تحصيل نزد عالمان آن شهر
پرداخت. در 1186ق/1772م، بر اثر شيوع بيماري طاعون در عراق، همراه خانوادهاش به
ايران سفر کرد و در خراسان در حوزة درس ميرزاسيدمحمدمهدي اصفهاني که از فيلسوفان و
عالمان بنام بود، شرکت جست و 6 سال از آن استاد بهره برد. گفتهاند که همين استاد
او را «بحرالعلوم» ناميده است. در 1193ق/1779م به نجف بازگشت. در همين سال به مکه
سفر کرد و سالي چند در آن ديار ماند. او در آنجا، با پنهان کردن مذهب و عقايد شيعي
خود، حوزة درسي تشکيل داد که در آن فقه اهل سنت را تدريس ميکرد. دانش او ماية اعجا
عالمان آن سامان گشت. او سرانجام به نجف باز آمد و تا پايان زندگي در اين شهر ماند.
در اين هنگام که او مجتهدي بنام و بلندآوازه بود، با مرگ استادش وحيد بهبهاني، بر
مرجعيت و زعامت بيرقيب عراق و حوزة علمي نجف دست يافت. از ابتکارات او تقسيم کار
ميان عالمان و فقيهان برجسته، به منظور ادارة حوزه و پاسخگويي سريعتر به مراجعات
مردم بود. از اينرو شيخجعفر کاشفالغطا را به امر فتوا گماشت، شيخحسين نجفي را
به امامت نماز جماعت در نجف منصوب گرد، امور قضا را به شيخمحييالدين واگذاشت،
سيدمحمدجواد عاملي را به کار تأليف و تدوين فقه وادار کرد (که محصول تلاشهاي وي
تأليف کتاب فقهي و مشهور مفتاحالکرامه بود) و خود به امور علمي و تحصيلي و ادارة
حوزة نجف اهتمام بيشتري ورزيد. از اين رو، در زمان رياست بحرالعلوم، حوزة نجف تقويت
شد. عالمان بسياري در حوزة درس او شرکت کردند و به مراحل بالاي دانش و فقاهت دست
يافتند؛ از آن ميان، ميتوان اينان را نام برد: شيخجعفر کاشفالغطاء (د
1227ق/1812م)، سيدجواد عاملي، ملااحمد نراقي (د 1245ق/1829م)، سيدمحمد مجاهد (د
1242ق/1826م)؛ سيدمحمدرضا شُبَّر (د 1230ق/1815م) و شيخاسدالله تستري (نويسندة
مقاييس). او خود نيز از بهبهاني، بحراني و محمدباقر هزارجريبي اجازة روايت داشت. وي
در عرفان، پارسايي و اهتمام به امور مردم بهويژه تهيدستان و محرومان شهره بود.
بحرالعلوم در رشتههاي متعددي از علوم ديني و ادبي چيره دست بوده و آثاري پديد
آورده است. قدرت ادبي به او امکان داد که بخش عمدة مباحث و آراي فقهي خود را در
قالب شعرهاي بلند ارائه کند. برخي از آثار وي عبارت است از حاشيه بر معالمالاصول،
تهران، 1316ق/1898م؛ الدره ابهيه منظومهاي در اصول، تهران، 1304ق/1887م و چاپهاي
مکرر ديگر؛ الفوائدفيمهماتالاصول، تهران، 1271ق/1854م؛ المنظوماتفيالرجال، به
شعر، تهران، 1306ق/1889م؛ الرجال، نجف، 1385ق/1965م. برخي ديگر از آثار او که به
صورت خطي به جا مانده، عبارت است از تحفهالکرامفيتاريخ مکه والمسجدالحرام، موجود
در کتابخانة مدرسة فيضيه قم؛ شرحالوافيه، در اصول، موجود در کتابخانة ملي، آستانة
قم، سپهسالار (سابق) و آستانقدس رضوي؛ الفوائدالرجاليه که با نام رجال چاپ شده است
(نکـ مآخذ همين مقاله)؛ رسالهفيقصد اربعه فراسخ، موجود در کتابخانة آيتالله
مرعشي، سامرا؛ المشکاه موجود در کتابخانة آستانقدس رضوي؛ الفوائدفيالاصول، موجود
در کتابخانة ملي و کتابخانة وزيري يزد؛ مصابيحالاصول، موجود در کتابخانة مرکزي
دانشگاه تهران؛ مقاطيعالرثاء، موجود در کتابخانة مرکزي دانشگاه تهران؛
تحريمالعصيرالزبيبي، موجود در کتابخانة آيتالله مرعشي قم؛
المصابيحفيشرحالمفاتيح، موجود در کتابخانة مرکزي دانشگله تهران؛
ارجوزهفيالامامه، 360 بيت، موجود در کتابخانة ملي ملک؛ مصابيحالأحکام، موجود در
کتابخانة مدرسة فيضيه قم؛ فائده، شرح مناظرة بحرالعلوم با عالمان يهود، موجود در
کتابخانة شوراي ملي (سابق)؛ الانثي عشرياتفيالمراثي، موجود در کتابخانة شوراي ملي
(سابق).
2. سيّدمحمدرضابنسيدمحمدمهدي بحرالعلوم (1189-1253ق/1775-1837م)، فقيه، اصولي،
محدث، و رجالي و تنها پسر بازمانده از بحرالعلوم. برادر ديگرش سيدمحمد
(1197-1200ق/1783-1786م) در کودکي درگذشت. او در نجف به دنيا آمد. در آغاز نزد پدر
مراحل نخستين علوم و ادبيات را طي کرد و پس از ان خارج نزد پدر مراحل نخستين علوم و
ادبات را طي کرد و پس از آن خارج فقه و اصول را نزد عالماني چون شيخجعفر
کاشفالغطاء (1156-1227ق/1743-1812م)، شيخمحمدسعيد دينوري قرجه داغي، شيخمحمدتقي
ملاکتاب و سيدمحمدالقصير آموخت. وي از عالمان ياد شده اجازة روايت يافت. او پس از
پدر زعامت حوزة نجف و مرجعيت ديني را به عهده گرفت. سيدمحمدرضا آثاري بر جاي نهاده
است که برخي از آنها بدين شرح است: کشفالقناعفياصحابالاجماع، خطي؛ اصولالفقه،
خطي؛ شرحالشرايع؛ الفقهالاستدلالي، خطي؛ رسائلفيالاصول. خطي؛ شرح لمعة شهيدين،
خطي، موجود در کتابخانة دانشکدة حقوق و علوم سياسي و اقتصادي تهران.
3. سيدحسينبنسيدمحمدرضا (1221-1306ق/1806-1889م)، در نجف زاده شد و در همان شهر
پرورش يافت و مراحل علمي را پيمود. فقه و اصول و کلام را نزد عالمان برجستة روزگارش
مانند شيخحسن فرزند شيخجعفر کاشفالغطاء، شيخمرتضي انصاري
(1214-1218ق/1799-1864م) و ميرزا محمدحسن (مؤلف جواهر) (د 1266ق/1850م) آموخت. او
از شاگردان بنام نويسندة جواهر بود و از او اجازة روايت داشت. گفتهاند که استاد
مطالب و مباحث فقهي خود را با سيدحسين در ميان ميگذاشت و پس از تبادل نظر علمي، وي
به دستور استاد آن مطالب را مينوشت و کتاب عظيم فقهي جواهرالکلامفيشرح شرائع
اسلام محصول اين همکاري بود. عالمان بسياري از حوزة درس او بهره بردهاند، ازجمله:
سيدميرزا جعفر حايري، سيدمحمدبناسماعيل موسوي ساروي، سيدمرتضي کشميري نجفي،
شيخفضلالله مازندراني حايري، ميرزاصادق تبريزي و ميرزامحمدهمداني. برخي از آنان
مانند ميرزاجعفر و موسوي ساروي از او اجازة روايت يافتهاند. او براي مداواي چشمانش
که پزشکان عراق از آن درمانده بودند، در 1284ق/1867م عازم ايران گرديد، اما در
تهران نيز بيماري او درمان نشد. از اينرو به قصد استشفاء و زيارت امام رضا(ع) به
مشهد سفر کرد و گفتهاند که در آنجا شفاء يافت. مدتي در خراسان ماند و آنگاه عزم
نجف کرد، ولي حدود 2 سال در بروجرد نزد اقوامش ماند و در 1294ق/1877م به نجف رفت.
پس از درگذشت برادرش سيدعلي (د 1298ق/1881م)، از سوي مردم و عالمان عراق به مقام
رياست حوزة نجف و مرجعيت شيعيان برگزيده شد. سيدحسن داراي آثارش در فقه و اصول و
شعر و ادب اس. از او 4 پسر باز ماند که همه از عالمان دين بودند: سيدعبدالحسين، که
در نجف به دنيا آمد و حدود 1325ق/1907م درگذشت؛ سيدموسي، که در نجف چشم به جهان
گشود و در همانجا حدود 1320ق/1902م درگذشت؛ سيدمحسن (1247-1318ق/1831-1900م)، که
فقه و اصول را ند عمويش سيدعلي، شيخمرتضي انصاري و ميرزاحسن شيرازي (د
1312ق/1894م) خواند؛ سيدابراهيم (1248-1319ق/1832-1901م) که در نجف چشم به جهان
گشود و تفسير، فقه، اصول، کلام و ادبيات را از پدر آموخت. بيشترين شهرت سيدحسين در
شعر و ادب است، تا آنجا که او را در اين فن همتاي سيدرضي (د 404ق/1013م)
دانستهاند. مجموعة اشعار او توسط فرزندش سيدحسن بحرالعلوم گرد آمده است که بخشي از
ان به کوشش شاگردش شيخعلي شرقي در 1332ق/1914م در لبنان چاپ شده است.
4. سيدمحمدتقيبنسيدمحمدرضا (1219-1289ق/1804-1872م)، از فقيهان بنام آل بحرالعلوم
بود. در نجف پا به جهان نهاد. نزد پدر مقدمات علوم را فرا گرفت و پس از آن فقه و
اصول را نزد عالمان روزگارش مانند شيخمحمدحسن (مؤلف جواهر) طي کرد، اما پس از آن
به کشاورزي پرداخت. با اينهمه موقعيت علمي وي به گونهاي بود که پس از مرگ پدر به
رهبري ديني و اجتماعي عراق دست يافت. او به امور اجتماعي و سياسي اهتمام ميورزيد.
در کربلا درگذشت و در نجف به خاک سپرده شد. کتاب قواعدالاصول تأليف اوست که جلد اول
آن را در 1245ق/1829م به پايان برده است. (الذريعه، 17/178). 3 تن از پسران وي از
فقيهان و اديبان عصر خود بودهاند؛ سيدحسن در نجف به دنيا آمد و در همانجا درس
خواند و در اواسط عمرش به کربلا آمد و در 1298ق/1881م در نجف چشم از جهان فرو بست؛
سيدحسين در 1310ق/1892م درگذشت؛ سيدعلي نقي در نجف زاده شد و در کربلا و در نجف از
اعتبار سياسي و اجتماعي و ديني مهمي برخوردار گرديد. در شعر و ادب نيز دستي داشت و
در 1294ق/1877م در کربلا کشته شد.
5. سيدعليبنسيدمحمدرضا (1224-1298ق/1809-1881م)، از عالمان و فقيهان و اديبان
بزرگ آل بحرالعلوم بود. در نجف زاده شد، در همان شهر دانش فرا گرفت و زندگي را به
پايان بُرد. سطوح و خارج اصول را نزد ملا مقصود عليکاظمي و فقه را نزد شيخمحمدحسن
نجفي نويسندة جواهر و شيخعلي فرزند شيخجعفر کاشفالغطاء (د 1253ق/1837م) آموخت.
وي از نويسندة جواهر و برادرش سيدحسين و ميرزاجعفر طباطبايي به دريافت اجازة روايت
نايل آمد. عدهاي از عالمان آن روزگار نيز از وي اجازة اجتهاد و روايت يافتند. او
آثاري در فقه و اصول پديد آورده است که مهمترين آن
البرهانالقاطعفيشرحالمختصرالمنافع است که در 1293ق/1876م، در 3 جلد بزرگ با چاپ
سنگي در تهران نشر يافته است. دو تن از پسران وي از عاملان بودهاند: سيدهاشم
(1255-1284ق/1839-1867م) که در نجف زاده شد و نزد پدر و ميرزاي شيرازي مقدمات و
سطوح عالي فقه و اصول را آموخت؛ سيدمحمد باقر در نجف به ئنيا آمد و در همانجا مراحل
تحصيل سطح و خارج فقه و اصول را پشت سر گذاشت. او هنگامي که عازم زيارت مشهد بود،
در 1291ق/1874م در تهران درگذشت. ديگر فرزندان سيدمحمدرضا بحرالعلوم، که از عالمان
دين به شمار آمدهاند، اينانند: سيدجواد، در نجف تولد يافت و در کربلا زندگي کرد و
در 1320ق/1902م در همين شهر درگذشت؛ سيدمحمدعلي، در منجف متولد شد و در 1300ق/1883م
درگذشت؛ سيدکاظم، در نجف به دنيا آمد و در 1288ق/1883م در همين شهر درگذشت؛
سيدعبدالحسين، در کربلا زندگي کرد و حدود 1330ق/1912م وفات يافت.
6. سيد محمدبنسيدمحمد تقي (1261-1326ق/1845-1908م)، در نجف چشم به جهان گشود. فقه
را نزد عمويش سيدعلي، شيخراضي و سيد حسين ترک کوه کمري و اصول را نزد
ميرزاعبدالرحيم نهاوندي و فلسفه را نزد حکيم الهي ميرزامحمدباقر نجفي (د
1290ق/1873م) آموخت. وي از عمويش اجازه روايت يافت. پس از درگذشت عمويش سيدعلي، در
سطوح عايل به تدريس پرداخت و سرانجام رياست حوزه نجف را به دست گرفت و مرجع تقليد
مردم گرديد. او به امور اجتماعي و سياسي حوزه علمي و کشلات مردم اهتمام ميورزيد.
يکي از کارهاي او اين بود که از مقامات دولتي خواست طلاب و روحانيون را از خدمت
سربازي معاف دارند. اين پيشنهاد پذيرفته شد. وجوهات خيريه هنديه (در عراق) که درآمد
آن اختصاص به حوزههاي علمي شيعي داشت، به دست او توزيع ميشد (حرزالدين، 2/382).
او به مطالعه، تحقيق و تأليف دلبستگي بسيار داشت و بر اثر مداومت در اين امور، در
اواخر عمر بينايياش را از دست داد. وي کتابخانه بزرگي بنياد نهاد که به گفته محسن
امين، از نظر کتب فقهي و اصولي و روايي، جامعترين کتابخانه در عراق بود. اثر مشهور
او کتاب فقهي بلغةالفقيه است که شامل 16 رساله فقهي است. اين کتاب نخستينبار در
1325ق/1907م در تبريز و در سال 29-1328ق/11-1910م در تهران چاپ شده است (موسوي
اصفهاني، 2/72-71؛ حرزالدين 2/383). نيز از تأليفات او الوجيزه است که در
1324ق/1906م در تهران چاپ شده است. کتاب مواقف حاسمةفيتاريخالتضعية والفداء
تأليف ديگر اوست که در نجف چاپ شده است. او در نجف چشم از جهان فرو بست. 4 تن از
پسران سيدمحمد از عالمان بودهاند؛ سيدجعفر، در نجف به دنبا آمد و نزد پدر علوم
اسلامي را آموخت و به رتبه اجتهاد نايل آمد. با اينکه عمر کوتاهي داشت، در رشد علمي
و احاطه بر علوم اسلامي گوي سبقت را از همگنان ربود. او در 1334ق/1916م درگذشت،
سيدمهدي، در نجف تولد يافت و نزد پدر و ميرزاي شيرازي د رسامرا علوم اسلاني سبقت را
فرا گرفت. پس از آنکه پدرش براي زيارت مزار امام رضا(ع) به ايران سفر کرد، به جاوي
وي به تدريس و انجام وظايف ديني و اجتماعي در زادگاه خويش همت گماشت. در
1313ق/1895م در بغداد درگذشت و در کاظمين به خاک سپرده شد؛ سيدعباس
(1302-1343ق/1885-1924م)، در نجف زاده شد و منطق، فقه و اصول را نزد استادان فن
آموخت. در جواني به مصر سفر کرد و حدود 20 سال در آن سامان زيست و پس از آن به نجف
بازگشت و در کربلاء درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد؛ سيدميرعلي، در نجف تولد
يافت. نزد پدر و ديگر عالمان درس خواند. او همراه برادرش مهدي در نوشتن کتاب
بلغةالفقيه با پدر همکاري کرد. در 1315ق/1897م درگذشت. کتاب
کشفيالاسرارفيشرحالاظهار اثر اوست که به صورت خطي باقيمانده است.
7. سيدمهديبنسيدمحسنبنسيدحسين (1302-1335ق/1885-1917م)، از عالمان بنام آل
بحرالعلوم بود. در نجف پا به جهان جهان نهاد. مقدمات علوم را نزد استادان مربوط
خواند و سطوح عالي فقه و اصول را در حوره درس سيدمحمد بحرالعلوم، شيخعبدالهادي
همداني (معروف به شيخعبدالهادي ليله) و آخوند ملاکاظم خراساني (د 1329ق/1911م)
آموخت. او از عالمان پرکار و اهل نقد و نظر و تأليف بود. شاگردان بسياري در حوزه
درس او تربيت يافتند و را عالمان زمان خود شدند. از آثار او حاشيه بر معالمالاصول
و منظومهاي در اصول است. وي در نجف درگذشت. پسر او سيدمحمد صالح هم از عالمان بود
که در 1328ق/1910م در نجف به دنيا آمد. در کودکي پدرش را از دست داد و دايي اش،
سيدعلي فرزند سيدهادي بحرالعلوم، سرپرستي و تربيت اخلاقي و علمي او را به عهده
گرفت. او شاعري توانا بود و ديوان او به نام العواطف در 1356ق/1937م به چاپ رسيد.
شعار توانا بود و ديوان او به نام العواطف در 1356ق/1937م به چاپ رسيد. اشعار او
عمدتاً سياسي و اجتماعي است.
8. حسنبنابراهيمبنسيدحسين (1282-1355ق/1865-1936م)، عالمف اديب و شاعر. در نجف
زاده شد و ادبيات ديگر مقدمات علوم را نزد پدر آموخت، فقه و اصول را نزد سيدمحمد
کاظم يزدي (1247-1337ق/1831-1919م)، شيخالشريعه اصفهاني وش يخ عبدالله مازندراني
(1259-13030ق/1843-1912م) فرا گرفت. بيشترين شهرت او در شعر و ادب و تاريخ است.
گفتهاند که از وي ديوان کوچکي به جا مانده است. او در نجف درگذشت.
9. سيدمحمد صادقبنسيد حسين سيدابراهيم (از 1315ق/1897م)، فقيه، اصولي، اديب و
شاعر. در نجف تولد يافت و تحت نظارت پدر مقدمات علوم را خواند (آقابزرگ، طبقات
(القرنالرابع عشر)، 865-867؛ بحرالعلوم 1/173) و پس از آن سطوح عالي فقه و اصول را
نزد ميرزاي ناييني (1277-1355ق/1860-1936)، سيدالبوالحسن اصفهاني
(1284-1365ق/1867-1946م) و سيدمحسن قزويني و تفسير را نزد بلاغي، و علم حديث و
درايه را نزد شيخابوتراب خوانساري آموخت. در 1353ق/1934م به لبنان و سوريه سفر کرد
و در اين سفر با عالمان و اديبان آن ديار ديدارهايي داشت و در 1354ق/1935م به نجف
بازگشت. کتابخانهاي بنياد نهاد که در آن کتابهاي خطي نفيسي گردآوري شد. در
1367ق/1948م از سوي دولت عراق به عنوان قاضي شرع عمارة و ديرتر بصره برگزيده شد
سيدمحمد صادق از عالماني چون نائيني، شيخآقابزرگ تهراني، سيدمحسن امين و سيدحسن
صدر اجازه روايت يافت. او آثار بسياري در فقه و اصول وشعر و ادب پديد آورده که به
گفته مصحح رجال بحرالعلوم در مقدمه (ص 175) برخي از آنها چاپ شده است.
10. سيدمحمدتقيبنسيدحسنبنسيدابراهيم (1318-1393ق/1900-1973م)، در نجف به دنيا
آمد و خواندن و نوشتن و مقدمات صرف، نحو، ادبيات، رياضيات، فقه و اصول را نزد
استادان مربوط آموخت. پس از آن، سطوح عالي فقه و اصول را نزد ناييني (حدود 12 سال)،
آقا ضياءالدين عراقي (1287-1361ق/1870-1942م)، شيخمحمد حسين اصفهاني، سيدابوالحسن
اصفهاني، شيخمحمدرضا آل ياسين عبدالهادي شيرازي طي کرد. در اواخر عمر از مراجع
تقليد در نجف شمرده ميشد.
11. سيدمحمدعليبنسيدعلي نقي (1287-1355ق/1870-1936م). در نجف تولد يافت و نزد پدر
و ديگر عالمان، ادبيات و ديگر علوم را فرا گرفت. او از عالمان دين بود که طي
نبردهاي ملت عراق با استعمار انگلستان که به انقلاب 1338ق/1920م عراق شهرت يافت،
فعالانه شرکت جست و از پيشوايان انقلاب به شمار آمد. ازاينرو مدتها به زندان افتاد
و يکبار نيز به اعدام محکوم گرديد. پس از بيرون راندن انگليسيها از عراق، به عضويت
«مجلس اعيان عراق» برگزيده شد. وي در بغداد درگذشت و جنازهاش باشکوه بسيار به نجف
انتقال يافت. عالمان و مبارزان سياسي و مردم از او تجليل بسيار کردند و مجلس اعيان
عراق، با صدور اطلاعيهاي از زحمات او قدرداني کرد (بحرالعلوم، 160-161).
12. سيدعليبنهاديبنسيد علينقي (1314-1380ق/1896-1960م)، در نجف پا به جهان
گذاشت. پس از فراگيري مقدمات علوم ادبي، منطق و سطوح عالي فقه و اصول را نزد ناييني
و سيدابوالحسن اصفهاني خواند. وي پس از درگذشت عمويش سيدمحمدعلي بحرالعلوم به امور
اجتماعي پرداخت و به رياست ديني دست يافت. در جنگ جهاني اول (1914-1918م) و در
نبردهاي ملي سالهاي پس از آن، در کنار عالماني چون حبوبي، شيخالشريعه، سيدمحمدعلي
بحرالعلوم و ميرزاي شيرازي به پيکار با استعمار انگليس پرداخت. او از انديشمندان
بزرگ و صاحب نظر و مؤثر در پيشرفتهاي علمي حوزه نجف به شمار ميآمد. در بغداد
درگذشت و در نجف به خاک سپرده شد.
13. سيدجعفربنسيدمحمدباقربنسيدعلي (1281-1377ق/1864-1957م)، در نجف پا به جهان
گذاشت و در کودکي پدرش را از دست داد و تحت سرپرستي جدش سيدعلي درآمد. مقدمات علوم
را فراگرفت پس از آن سطوح عالي فقه و اصول را نطد سيدکاظم يزدي، سيدمحمد بحرالعلوم
و آخوند خراساني خواند و از آنان اجازه روايت يافت. وي در تاريخ، رجال و دراي چيره
دست يود. تقريرات يزدي و خراساني در مباحث فقهي و اصولي از او باقيمانده است.
افزون بر آنها، از وي آثاري بر جاي مانده است که از آن ميان: تحفةالعالمفيشرح
خطبةالمعالم در 2 چلد، 1355ق/1936م؛ تحفةالطالب، 1347ق/1928م؛ اسرارالعارفين در
شرح دعاي کميل، 1342ق/1924م؛ و بغيةالطالبفيحکمالحية والشارب، 1347ق/1928م که
در نجف چاپ شده است.
14. سيدمحمد مهديبنسيدحسنبنسيدمحمدتقي (1283-1351ق/1866-1932م)، در کربلا زاده
شد و علوم اسلامي و ادبيات را فرا گرفت. در انقلاب 1920م عراق شرکت جست؛ در کابينه
عبدالرحمان نقيب وزير فرهنگ شد (1920-1921م)؛ و پس از آن تا آخر عمر در کربلا زيست
و در همين شهر درگذشت. او از پيشوايان دين و سياست و داراي نفوذ کلمه بسياربود.
فرزند او سيدمحمد صالح نيز از رجال دين و سياست بود. وي در 1331ق/1913م در کربلا
زاده شد. مراحل تربيت و آموزشهاي علمي ابتدايي را نزد پدر پيمود. آنگاه وارد
دانشگاه شد و در حدود 1359ق/1940م از دانشکده حقوق فارغالتحصيل گرديد. در جواني به
کارهاي سياسي پرداخت و در «حزبالامة» صالح جبر فعالانه شرکت جست.
جز اينان، کسان ديگر از عالمان روحاني يا درس خواندههاي جديد از آل بحر االعلوم
برخاستهاند که نام آنان را در مقدمه رجالالسيد بحرالعلوم ميتوان ديد.
مآخذ: آستانقدس، آستانقدس، فهرست، 6/59؛ آستانه قم، فهرست خطي، ص 118؛ آصفيه،
فهرست خطي، 3/472؛ آقابزرگ، الذرية، 1/113، 116، 13، 2/51، 116، 12، 204-205، 3/45،
148، 462، 4/386، 387، 7/251، 8/9، 1، 259، 9/127، 644، 10/99، 211، 11/100، 194،
208، 355، 12/45، 211، 13/342، 15/223، 16/286، 338، 17/4، 39، 41، 184، 204،
18/17، 387، 2/55، 21/51، 22/194، 23/109، 25/51ف 167؛ همو، طبقات اعلامالشيعه
(القرنالثالث عشر)، نجف، المطيعةالعاميه، 1374ق، 186، 217، 315، 571؛ همو، طبقات
اعلامالشيعه (القرنالرابع عشر)، نجف، المطيعةالعلميه، 1375ق، 249، 25، 281، 295،
464، 542، 581، 582، 634؛ همو، مصفيالمقال، تهران، 1378ق، 467؛ آيتالله مرعشي،
فهرست خطي، 1/174، 11/365؛ امين، محسن، اعيانالشيعة، بيروت، دارالتعارف، 1403ق،
2/129-133، 4/626، 5/241، 6/18-20، 7/19، 9/47، 196-197، 408، 10/156، 158-163؛
اميني، عبدالحسين، شهداء فضيلة، قم، دارالشهاب، ص 333؛ بامداد، مهدي، تاريخ رجال
ايران، تهران، زوار، 1347-1353ش، 6/6؛ بحرالعلوم، محمدمهدي، رجال، تهران،
مکتبةالصادق، 1/125-193؛ بغدادي، اسماعيل پاشا، ايضاحالمکنون، استانبول، 1364ق،
1/461، 2/206، 262؛ همو، هديةالعارفين، بيروت، مکتبةالمثني، 2/351؛ تنکابني، محمد،
قصصالعلماء، تهران، اصفهان، 1362ش، 2/416، 3/661، 723، 785، 4/1333، 1445، 5/1515،
1636؛ حرزالدين، محمد، معارفالرجال، کتابخانه آيتالله مرعشي، 1405ق، 1/32، 182،
251، 288، 319، 2/7، 1، 209، 381؛ خوانساري، محمدباقر، روضاتالجنات، تهران، 1390ق،
7/203-216؛ خياباني، ملاعلي، علماء معاصرين، تهران، اسلاميه، 1363ش، صص 69، 93،
271؛ دانشکده حقوق، فهرست خطي، ص 384؛ دو کتابخانه مشهد، فهرست خطي، ص 1010؛ زرکلي،
خيرالدين، الاعلام، بيروت، دارالعلم للملابين، 1389ق، 1/29، 6/288، 7/334؛ سپهسالار
(سابق)، فهرست خطي، 11/271؛ فيضيه قم، فهرست خطي، 1/41، 248-249، 2/73؛ قمي، عباس،
فوائدالرضوية، تهران، 1327ش، صص 155، 182، 374، 431؛ همو، الکني و الالقاب، تهران،
1397ق، 2/67؛ کتابخانه مرکزي، فهرست خطس، 12/2515؛ کتابخانه ملي، فهرست خطي، 1910؛
کحاله، عمر رضا، معجمالمؤلفين، بيروت، داراحياءالتراثالعربي، 3/145، 8/183،
9/129-130؛ لکنهري، محمدمهدي، نجومالسماء، قم، کتابخانه بصيرتي، 1/301؛ مامقاني،
حسن، تنقيحالمقال، نجف، 1353ق، 3/260؛ مشار، خانبايا، فهرست چاپي عربي، صص 160،
297، 302، 357، 360، 683، 921؛ ملي ملک، فهرست خطي، 1/38، 315، 329؛ موسوي اصفهاني،
محمد، احسنالوديعة، بغداد، المکتبةالعربية، 2/ 51-54، 55-59، 69-70؛ وزيري يزد،
فهرت خطي، 5/1257.
بخش معارف