غزل 331 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • بامر امير تيمور کشته شد،
    بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
    که روز بي‌کسي آخر نمي‌روي ز سرم57
    هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم
    کس اين کرشمه نبيند که من همي‌نگرم
    ز شوق در دل آن تنگنا کفن بدرم
    ز شوق در دل آن تنگنا کفن بدرم



  • چنين که در دل من داغ زلف سرکش توست
    بر آستان مرادت گشاده‌ام در چشم
    چه شکر گويمت اي خيل غم عفاک الله
    غلام مردم چشمم که با سياه دلي
    به هر نظر بت ما جلوه مي‌کند ليکن
    به خاک حافظ اگر يار بگذرد چون باد
    ز شوق در دل آن تنگنا کفن بدرم



غزل 331




  • به تيغم گر کشد دستش نگيرم
    کمان ابرويت را گو بزن تير
    غم گيتي گر از پايم درآرد
    برآي اي آفتاب صبح اميد
    به فريادم رس اي پير خرابات
    به گيسوي تو خوردم دوش سوگند
    بسوز اين خرقه تقوا تو حافظ
    که گر آتش شوم در وي نگيرم



  • وگر تيرم زند منت پذيرم
    که پيش دست و بازويت بميرم
    بجز ساغر که باشد دستگيرم
    که در دست شب هجران اسيرم58
    به يک جرعه جوانم کن که پيرم
    که من از پاي تو سر بر نگيرم
    که گر آتش شوم در وي نگيرم
    که گر آتش شوم در وي نگيرم



/ 519