سوره شعراء {اين سوره در مكّه نازل شده و داراى 227 آيه است} - ترجمه قرآن نسخه متنی ترجمه

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه قرآن - نسخه متنی ترجمه

محمد مهدی فولادوند

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تذكّر داده شوند، كر و كور روى آن نمى‏افتند

74- و كسانى اند كه مى‏گويند «پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنى چشمان [ما] باشد، و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان»

75- اينانند كه به [پاس] آنكه صبر كردند، غرفه[هاى بهشت را] پاداش خواهند يافت و در آنجا با سلام و درود مواجه خواهند شد

76- در آنجا، جاودانه خواهند ماند چه خوش قرارگاه و مقامى!

77- بگو «اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى‏كند در حقيقت شما به تكذيب پرداخته‏ايد و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد»

سوره شعراء {اين سوره در مكّه نازل شده و داراى 227 آيه است}

به نام خداوند رحمتگر مهربان‏

1- طا، سين، ميم

2- اين است آيه‏هاى كتاب روشنگر

3- شايد تو از اينكه [مشركان] ايمان نمى‏آورند، جان خود را تباه سازى

4- اگر بخواهيم، معجزه‏اى از آسمان بر آنان فرود مى‏آوريم، تا در برابر آن، گردنهايشان خاضع گردد

5- و هيچ تذكّر جديدى از سوى [خداى] رحمان برايشان نيامد جز اينكه همواره از آن روى بر مى‏تافتند

6- [آنان] در حقيقت به تكذيب پرداختند، و به زودى خبر آنچه كه بدان ريشخند مى‏كردند، بديشان خواهد رسيد

7- مگر در زمين ننگريسته‏اند كه چه قدر در آن از هر گونه جفتهاى زيبا رويانيديم؟

8- قطعاً در اين [هنرنمايى] عبرتى است و[لى] بيشترشان ايمان آورنده نيستند

9- و در حقيقت، پروردگار تو همان شكست ناپذير مهربان است

10- و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگارت موسى را ندا در داد كه به سوى قوم ستمكار برو

11- قوم فرعون؛ آيا پروا ندارند؟!

12- گفت «پروردگارا، مى‏ترسم مرا تكذيب كنند،

13- و سينه‏ام تنگ مى‏گردد، و زبانم باز نمى‏شود، پس به سوى هارون بفرست

14- و [از طرفى] آنان بر [گردن] من خونى دارند و مى‏ترسم مرا بكشند»

15- فرمود «نه، چنين نيست؛ نشانه‏هاى ما را [براى آنان] ببريد كه ما با شما شنونده‏ايم»

16- پس به سوى فرعون برويد و بگوييد «ما پيامبر پروردگار جهانيانيم،

17- فرزندان اسرائيل را با ما بفرست»

18- [فرعون] گفت «آيا تو را از كودكى در ميان خود نپرورديم و ساليانى چند از عمرت را پيش ما نماندى؟

19- و [سرانجام] كار خود را كردى، و تو از ناسپاسانى»

20- گفت «آن را هنگامى مرتكب شدم كه از گمراهان بودم،

21- و چون از شما ترسيدم، از شما گريختم، تا پروردگارم به من دانش بخشيد و مرا از پيامبران قرار داد

22- و [آيا] اينكه فرزندان اسرائيل را بنده [خود] ساخته‏اى نعمتى است كه منّتش را بر من مى‏نهى؟»

23- فرعون گفت «و پروردگار جهانيان چيست؟»

24- گفت «پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است - اگر اهل يقين باشيد»

25- [فرعون] به كسانى كه پيرامونش بودند گفت

/ 286