شماره مقاله:89
آجودانباشي، اللّهيار خان افشار فرزند حسينقلي خان بيگلربيگي (د 1304ق/1887م)، از
بزرگان طايفة افشارِ اروميه در عهد ناصرالدين شاه. در نظام ايران منزلتي به دست
آورد و از قراولان خاص و سركردة فوج سوادكوه شد. وي پس از فوت جهانگيرخان ارمني، در
1295ق/1878م، به مقام آجودانباشي كل نايل گرديد و تا پايان عمر در اين مقام باقي
ماند.
حسنخان: پسر اللّهيار خان، در 1284ق/1867م، از زادگاه خود آذربايجان به تهران آمد
و با منصب ياوري در فوج خَرقَان مشغول انجام وظيفه شد و پس از پايان تحصيل در مدرسة
اِتاماژوري، از 1292ق/1875م تا 1304ق/1887م، در كرمانشاه و فارس و گرگان (استراباد)
مأمور خدمت بود. در همين سال، پس از درگذشت پدر، منصب «آجودانباشي كل نظام ايران»
و همچنين فرماندهي «فوج خرقان و 300 تن سوار خرقان و افشار، يك فوج قَزّاق و حكومت
منطقة خَرَقانات ثَلاثَه» را كه همه در اختيار پدر بود، به او واگذاشتند. در
1309ق/1891م، از سوي ناصرالدين شاه لقب «سيفالسلطنه» و در 1315ق/1897م، از سوي
مظفرالدين شاه لقب «وزيرنظام» يافت. در 1324ق/1906م، همزمان با انقلاب مشروطه، با
لقب سردار كل و فرماندهي قشون آذربايجان به كار پرداخت و در 1336ق/1918م درگذشت.
يار محمدخان: (1297ـ 1335ق/1880ـ1936م) پسر حسنخان، پس از پايان تحصيلات خود در
دارالفنون و مدرسة نظام، به خدمت وزارت جنگ درآمد و از 1319ق/1901م تا اوايل
مشروطيت داراي لقب آجودانباشي كل بود و در همين سال به گرفتن لقب «سيفالسلطنه»
نايل گرديد. افزون بر اين مناصب كه از آنِ پدر و جدش بود، به مقام «سرداري كل» نيز
نايل آمد. يارمحمدخان در 1326ق/1908م، با سمت رياست قواي آذربايجان، عازم تبريز شد
و پس از قيام مشروطيت در تبريز، به اروپا رفت و چون مشروطخواهان تهران را فتح
كردند، وي در 1327ق/1909م، به ايران بازگشت و اين بار با سمت فرماندهي قواي خراسان،
عازم مشهد شد و در خدمت خود صداقت و كارداني نشان داد. در 1333ق/1915م، از سوي مردم
بجنورد به نمايندگي مجلس شوراي ملي (دورة سوم) برگزيده شد. در محرم 1334ق/1915م،
همراه «مهاجرين» به عثماني رفت و مدتي در استانبول سكونت كرد و پس از بازگشت به
ايران از سياست كناره گرفت و در اطراف قزوين به كشاورزي پرداخت. وي در 56 سالگي در
بندر انزلي به سكتة قلبي درگذشت.
مآخذ: اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، روزنامة خاطرات، به كوشش ايرج افشار، تهران،
اميركبير، 1345ش، ص 410، 476، 479؛ همو، المآثر و الآثار، تهران،
1306ـ1307ق،ضميمه؛ بامداد، مهدي، تاريخ رجال ايران، تهران، زوار، 1347ـ1353ش،
4/431ـ432، 5/65 ـ66.
بخش تاريخ