آجارِستان، يا آجاريا، يكي از جمهوريهاي خودمختار منطقة قفقاز و بخشي از چمهوري
شوروي گرجستان است. مساحت آن 000،3 كم 2 و جمعيت ان (در 1984م) 000،375 نفر بوده
است (دائرهالمعارف بزرگ شوروي، چ 3، 24(2)/525؛ آكينر، 244). آجارستان در جنوب
غربي گرجستان و شرق درياي سياه قرار گرفته و بخشي از آن با تركيه هممرز است.
وجه تسميه: يونانيان باستان اين سرزمين را گُلْخيد يا گُلْخيس ميناميدند كه با نام
قوم كُلْخ يا كولخ مربوط است. گرجيان اين سرزمين را كلخيدا و بوميان محلي اگريسي
ميخواندند (دائرهالمعارف بزرگ شوروي، چ 3، 12/471). سرزمين نامبرده از سدة 2م با
بر سر كار آمدن پادشاهي لاز ، لازيكا ناميده شد (همان، 14/116). پيرنيا
(مشيرالدوله) اين نام را لازستان نوشته است (8/2271). بعدها ساكنان گرجي سرزمين
كلخيد، آجار نام گرفتند (ترك آنسيكلوپديسي) و از اين رو ناحيه مذكور به نام اين
گروهِ قومي «آجاريا» ناميده شد. در مآخذ بيزانسي، گرجي و ارمنيِ سدة 4ق/10م نام
«آجارستان» نيز آمده است. از 16 ژوئن 1921م اين سرزمين جمهوري شوروي خودمختار
آجارستان نام گرفت (دائرهالمعارف بزرگ شوروي، چ 2، 1/397).
سيماي طبيعي: بخش اعظم اراضي جمهوري آجارستان كوهستاني است. بلندترين قلههاي آن،
ساكورينا و شاوشتي ، به ترتيب 755،2 و 812،2 متر از سطح دريا ارتفاع دارند. بخش
جلگهاي اين جمهوري در ساحل درياي سياه قرار گرفته است. رشتهكوههاي مسختي از جنوب
غرب تا شمال شرق آجارستان كشيده شده است. رشتهكوههاي شاوشتي نيز تا مرز تركيه
امتداد دارد. جلگة ساحلي كه بالنسبه كم عرض است به دشت كُلخيد ميپيوندد (همان، چ
3، 1/223). آب و هواي بخش جلگهاي آجارستان معتدل و داراي رطوبت زياد است. در بخش
كوهستاني نيز هوا مرطوب، معتدل و گاه سرد است. ميانگين حرارت هوا در مناطق جلگهاي
در ژانويه 4 تا 6 و در ژوئيه 20 تا 23 سانتيگراد است. در مناطق كوهستاني ميانگين
حرارت هوا در بارندگيِ سالانه در اراضي كرانه درياي سياه 400،2 تا 800،2 ميليمتر،
در بخش خاوري 400،1 تا 800،1 ميليمتر و در درههاي داخلي 000،1 تا 400،1 ميليمتر
است. رودهاي آجارستان به حوضة درياي سياه تعلق دارند و عمدهترين آنها رود چوروخ
است كه آجارستان را به 2 بخش تقسيم ميكند. بالغ بر نيمي از اراضي آن جنگلي است و
در بخش شمال غربِ آن جنگلهاي كلخيد واقع است. جلگههاي ساحلي اغلب از درختان و
گياهان مناطق معتدل، به ويژه مركبات، بلوط، گردو، نارون، صنوبر، كاج و شمشاد پوشيده
است. در آجارستان حيواناتي چون آهو، گراز، خرس، گرگ، روباه، سياهگوش، گربة وحشي،
سمور، شغال، گوركن، بزكوهي و مَرال و پرندگاني چون شاهين، انواع كركس، بلدرچين،
چكاوك، سار، پرستو، بلبل، كبك، قرقاول زندگي ميكنند. در رودخانههاي آجارستان چند
نوع ماهي از جمله ماهي آزاد و قزلآلا يافت ميشود (همان، 223ـ224؛ بريتانيكا).
سابقة تاريخي: نام كلخيد از هزارة نخست پيش از ميلاد در كتيبهها به صورت نام
سرزمين كُلْخها يا كولخها آمده است. دولت اورارتو به روزگار سردوري دوم، شاه آن
سرزمين، كولخها را مورد حمله قرار داد (آرويتونيان، 251). در نوشتههاي آشورنذيرپال
سوم از ويراني شهر كلخ و احياي مجدّدِ آن سخن رفته است (پيوتروفسكي، اورارتو،
40ـ41). گزنفون از سرزمين كلخها ياد كرده است (همو، «دولت وان»، 119). هرودوت نيز
از هممرز بودن سرزمين ماد با ناحية كلخيد مطالبي آورده است (دياكونوف، 415ـ416).
وي از جمله دربارة حملة دريايي يونانيان به كلخيد در روزگار هخامنشيان شرحي نوشته
است (پيرنيا، 3/660). سدة 6 قم در سرزمين كلخيد (اگريسي) دولتي تأسيس گرديد. از
اواخر سدة 6 تا نيمة نخست سدة 5قم دولت كلخيد وابسته به دولت هخامنشي و تابع
ساتراپهاي ايران بود. اواخر سدة 4قم فرمانرواي كلخيد با شاه ناحية كارتلي متحد شد
و تلاش براي ايجاد دولتي مستقل در آن سرزمين آغاز گرديد. اواخر سدة 2قم كلخيد
تابعيت دولت پونت (پونتوس) را پذيرفت (همو، 8/2274). سدة نخست قم روميان بر اين
سرزمين تسلط يافتند. طيّ سدههاي اول و دوم م دولت كلخيد منقرض شد و در مصب رود
چوروخ دولت جديد لاز تأسيس گرديد و به تدريج كلخيد را تابع خود نمود (دائرهالمعارف
بزرگ شوروي، چ 3، 12/427). بنابر نوشتة مورخان عهد باستان در سدة 2م قوم لاز مصب
رود چوروخ و نواحي اطراف آن را در اختيار داشت. فرمانروايان لاز در سدة 4م اهالي
شمال كلخيد را تابع خود كردند. مراكز عمدة اين دولت عبارت بودند از آرخئوپوليس ،
رودوپوليس و واشناري . از سدة 6م اراضي لازيكا، كه كلخيد را نيز در بر ميگرفت،
صحنة پيكار ميان 2 دولت بزرگ ايران و روم شرقي شد (همان،14/116).
در مذاكرات صلح قباد (كواذ) اول پادشاه ساساني و ژوستن (يوستينوس) امپراتور روم
شرقي مقرر شد سرزمين لازيكا، يا لازيكه به ايران واگذار گردد (كريستن سن، 379).
لازيكا بعدها لازستان نيز ناميده شد. در نيمة نخست سدة 6م پيران گشنسپ، از دودمان
پارتي مهران، فرماندهي سپاه ايبري (گرجستان) و آلبانيا (اران) را برعهده داشت. وي
در حدود 538 ـ539م به قتل رسيد. برادر او مهران در اين زمان در لازيكا فرمانروايي
داشت (نولدكه، 681). از سدة 7م سرزمين آجارستان مورد هجوم شاخهاي از ايبريان
(گرجيان) قرار گرفت كه آنان را كارتاولي مينامند (ترك آنسيكلوپديسي). با فتوحات
مسلمين در سدة 1ق/7م اين سرزمين تابع خلافت شد. سدة 3ق/9م لازيكا به تابعيت
شاهزادهنشين تادوكلارجتي درآمد و از سدة 4ق/10م بخشي از قلمرو ايبري (گرجستان) شد.
سدههاي 5 ـ7ق/11ـ13م سپاهيان سلجوقي و سپس مغولان بر اين سرزمين حمله بردند. در
نيمة دوم سدة 10ق/16م سرزمين كنوني جمهوري خودمختار آجارستان به تصرف دولت عثماني
درآمد و اين دولت تا 1878م بر اين ناحيه راند (دائرهالمعارف بزرگ شوروي، چ 2،
1/406، چ 3، 1/226). بنابر نوشتة مورخين و مطلعين، طي نيمه دوم سدة 10ق/16م در
اراضي آجارستان نه تنها گرجيان مسلمان، بلكه مسيحيان نيز سكني داشتند (همان، چ 2،
400). جنگهاي 2 دولت عثماني و روسيه در 1877ـ 1878م سبب شد كه شهرهاي باطوم، قارص و
اردهان تحت تسلط دولت امپراتوري روسيه قرار گيرد. در 1878م طبق تصميم كنگرة برلين،
آجارستان به گرجستان پيوست. در 15 آوريل 1918م تركان شهرهاي باطوم، آخالتسيخا ،
اردهان و بخشي از ناحيه گوريو را متصرف شدند. از دسامبر 1918م تا ژوئية 1920م بندر
باطوم در اشغال سپاهيان انگليس بود. در 18 مارس 1921م بلشويكها در سرزمين آجارستان
مستقر شدند و در 16 ژوئية همان سال جمهوري خودمختار آجارستان تأسيس و بخشي از
جمهوري شوروي گرجستان شد (همان، 1/440، 401). در 1992م جمهوري فدراتيو قفقاز تأسيس
يافت و آجارستان به همراه گرجستان به صورت بخشي از اين جمهوري درآمد، ولي مدتي بعد
فدراسيون قفقاز منحل شد و جمهوري خودمختار آجارستان صورت پيشين را بازيافت، آجارها
در دوران سلطة امپراتوري عثماني اسلام آوردند و به سبب نفوذ و گسترش اسلام در
آجارستان، روسها اين سرزمين را گرجستان اسلامي ناميدند (ريكمر، 465)، ولي آيين مسيح
نيز همچنان در اين منطقه رواج داشت. همچنين آجارها ويژگيهاي قومي خود را از دست
ندادند و مستحيل نشدند.
جمعيت و زبان: آجارها كه در زبان محلي گرجي آنها را آجارلي گرجياني مينامند از 2
شاخة مينگرلي و كارتلي هستند كه در جمهوري خودمختار آجارستان سكني دارند. از
000،343 نفر جمعيت آجارستان (آمار 1976م) 000،237 گرجي، 000،36 روسي، 000،16 ارمني،
200،7 اوكراييني، 900،6 نفر يوناني و بقيه از ديگر اقوام از جمله، يهودي، كرد و
ابخازي هستند (آمار 1970م). تا اول ژانوية 1976 تراكم جمعيت آجارستان در هر كم 2،
3/114 گزارش شده است. 000،130 نفر از ساكنان اين جمهوري در مركز آن، شهر باطوم،
زندگي ميكنند (آكينر، 244) كه گرجيان آن را «باتومي» مينامند، اكثر اهالي در
مناطق كرانة درياي سياه سكني دارند. تراكم جمعيت در اين نواحي بيش از 200 نفر در هر
كم 2 است. از ديگر مناطق پرجمعيت آجارستان، دشتهاي اطراف رود آجاريستسكالي است كه
تراكم جمعيت آن از 150 نفر در هر كم 2 تجاوز ميكند. حدود 50% اهالي آجارستان در
شهرها سكني دارند (دائرهالمعارف بزرگ شوروي، چ 3، 1/224، 24(2)/525، چ 2، 1/399،
400)، شمارة اجارهاي مسلمان جمهوري خودمختار آجارستان را 000،74 نفر نوشتهاند.
كردان مسلمان كوچنشين ساكن اين جمهوري نيز 000،3 نفرند (ترك آنسيكلوپديسي). آجارها
از اختلاط بوميان آن سرزمين با يونانيان و روميان (مردم بيزانس) پديد آمدهاند.
هجوم قوم كارتاولي به آجارستان در سدة 7م، زبان و فرهنگ مردم بومي اين سرزمين را
عميقاً تحتتأثير قرار داد. 000،70 تن آجار ساكن باطوم و كوتائيسي به زبان كارتاولي
كه يكي از زبانهاي جنوب قفقاز است و نيز به لهجة گوري كه يكي از لهجههاي ساحلي
گرجستان است سخن ميگويند. شاخههاي نزديك اين زبان در شمال، مينگرلي و در جنوب
تساني يا لازي است. آجارهاي مسلمان ساكن نواحيِ هممرزِ تركيه زبان تركي نيز
ميدانند (ترك آنسيكلوپديسي).
مركز جمهوري خودمختار آجارستان شهر باطوم (باتومي) است. دومين شهر آجارستان كوبولتي
است كه طبق آمار 1970م جمعيت آن را 000،18 نفر نوشتهاند (دائرهالمعارف بزرگ
شوروي، چ 3، 12/354). محصولات عمدة كشاورزي آجارستان، چاي، مركبات، گردو، فندق،
انگور، اُكاليپتوس، برنج، ذرت و ارزن است. در سالهاي اخير پيشرفتهايي در صنايع آن
جمهوري پديد آمده و كارخانههاي چوببري، فلزكاري و شيميايي در آجارستان احداث شده
است.
مآخذ: بريتانيكا؛ پيرنيا، حسن، ايران باستان، تهران، ابنسينا، 1342ـ1344ش؛
پيوتروفسكي، ب. ب.، اورارتو، ترجمة عنايتالله رضا، تهران، بنياد فرهنگ ايران،
1348ش؛ ترك آنسيكلوپديسي؛ دائرهالمعارف بزرگ شوروي (روسي)؛ دياكونوف، ا م، تاريخ
ماد، ترجمة كريم كشاورز، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1345ش؛ كريستن سن، آرتور،
ايران در زمان ساسانيان، ترجمة غلامرضا رشيد ياسمي، تهران، ابن سينا، 1345ش؛
نولدكه، تئودور، تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان، ترجمة عباس زرياب،
تهران، انجمن آثار ملي، 1358ش؛ نيز:
Akiner, Shirin, Islamic peoples of the Soviet union, London, 1986; Arutiunian,
N. V., Biaynili, Erevan, izdatelstvo Akademii Nauk Armianskoy SSr, 1970;
Piotrovskii B. B., Vanskoe tsarstvo, Moskva, izdatelstvo Vostochnoy literaturi,
1959; Rickmer, V., Ricmers, «Lazistan and Ajaristan», The Geographical Journal,
London, 1934, LXXXIV, No, 6.
عنايتالله رضا