غزل 110 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • فرياد که آن ساقي شکرلب سرمست
    چندان که زدم لاف کرامات و مقامات
    حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
    گر شاه پيامي به غلامي نفرستاد



  • دانست که مخمورم و جامي نفرستاد
    هيچم خبر از هيچ مقامي نفرستاد
    گر شاه پيامي به غلامي نفرستاد
    گر شاه پيامي به غلامي نفرستاد



غزل 110




  • پيرانه سرم عشق جواني به سر افتاد132
    از راه نظر مرغ دلم گشت هواگير
    دردا که از آن آهوي مشکين سيه چشم
    از رهگذر خاک سر کوي شما بود
    مژگان تو تا تيغ جهان گير برآورد
    بس تجربه کرديم در اين دير مکافات
    گر جان بدهد سنگ سيه لعل نگردد
    حافظ که سر زلف بتان دست کشش بود
    بس طرفه حريفيست کش اکنون به سر افتاد



  • وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد
    اي ديده نگه کن که به دام که درافتاد
    چون نافه بسي خون دلم در جگر افتاد
    هر نافه که در دست نسيم سحر افتاد
    بس کشته دل زنده که بر يک دگر افتاد
    با دردکشان هر که درافتاد برافتاد
    با طينت اصلي چه کند بدگهر افتاد
    بس طرفه حريفيست کش اکنون به سر افتاد
    بس طرفه حريفيست کش اکنون به سر افتاد



/ 519