غزل 445 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • هرگز که ديده باشد جسمي ز جان مرکب
    چون من شکسته‌اي را از پيش خود چه راني
    مي بي‌غش است درياب وقتي خوش است بشتاب
    در بوستان حريفان مانند لاله و گل
    چون اين گره گشايم وين راز چون نمايم
    هر تار موي حافظ در دست زلف شوخي2)
    مشکل توان نشستن در اين چنين دياري



  • بر دامنش مبادا زين خاکيان1) غباري
    کم غايت توقع بوسيست يا کناري
    سال دگر که دارد اميد نوبهاري
    هر يک گرفته جامي بر ياد روي ياري
    دردي و سخت دردي کاري و صعب کاري
    مشکل توان نشستن در اين چنين دياري
    مشکل توان نشستن در اين چنين دياري



غزل 445




  • تو را که هر چه مراد است در جهان داري
    بخواه جان و دل از بنده و روان بستان
    ميان نداري و دارم عجب که هر ساعت
    بياض روي تو را نيست نقش درخور از آنک3)
    بنوش مي که سبکروحي و لطيف مدام
    مکن عتاب از اين بيش و جور بر دل ما
    مکن4) هر آن چه تواني که جاي آن داري



  • چه غم ز حال ضعيفان ناتوان داري
    که حکم بر سر آزادگان روان داري
    ميان مجمع خوبان کني ميانداري
    سوادي از خط مشکين بر ارغوان داري187
    علي الخصوص در آن دم که سر گران داري
    مکن4) هر آن چه تواني که جاي آن داري
    مکن4) هر آن چه تواني که جاي آن داري



1) چنين است در اغلب نسخ، نخ ي : خاکدان

2) چنين است در اغلب نسخ، ري و سودي: شوخيست،

3) چنين است در ي و سودي ، خ ق : زانک، نخ ر : رنگ،

4) چنين است در خ، ق نخ ي و سودي: بکن ، ر: کني،

/ 519