تعداد همسران و فرزندان امام حسن (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعداد همسران و فرزندان امام حسن (ع) - نسخه متنی

حسین ایمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پژوهشي پيرامون تعداد همسران و فرزندان امام حسن(ع)

حسين ايماني

يكي از ابعاد و زواياي قابل تأمّل و كنكاش در زندگاني اشخاص، به ويژه شخصيت هاي بزرگ جهاني، بررسي تعداد همسران و فرزندان و كيفيّت برخورد با آنهاست.

به همين جهت در اين نوشتار، برآنيم تا در خصوص خانواده امام حسن مجتبي عليه السلام بحثي را ارائه دهيم. اين بحث از سوي مورّخان زيادي مورد پژوهش قرار گرفته است؛ ولي متأسفانه مطالب غير واقعي و دور از حقيقت نيز در كتابهاي تاريخي آمده؛ تا جايي كه امروزه ـ كه «عصر فضا و اتم» نام گرفته است ـ با نهايت بي دقتي و يا دشمني، در كتاب دائرة المعارف اسلامي1 (نوشته مستشرقين) چه نسبت هاي ناروايي به ساحت مقدس امام حسن عليه السلام داده مي شود!

بنابراين چه نيك و ضروري است كه در اين مقوله، بحث هاي دقيقي ارائه شود؛ تا حقايق روشن شده، نسبت هاي ناروا نيز از ساحت قدسي آن معصوم زدوده گردد.

در خصوص فرزندان آن حضرت چندان اختلافي نيست و چنانچه اختلافات جزيي در تعداد آنها وجود داشته باشد، اما اين اختلافات دست مايه اتهامات و نسبت هاي ناشايست نشده است؛ بلكه در محدوده بحث هاي تاريخي، محدود مانده است. ولي در خصوص تعداد همسران آن حضرت، بسياري از مورّخان راه افراط را پيش گرفته اند و در اين وادي بسي جولان داده اند، لاجرم فرسنگ ها از حقايق و واقعيت ها فاصله گرفته اند.

از اين رو برماست كه به بررسي و تحقيق بپردازيم؛ تا در حدّ امكان، حقايق مجهول آشكار گردد. آنچه در زبان مردم و در نوشتار بسياري از مورّخان؛ حتي برخي از مورّخان شيعه راه يافته است و شايد تا مرز پندار مسلّم نيز پيش رفته، اين است كه امام حسن عليه السلام داراي همسران متعدّد و كثيري بوده است. گرچه تعدادي از تاريخ نگاران در اين مورد اتفاق نظر دارند؛ اما در مورد تفسير و تحليل آن، هرگز يك رأي وجود ندارد.

دشمنان اهل بيت عليهم السلام و همچنين كساني كه پي به حقيقت والاي امامت نبرده اند و هرگز كام معرفتشان با چشمه زلال و شفاف ولايت آشنا نگشته است، اين مطلب (ازدواج هاي آن حضرت) را دست آويز خود قرار داده، براي سركوب شخصيت بي نظير امام حسن عليه السلام ، به او معترض گشته اند. آنان، امام عليه السلام را به عنوان يك شخص عياش قلمداد كرده اند و علت صلح او را نيز در همين راستا تحليل و تفسير نموده اند. معاندان مي گويند: امام براي راحت ماندن از مشكلات حكومت و براي رسيدن به بزم، ترك رزم نمود و تن به صلح داد. اينان در تأييد كلامشان به هرچيزي تمسّك جسته و در اين وادي چنان پيش رفته اند كه موادّ صلح نامه را نيز در همين راستا تفسير كرده اند.

در مقابل گروه فوق، دوستداران اهل بيت عليهم السلام هستند كه ضمن قبول اصل مطلب (كثرت زوجات) در تحليل و تفسير آن نظر ديگري دارند كه با نظريّه فوق در تضادّ كامل است؛ چه اينكه اينان، مطلب را نه تنها كسر شأن شخصيت امام عليه السلام ندانسته اند، بلكه آن را توجيه كرده و يكي از فضايل و مناقب آن حضرت به حساب آورده اند.

دليل اين گروه هم اين است كه امام عليه السلام شخصاً اقدام به اين كار نمي كرده است بلكه خود زنان و والدين آنها اقدام به وصلت با امام كرده و به اين كار افتخار مي نمودند. در چنين فضايي بود كه آن حضرت بنا به مصالحي، مي پذيرفت.

حال كه اين دو نظريه متضاد در يك موضوع تاريخي وجود دارد، سزاوار است يك تحقيق و بررسي دقيقي انجام گيرد؛ تا اوّلاً: ماهيّت و صحّت و سقم آن روشن شود و ثانياً: در صورت اثبات مطلب، علل آن بررسي گردد؛ تا روشن شود. حق با كدامين گروه است؟

نماي كلّي بحث

با توجّه به مطالبي كه پيشتر مطرح شد، بحث در اين رابطه در چند مقام خواهد بود:

1. تعداد فرزندان امام حسن مجتبي عليه السلام ؛

2. تعداد همسران امام حسن مجتبي عليه السلام ؛

3. ذكر روايات و گزارشات و نقد و بررسي آنها؛

4. نقل اقوال نظريه پردازان؛

5. نقد، بررسي، تحليل و نتيجه گيريظر مي رسد.

يكي از آنها، قول يعقوبي است كه معتقد است امام داراي 15 فرزند بوده است كه هشت نفر از آنها پسر و هفت نفر دختر بودند. يعقوبي در كتاب خود، اسامي پسران امام عليه السلام را نيز متذكر شده، ولي به اسامي دختران اشاره اي نكرده است.

مرحوم طبرسي نيز در اعلام الوري نقل كرده، امام حسن عليه السلام داراي 16 فرزند دختر و پسر بوده است. او در كتاب خود، اسامي آنها را نيز با ذكر نام مادرانشان يادآور شده كه عبارتند از:

ـ زيد بن حسن و دو خواهرش امّ الحسن و امّ الحسين، مادرشان امّ بشير بنت ابي مسعود خزرجي.

ـ حسن بن حسن، مادرش خوله بنت منظور فزاريه.

ـ عمر بن حسن و دو برادرش عبداللّه و قاسم، مادرشان امّ ولد بوده و عبدالله و قاسم در كنار عمويشان امام حسين عليه السلام در كربلا به شهادت رسيدند.

ـ عبدالرحمن بن حسن، مادرش امّ ولد بود.

ـ حسين بن حسن و برادرش طلحه و خواهرش فاطمه، مادرشان امّ اسحاق بنت طلحة بن عبيدالله تيمي.

ـ ابوبكر بن حسن، كه بنا به نقلي در كربلا شهيد شد.

ـ امّ عبداللّه، امّ فاطمه، امّ سلمه و رقيه كه از مادران مختلف بوده اند.2

مناسب است در اينجا عقيده شيخ مفيد را نيز يادآور شويم كه در رديف نظريه هاي ميانه است. ايشان در كتاب ارشاد تعداد فرزندان امام حسن عليه السلام را 15 نفر3 دانسته است. با توجه به اعتبار و دقّتِ علمي شيخ مفيد و مطابقت نظريه او با اقوال بسياري از مورّخان، مي توان اين نظريه را مورد پسندتر دانست. نام فرزندان امام در ارشاد همان است كه در كتاب اعلام الوري نقل شده، به استثناي ابوبكر؛ زيرا شيخ مفيد او را همان عبداللّه مي داند كه در كربلا شهيد شده است. به هرحال، نظريه اخير معقول تر به نظر مي رسد.

كارنامه فرزندان امام حسن عليه السلام

نكته قابل توجه در خصوص فرزندان و نوادگان امام حسن مجتبي عليه السلام ـ كه كارنامه آنها را زرّين و درخور توجّه و تحسين قرار داده است ـ اينكه عده اي از آنان توفيق حضور و شركت در ماجراي خونين كربلا را پيدا كرده و اغلب هم شهيد شده اند. برخي ديگر از فرزندان آن حضرت كه چنين توفيقي پيدا نكردند، در ميان مردم از چنان حُسن معاشرتي برخوردار بودند كه تاريخ، همواره نام و ياد نيك آنها را يادآور شده است، كه به يك نمونه از آنها اشاره مي كنيم.

حسن مثنّي

يكي از فرزندان امام حسن مجتبي عليه السلام معروف به «حسن مثنّي» است كه با عموي گرامي اش در كربلا حضور داشت. وي قهرمانانه جنگيد؛ تا بر اثر زخمهاي متعدّد به زمين افتاد. مردم گمان كردند كه او كشته شده است؛ آنگاه خواستند سرش را از بدن جدا كنند، ولي معلوم شد كه او هنوز زنده است. در اين حال، «اسما» پسر خارجه فزاري، شفاعتش كرد. چون مادر او (حسن بن حسن) فزاري بود، از اين رو اسما، وي را معالجه نمود؛ تا اينكه بهبود يافت. وي با فاطمه دختر امام حسين عليه السلام ازدواج كرد. بيشتر حسني هايي كه در دوران عباسيان، عليه ظلم و ستم قيام كردند، از نوادگان همين شخصيت عظيم و انسان با فضيلت بودند.4

2. تعداد همسران

نظرات در خصوص تعداد همسران امام به دو طريق، از كانال منابع تاريخي، به ما رسيده است:

الف) به صورت گزارش؛

ب) به صورت روايت.

حال بايد هريك از موارد فوق را به طور جداگانه مورد بحث و بررسي قرار دهيم و در نهايت، ضمن نقد مطالب مطروحه، نتيجه مطلوب را به دست آوريم.

گزارشهاي تاريخي

در كتاب هاي تاريخي، گزارشات مختلفي در اين رابطه آمده است كه به بعضي از آنها اشاره خواهيم كرد.

ابوالحسن مدائني:

«كان الحسن كثير التزويج... و قال اُحصِيَ زوجات الحسن فكنّ سبعين امرأة؛ حسن بن علي، بسيار ازدواج مي كرد؛ وقتي همسرانش را شمردند، به هفتاد تن رسيد».5

بلخي:

«وكان ارخي ستره علي مأتين حُرّة؛ حسن بن علي با دويست زن آزاده ازدواج نمود».6

ابوطالب مكّي:

«انه تزوّج مأتين و خمسين امرأةً و قيل ثلثمائة و كان عليٌّ يضجرُ من ذلك؛ حسن بن علي 250 زن به همسري خود درآورد و بلكه گفته شده با سيصد زن ازدواج نمود و پدرش علي بن ابي طالب از اين امر، رنج مي برد».7

حسين عمادزاده:

«امام حسن عليه السلام با چهارصد زن ازدواج كرده است».8

شيخ راضي آل ياسين:

«تعداد همسران امام مجتبي عليه السلام ، با توجه به فرزندان او، از هشت نفر تا ده نفر تجاوز نمي كند».9

بررسي و تحليل

اندك تأملي در تاريخ، نشان مي دهد كه هيچ گونه گزارش معتبري در اين خصوص از علي و خود امام حسن و ديگر امامان معصوم عليهم السلام نرسيده است. روايات و گزارش هايي را كه به علي عليه السلام منتسب كرده اند، فقط صرف انتساب است، آن هم بعد از قرن يكم هجري؛ كه خود اين فاصله زماني، اعتبار اين اخبار را مخدوش مي كند.

و مهم تر اينكه اگر چنين چيزي در مورد امام حسن عليه السلام حقيقت داشت، دستگاه تبليغاتي بني اميه، به سركردگي معاوية بن ابي سفيان، به سادگي از كنار آن نمي گذشتند، و بدون ترديد در راستاي مخدوش نمودن چهره امام، از آن بهره مي جستند. چنان كه اين كار سابقه هم دارد؛ به طوري كه پدر بزرگوارش علي عليه السلام را در نظر مردم شام بي نماز جلوه داده بودند.

با توجه به اين نكته، هيچ گونه گزارشي در اين خصوص از آن زمان دريافت نشده است. بنابراين، نكته فوق به تنهايي دليل محكمي است بر كذب بودن مطلب ادّعايي.

شايعه ساز چه كسي است؟

اكنون جاي طرح اين سؤال است كه: چه كسي و با چه انگيزه اي منشأ رواج اين گونه گزارشات شده است؟

تحقيق در تاريخ نشان مي دهد، وقتي كه
در سال 136 هجري، منصور دوانقي به رغم بيعت با حسني ها، خود به حكومت رسيد و بني الحسن، به ويژه برجستگان و مجاهدان آنها را در مقابل خود مزاحم ديد ـ خصوصاً كه در آن ايام نهضت هاي مهمّي هم از طرف علويان و سادات حسني، صورت مي گرفت كه گاهي تا حدّ سقوط و نابودي منصور هم پيش مي رفت ـ در اين رويداد مهم است كه منصور جهت خاموش كردن قيام هاي مردمي، شروع به «ترور شخصيت» مي كند. و در همين راستا اولين تير افتراء و بُهتان خود را به شجره طيّبه امام حسن عليه السلام نشانه مي رود. منصور در همين جهت براي توجيه خلافت غاصبانه خود، در خطابه اي براي مردم خراسان به صراحت مي گويد:

«فرزندان ابوطالب در امر خلافت بهره اي ندارند. پدرشان علي براي خلافت به پاخاست ولي سرانجام با شكست مواجه شد و نهايت امر، خود نيز قرباني گشت. پس از آن، فرزندش حسن به پاخاست. به خدا قسم! پول هايي را كه به وي عرضه شده بود، پذيرفت و معاويه او را فريب داد و از حكومت محرومش كرد تا اينكه او از شهر كوفه به شهر خود (مدينه) بازگشت و روي به زنان نمود؛ امروز با يكي ازدواج مي كرد و فرداي آن روز، يكي را طلاق مي داد؛ با اين شيوه به سر برد تا در بستر خويش بمرد».10

حركت شوم و شيطاني منصور (دومين خليفه عباسي) كه عمدتاً با انگيزه سياسي آغاز شده بود، در قالب تبليغات مسموم عليه امام عليه السلام ، زمينه اي فراهم نمود تا حاميان منصور، به ويژه قلم به دستان مزدور و حتي گاهي دوستان نا آگاه و نا آشنا به مصالح امت اسلامي نيز به طور ناخواسته با آنان همراهي نمايند. اين مسأله تا بدانجا كشيد كه سرانجام از كاه، كوه ساختند و از موي، مناره، و تعداد همسران امام را در حدّ ارقام نجومي به 400 نفر هم رساندند!

اين دروغ پردازان همين مطلب را حربه اي عليه اهل بيت عليهم السلام و تشيّع قرار دادند؛ تا در سايه آن به حكومت غاصبانه خود استحكام بخشند. با اين وصف، جاي تعجّب است كه هيچ نام و نشاني از چهار صد همسر ادّعايي وجود ندارد؛ الاّ تعداد اندكي، كه آن هم در آن زمان كاملاً معمول و معقول بوده است.

بنابراين، پر واضح است كه اغلب اين گونه گزارش ها با اهداف شوم سياسي و غرض آلود از طرف رقباي نالايق و غاصب مطرح شده و متأسّفانه در كتابهاي تاريخي نيز جاي گرفته است. و اين مطلب جاي چندان تعجّبي هم نيست كه چگونه اين دروغ هاي شاخ دار در كتاب ها نيز آمده است؟ چرا كه حكومت در دست آنها بود و از اين روي، مورّخان و كاتبانِ بي تعهّد نيز با امكانات و خطّ و نشان آنان كار مي كردند و مطالب غير واقعي را در منابع تاريخي وارد مي نمودند؛ همچنان كه در خصوص «جعل حديث» نيز چنين خيانتي انجام گرفت.

اشكالات ديگر

ضمن اينكه با نقل جريان خطابه منصور و دروغ پردازي آن، پي به عدم صحّت گزارشات و بي اساس بودن آن برديم، اشكالات عديده ديگري هم مطرح است كه به اختصار به بعضي از آنها اشاره خواهيم كرد.

تضادّ فاحش، علامت دروغ فاحش

با توجه به اختلاف شديد در گزارشات و نظرات رسيده در خصوص همسران امام حسن عليه السلام ، كه از هشت نفر تا چهارصد نفر نوشته شده است، مشخص مي گردد دست هاي پنهاني در جريان بوده اند؛ تا براي خدشه دار نمودن چهره تابناك و ملكوتي امام عليه السلام شايعات بي اساس، طرح و رواج يابد؛ تا فضائل اين شخصيت والاي امامت را تحت الشعاع قرار دهند.

معلول، بيانگر علت است

يكي ديگر از راه هاي اثبات گزافه گويي ها و دروغ پردازي ها در اين خصوص، اين است كه اگر كسي اين تعداد همسر داشته باشد، مي بايد چندين برابر آن، فرزند داشته باشد. به ويژه در آن مقطع زماني كه توجه و اهميّت زيادي به كثرت فرزندان داده مي شد، و بر فراواني آن (خصوصاً پسر) فخر مي كردند؛ احاديث نبوي هم به امر ازدواج و زيادي فرزندان، تشويق مي نمود همچون: «تناكحوا تكثّروا انّي اُباهي بكم الاُمم يوم القيامة ولو بالسّقط؛11 ازدواج كنيد تا فرزندانتان زياد گردد. من (پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم ) افتخار مي كنم روز قيامت بر زيادي امتم، گرچه از كساني باشند كه در رحم مادرانشان مرده باشند».

با همه اينها، حدّاكثر فرزندي كه براي امام حسن عليه السلام نوشته اند 31 نفر12 است و اين، در حالي است كه تعداد 7 نفر13 نيز در كتاب هاي تاريخي آمده است.

جواب سؤال مقدّر

چنانچه كسي تصوّر كند كه: «امام حسن عليه السلام زنانِ نازا مي گرفته است يا خود آنها از حاملگي جلوگيري مي كرده اند و يا فرزندان زيادي متولد شده و بعداً از دنيا رفته اند.» جواب، روشن است كه اولاً: چنين تصوّري عقلاً مورد قبول نيست و بسيار بعيد مي نمايد. ثانياً: هيچ گونه خبر و گزارشي در اين مقوله در كتاب هاي تاريخي نيامده است. بنابراين، كذب بودن ادّعاهاي اين چنيني، روشن و روشن تر مي شود. جاي تعجب نيست كه چرا دروغ پردازانِ خنّاس از اين نكته غافل مانده اند؛ زيرا نسيان و فراموشي، از علائم و شاخصه هاي بارز دروغگويان است. دروغگو، كم حافظه است؛ امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «انّ ممّا اعان اللّه به علي الكذّابين النسيان؛ از چيزهايي كه خداوند به وسيله آن عليه دروغگويان و به نفع حق كمك كرده است، فراموشي است».14

زنان ناشناخته

دليل ديگر بر ردّ ادّعاي مذكور، اين است كه اين همه همسر براي امام حسن عليه السلام مطرح كرده اند؛ آيا نبايد حدّاقل نصف يا31 از آنان از جهت پدر، مادر، قبيله و... مشخص مي شدند؟ در حالي كه خيلي از اين زنان ادّعايي، حتي نامشان نيز مجهول است.

فقط سه داماد!

با آن همه زنان ادّعايي كه براي امام عليه السلام نوشته اند، به جا بود كه حدّاقل 50 دختر داشته باشد و بالتبع همين تعداد، داماد هم برايش ثبت مي كردند. ولكن در اين خصوص فقط سه داماد براي آن حضرت معرفي شده است كه عبارتند از:

1. امام زين العابدين عليه السلام ، شوهر فاطمه (امّ عبدالله)؛

2. عبدالله بن زبير، شوهر امّ الحسن؛

3. عمرو بن منذر، شوهر امّ سلمه.15

حال در اينجا اين سؤال پيش مي آيد كه: آيا معقول است از چهار صد زن، فقط سه دختر و يا حدّاكثر هفت دختر، متولد شده باشد و تنها سه تن از آنان ازدواج كرده و از بقيه نام و نشاني نباشد؟!

پر واضح است كه اگر مطالب ادّعا شده درست مي بود، بايد تاريخ، فرزندان و دامادهاي زيادي براي امام ثبت مي نمود؛ ولي همان گونه كه اشاره شد، فقط سه داماد براي امام ذكر شده است.

مقايسه زمان امام حسن عليه السلام با عصر حاضر

با اندكي دقّت و مقايسه عصر امام عليه السلام با عصر كنوني، صحّت و اعتبار اشكالات مطروحه، مورد تأييد قرار مي گيرد؛ زيرا در شرايط نوين اقتصادي و به رغم تبليغات گسترده جهاني و منطقه اي كه براي كاهش و كنترل جمعيت مي شود و بسيار هم مؤثّر افتاده است، تا جايي كه طبق يك نظر سنجي كه از مردم آلمان به عمل آمده بود «65 % از مصاحبه شوندگان اظهار داشته بودند، ترجيح مي دهند سگ داشته باشند تا فرزند!»16

امّا با همه اين احوال، چندي پيش در روزنامه ها نوشته شد: «مردي با دوازده زن داراي چهل فرزند است.» البته اين خبر از باب يك نمونه است و گرنه، نمونه هاي فراوان ديگر نيز ديده و يا شنيده شده است، مثل مردي كه با داشتن دو زن، صاحب نوزده فرزند و مرد ديگري با چهار زن، صاحب چهل فرزند بود.

خلاصه اينكه امروزه ميانگين فرزند براي هر زن، 3 نفر است. بنابراين با همين آمار امروزي و با همه محدوديت ها، شخصي كه داراي چهار صد زن بوده باشد، حدّاقل بايد 1200 فرزند داشته باشد. در صورتي كه براي امام عليه السلام در آن زمان خاص ـ كه اهميّت زيادي به كثرت اولاد مي دادند و حتي بدان فخر و مباهات مي كردند ـ حدّاكثر 31 فرزند و تنها سه داماد ثبت شده است. بنابراين، مقايسه فوق نيز دروغ بودن كثرت زوجات امام عليه السلام را ثابت و تأييد مي كند.

اشكال ديگر

اشكال مهم تر ديگري به مسأله جنجالي تعدّد زوجات، مطرح است كه: گرفتاري هاي اجتماعي ـ سياسي امام، هرگز فرصت و اجازه چنين سرگرمي هاي مبتذل و خوشگذراني هاي مسأله ساز و لغو را به امام نمي داد. چه اينكه حلّ و فصل امور مردم در خيلي از مواقع، به عهده ايشان بوده است. در اين باره مدائني نقل مي كند:

«امام مجتبي عليه السلام هر روز بعد از نماز صبح، تا طلوع آفتاب در محراب عبادت مي نشست؛ لكن پس از طلوع آفتاب تا ظهر، جوابگوي گرفتاري هاي مردم بود.»17

و بالاَخره، نكته مهم ديگر اينكه باتوجه به علاقه زيادي كه امام به عبادت، تهجّد، شب زنده داري و روزه داشته است به طوري كه حتي روز شهادتش نيز روزه داشت.18 و عبادت هايش زبانزد عامّ و خاص بوده و تعداد سفرهاي حجّش از مدينه تا مكه ـ با فاصله 450 كيومتر ـ آن هم با پاي پياده، به بيست و پنج بار مي رسيد.19 و نيز اموال خويش را سه مرتبه در راه خدا تقسيم كرد؛20 آيا چنين شخصي با گرفتاري ها و علائق فوق، مي تواند چهارصد زن داشته باشد؟

آيا داستان كثيرالعيال بودن امام، به داستان كوسه و ريش پهن نمي ماند؟.

آيا انسان منصف و حقيقت جو، اطمينان به وجود توطئه عظيم از سوي دشمنان اسلام و اهل بيت عليهم السلام پيدا نمي كند؟ و آيا آمار ادّعايي را كذب محض نمي بيند؟

روايات شيعه

علاوه بر گزارش هايي كه نقل و نقّادي شد، رواياتي هم در خصوص موضوع بحث نقل شده است كه ضمن اشاره به بعضي از آنها، در حدّ امكان به نقد آنها خواهيم پرداخت.

عبداللّه بن سنان از امام صادق عليه السلام نقل مي كند:

«انّ عليّا قال و هو علي المنبر: لاتزوّجوا الحسن فانّه رجلٌ مِطلاق. فقام رجلٌ من هَمْدان فقال: بلي واللّه لنزوّجنّهُ و هو ابن رسول صلي الله عليه و آله وسلم و ابن اميرالمؤمنين فإنْ شاء امسك و إنْ شاء طلّق21؛ علي بن ابيطالب در حالي كه بر روي منبر بود، فرمود: دخترانتان را به ازدواج فرزندم حسن درنياوريد؛ زيرا او، مردي است كه زياد طلاق مي دهد. در آن هنگام مردي از اهل هَمْدان برخاست و گفت: سوگند به خدا! ما دخترانمان را به ازدواج او درخواهيم آورد؛ زيرا او فرزند پيامبرخدا صلي الله عليه و آله وسلم و اميرالمؤمنين عليه السلام است. پس چنانچه او را خواست، نگه مي دارد و اگر نخواست، طلاق مي دهد.»

مرحوم كليني از يحيي بن ابي يعلا نقل مي كند از قول امام صادق عليه السلام :

«همانا حسن بن علي پنجاه زن را طلاق داد و اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اي مردم كوفه! به حسن زن ندهيد؛ زيرا وي، مردي است كه زنان را طلاق مي دهد...» .22

در محاسن برقي از امام صادق عليه السلام روايت شده است: «مردي خدمت اميرالمؤمنين رسيد، عرض كرد: آمده ام با شما مشورتي بكنم؛ زيرا حسن و حسين و عبداللّه بن جعفر جهت خواستگاري دخترم آمده اند. حضرت فرمود: كسي كه مورد مشورت قرار مي گيرد، بايد امين باشد؛ راجع به فرزندم حسن، همانا او زنان را طلاق مي دهد و اما حسين براي دخترت بهتر است، پس دخترت را به ازدواج حسين درآور.»23

بررسي روايات

گرچه روايات فوق از روي حُسن نيت و البته مقداري هم از روي ساده انديشي و كم دقّتي، در بعضي از كتابهاي شيعه به مناسبت هاي خاصّ آمده است؛ اما بررسي سند و محتواي احاديث، وجود ضعف و خدشه در آنها را ثابت مي كند.

اما ضعف سند حديث

در سلسله سند حديث اوّل، كه از عبداللّه بن سنان نقل شده بود، دو نفر از راويان به نام هاي حميد بن زياد و حسن بن محمد بن سماعه، قرار دارند كه هردو از «واقفيه» هستند و قولشان در صورتي مورد قبول است كه معارضِ قطعي نداشته باشد و حال آنكه در اينجا معارض وجود دارد؛ زيرا مبغوضيت طلاق از ديدگاه اسلام و احاديث نوراني بركسي پوشيده نيست. و حديث نبوي «اَبْغَضُ الحلالِ الي اللّه، الطلاق؛24 مبغوض ترين كار حلال در نزد خدا، طلاق است». مؤيّد مطلب است.

و حديث دوم، كه از يحيي بن ابي يعلا نقل شده است، اين نام در كتاب هاي رجال براي دو شخص آمده است كه يكي معروف به «كوفي» است و البته توثيق هم شده و اما ديگري معروف به «رازي» است كه مورد بحث بوده و توثيق نشده و چگونگي وضعيت وي مجهول است.25

و امّا روايت سوم كه از محمد بن علي برقي كوفي نقل شده، باز هم به رغم توثيقش، خالي از اشكال نيست؛ چون او در نقل روايات به افراد ضعيف اطمينان مي كرده. مرحوم نجاشي گفته است: «محمد بن علي برقي، مردي صد درصد قابل اطمينان است ولكن در نقل احاديث، بر افراد ضعيف اعتماد كرده است و همچنين داراي روايات مرسله فراواني است.» از اين رو اعتماد بر روايات ايشان، كه معارض هم دارد، مشكل است.26

نقد و بررسي محتواي احاديث

اشكالات مهمّ ديگري هم از حيث محتوا بر آن وارد است؛ چرا كه در روايات فوق، واژه «مِطلاق» آمده كه به امام حسن عليه السلام نسبت داده شده بود. در حالي كه طلاق هاي مكرّر، مستلزم ازدواج هاي متعدّد است؛ كه در بحث قبل، اين اتهامات رد شد. ضمناً در اينجا سؤالي پيش مي آيد كه: چرا امام عليه السلام بدون مطالعه و شناخت، ازدواج مي كرده تا بعد از مدت كوتاهي مجبور به طلاق شود؟ وانگهي زنان مُطلّقه، از چه خانواده هايي بوده اند و سبب جدايي چه بوده است؟ چه كساني بر طلاق شهادت داده اند و زنهاي مطلّقه، پس از طلاق، به همسري چه كساني در آمده اند؟

همه اين سؤالات، بي جواب مانده است. در صورتي كه افراد ديگري كه اصلاً قابل قياس با امام نبوده اند؛ احوالاتشان مورد به مورد آمده است.

مجموع مطالب فوق اشكالاتي است كه بر احاديث نقل شده وارد شده است. اما اشكال ويژه اي هم بر حديث سوم، يعني حديث برقي، مطرح است كه در ذيل به صورت پرسش مطرح خواهد شد:

مشورت كننده چه كسي بود؟

ـ آيا او به صلاحديد حضرت امير عليه السلام عمل كرد تا بتوان آن را شناخت؟

ـ برتري حسين عليه السلام بر حسن عليه السلام روشن شده است؛ اما برتري او بر عبداللّه بن جعفر چه بوده است؟

ـ چه شد كه يك دفعه، سه نفر (دو برادر و يك عموزاده) باهم به خواستگاري دختري رفتند؛ آن دختر كه بود و چه امتيازي داشت؟

ـ آيا اين مشورت قبل از سفارش علي عليه السلام نسبت به زن ندادن به حسن عليه السلام بوده است يا بعد از آن؟

روايات اهل سنّت

الف) ابن شهرآشوب، به نقل از كتاب «قوت القلوب» ابوطالب مكّي مي گويد: «همانا او (حسن بن علي) با 250 زن ازدواج نمود و گفته شده 300 زن! علي از اين ماجرا رنج مي برد و زجر مي كشيد تا اينكه روزي در خطبه اش فرمود: حسن را زن ندهيد كه او زياد طلاق مي دهد...»27

ب) بلاذري مي نويسد: «حسن بن علي با 90 زن ازدواج كرد، سپس علي عليه السلام فرمود: آن قدر حسن ازدواج كرد و طلاق داد كه مي ترسم عمل او سبب دشمني ديگر اقوام و قبايل عليه ما گردد.»28

نقد و بررسي احايث فوق، به ويژه راويان آن، نشان مي دهد مصدر و مرجع بيشتر اين گونه احاديث، يكي از سه راوي ذيل است:

1. ابوطالب مكّي، محمد بن علي بن عطيّه، (م 380 ه·· .ق.)؛

2. محمد بن عمر واقدي، (مشهور به واقدي) مورّخ معروف، (م 207 ه·· .ق.)؛

3. ابوالحسن مدائني، علي بن محمد بن عبداللّه بصري، (م 225 ه·· .ق.).

راويان فوق كه اغلب سر منشأ روايات مورد بحث بودند، نه تنها از ديدگاه عالمان رجالي شيعه مورد وثوق و اطمينان نيستند؛ بلكه از ديدگاه عالمان اهل سنّت هم مورد خدشه قرار گرفته اند.

ابوطالب مكّي: بسياري، اخبار او را سست شمرده و گفته اند: او در آخر عمرش گرفتار جنون شده است.29

عالمان رجال گفته اند: او (ابوطالب مكي) احاديثي را نقل كرده كه اصل و اساسي ندارد.30

خطيب بغدادي گفته است: در كتاب «قوت القلوب» مطالب نازيبا و زشتي وجود دارد كه خود، گواه بر دروغ بودن آنهاست.31 و چنانچه كسي چيزي را از او نقل كند، بايد گفت از چگونگي حالش بي خبر بوده است.

حال، با توجه به مطالب فوق، آيا مي توان به گفته هاي اغراق آميز او (مكي) اعتماد كرد؟

واقدي: روايات واقدي نيز خالي از خدشه و اشكال نيست؛ چرا كه اوّلاً او را محكوم به سرقت علمي كرده اند و شافعي گفته است: نوشته هاي واقدي كذب محض است.

معاوية بن صالح نيز احاديث او را ضعيف شمرده، و عبداللّه بن علي مدني از قول پدرش گفته است: نزد واقدي 000/20 حديث بود كه هرگز شنيده نشده بود.32

ابوالحسن مدائني: گفته شده است كه مدائني از ثناگويان اموي بود. او اخبار خود را از عوانة بن حكم (م 158 ه·· .ق.) گرفته است، كه وي عثماني بوده و براي حكّام بني اميه حديث مي ساخته است.

و ديگر اينكه مدائني تحت تأثير افكار سمرة بن حبيب كه مولاي او بود، قرار گرفته و صد در صد از دشمنان اهل بيت عليهم السلام بوده است.33 وي در ثناي معاويه نيز اشعاري سروده است.

مؤلّفِ صحيح مسلم نيز از نقل مطالب و روايات توسط مدائني خودداري مي كرد. و ابن عدي در كتاب خود ( الكامل) گفته است: احاديث مدائني از قوّت و اعتبار برخوردار نيست و كمتر روايتي را نقل مي كند كه مسند باشد.34

نام همسران امام حسن عليه السلام

حال مناسب است از باب نتيجه گيري كلّي اعتراف نماييم كه مورّخان آن عصر ـ اعمّ از شيعه و سنّي ـ با همه تفحّصاتي كه داشته اند، حدّاكثر نام و نشاني كه از همسران امام حسن عليه السلام ارائه داده اند، 18 نفر مي باشد كه در ذيل به آنها اشاره مي كنيم:

1. حفصه؛ دختر عبدالرحمن بن ابي بكر؛

2. زني از خاندان بني ثقيف؛

3. هند؛ دختر سهل بن عمر؛

4. زني از خاندان علقمة بن زرارة؛

5. زني از قبيله عمروبن ابراهيم منقري؛

6. زني از قبيله بني شيبان؛ كه به جهت هم فكري با خوارج، طلاق داده شد.35

7. زني از قبيله كلب (بني كلاب)؛

8. خوله؛ دختر منظور بن زياد فزاري؛

9. امّ اسحاق؛ دختر طلحة بن عبيداللّه تيمي؛

10. امّ بشير؛ دختر ابومسعود عقبة بن عمر انصاري خزرجي؛

11. جُعده؛ دختر اشعث بن قيس كِندي، همان كه به امام عليه السلام زهر خورانيد و او را شهيد كرد؛

12. امّ كلثوم؛ دختر فضل بن عباس بن عبدالمطلب؛

13. نفيله (امّ ولد) و يا رمله؛ كه مادر قاسم بن حسن عليه السلام است؛

14. زينب؛ دختر سُبَيْع بن عبداللّه (برادر جرير بن عبدالله)؛

15. عايشه خثعميه؛36

16. صافيه (امّ ولد)؛37

17. شهربانو؛38

18. امّ رباب؛ دختر امرءالقيس بن عدي تيم.

آري با كمال تعجّب بايد قبول كرد كه همين تعداد هيجده نفر به عنوان همسران امام حسن عليه السلام در تاريخ ذكر شده است و نه بيشتر! و اما اينكه 382 نفر ديگر به چه انگيزه و منظوري بدان افزوده شده است؟ قضاوت با شما!

1. دائرة المعارف اسلامي، ج 7، ص 400، واژه «حسن» مقاله رامنس.

2. حقايق پنهان، ص 358، به نقل از ناسخ التواريخ.

3. البداء و التاريخ، بلخي، ج 5، ص 74.

4. اعلام الوري، طبرسي، ج 1، ص 416.

5. ارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 20.

6. زندگاني دوازده امام، هاشم معروف الحسني، ج 1، ص 607.

7. بحارالانوار، مجلسي، ج 44، ص 173، ح 9.

8. البداء والتاريخ، ج 5، ص 74.

9. مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 34.

10. زندگاني چهارده معصوم، عمادزاده، ج 1، ص 552.

11. صلح الحسن، شيخ راضي آل ياسين، ص 25.

12. مروج الذهب، مسعودي، ج 3، ص 311، ترجمه ج 2، ص 304.

13. بحارالانوار، ج 100، ص 220.

14. حقايق پنهان، ص 358، به نقل از ناسخ التواريخ.

15. البداء و التاريخ، ج 5، ص 74.

16. اصول كافي، كليني، ج 4، ص 38.

17. حياة الامام الحسن، ج 2، ص 450، به نقل از حقايق پنهان، ص 340.

18. به گزارش تلويزيون جمهوري اسلامي.

19. انساب الاشراف، بلاذري، ج 3، ص 21.

20. جلاءالعيون، مجلسي، ص 271.

21. بحارالانوار، ج 43، ص 239.

22. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، ص 222.

23. فروع كافي، ج 6، ص 56، ح 4.

24. همان.

25. محاسن برقي، ج 2، ص 436.

26. سنن ابي داوود، ج 2، ص 632.

27. معجم رجال الحديث، خويي، ج 21، ص 25.

28. همان.

29. بحارالانوار، ج 44، ص 169، ح 4.

30. انساب الاشراف، ج 3، ص 25، ح 36.

31. الكني والالقاب، ج 1، ص 106؛ حقايق پنهان، ص 352.

32. ميزان الاعتدال، ذهبي، ج 3، ص 655.

33. الاعلام، ج 6، ص 274؛ معجم رجال الحديث، ج 17، ص 73؛ حقايق پنهان، ص 352.

34. حقايق پنهان، ص 353.

35. لسان الميزان، ابن حجر، ج 4، ص 386؛ زندگي دوازده امام، ج 1، ص 602.

36. ميزان الاعتدال، ج 3، ص 153؛ زندگي دوازده امام، ج 1، ص 604.

37. حياة الامام حسن، ج 2، ص 260 و ترجمه حجازي، ص 669.

38. همان.

39. ناسخ التواريخ، ج 2، ص 296؛ حقايق پنهان، ص 340.

40. اثبات الوصية، مسعودي، ص 167؛ حقايق پنهان، ص 340.

/ 1