غزل 285 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • رندي حافظ نه گناهيست صعب
    داور دين شاه شجاع آن که کرد
    اي ملک العرش مرادش بده
    و از خطر چشم بدش دار گوش



  • با کرم پادشه عيب پوش
    روح قدس حلقه امرش به گوش 153
    و از خطر چشم بدش دار گوش
    و از خطر چشم بدش دار گوش



غزل 285




  • در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
    صوفي ز کنج صومعه با پاي خم نشست
    احوال شيخ و قاضي و شرب اليهودشان
    گفتا نه گفتنيست سخن گر چه محرمي
    ساقي بهار مي‌رسد و وجه مي‌نماند
    عشق است و مفلسي و جواني و نوبهار155
    تا چند همچو شمع زبان آوري کني
    اي پادشاه صورت و معني که مثل تو
    چندان بمان که خرقه1) ازرق کند قبول
    بخت جوانت از فلک پير ژنده پوش 156



  • حافظ قرابه کش شد و مفتي پياله نوش
    تا ديد محتسب که سبو مي‌کشد به دوش
    کردم سال صبحدم از پير مي فروش 154
    درکش زبان و پرده نگه دار و مي بنوش
    فکري بکن که خون دل آمد ز غم به جوش
    عذرم پذير و جرم به ذيل کرم بپوش
    پروانه مراد رسيد اي محب خموش
    ناديده هيچ ديده و نشنيده هيچ گوش
    بخت جوانت از فلک پير ژنده پوش 156
    بخت جوانت از فلک پير ژنده پوش 156



غزل 286




  • دوش با من گفت پنهان کارداني تيزهوش
    گفت آسان گير بر خود کارها کز روي طبع
    سخت مي‌گردد جهان بر مردمان سختکوش 157



  • و از شما پنهان نشايد کرد سر مي فروش
    سخت مي‌گردد جهان بر مردمان سختکوش 157
    سخت مي‌گردد جهان بر مردمان سختکوش 157



1) خرقه ازرق از شعر صوفيه بوده است رجوع شود براي شواهد آن بحواشي آخر کتاب) و مقصود از خرقه قبول کردن جانشين مرشد شدن است يعني چندان بمان که فلک پير فاني شده و بخت جوانت جانشين آن گردد – خ بجاي خرقه: جامه،

2) بعضي نسخ: ميگيرد،

/ 519