غزل 127 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزل 127




  • روشني طلعت تو ماه ندارد
    گوشه ابروي توست منزل جانم
    تا چه کند با رخ تو دود دل من
    شوخي نرگس نگر که پيش تو بشکفت
    ديدم و آن چشم دل سيه که تو داري
    رطل گرانم ده اي مريد خرابات
    خون خور و خامش نشين که آن دل نازک
    گو برو و آستين به خون جگر شوي
    ني من تنها کشم تطاول زلفت
    حافظ اگر سجده تو کرد مکن عيب
    کافر عشق اي صنم گناه ندارد



  • پيش تو گل رونق گياه ندارد
    خوشتر از اين گوشه پادشاه ندارد
    آينه داني که تاب آه ندارد
    چشم دريده ادب نگاه ندارد
    جانب هيچ آشنا نگاه ندارد
    شادي شيخي که خانقاه ندارد 28
    طاقت فرياد دادخواه ندارد
    هر که در اين آستانه راه ندارد
    کيست که او داغ آن سياه ندارد 29
    کافر عشق اي صنم گناه ندارد
    کافر عشق اي صنم گناه ندارد



غزل 128




  • نيست در شهر نگاري که دل ما ببرد
    کو حريفي کش سرمست که پيش کرمش
    باغبانا ز خزان بي‌خبرت مي‌بينم
    رهزن دهر نخفته‌ست مشو ايمن از او
    در خيال اين همه لعبت به هوس مي‌بازم
    علم و فضلي که به چل سال دلم جمع آورد31
    جام مينايي مي سد ره تنگ دليست
    راه عشق ار چه کمينگاه کمانداران است
    حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه يار
    حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه يار



  • بختم ار يار شود رختم از اين جا ببرد 30
    عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد
    آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد
    اگر امروز نبرده‌ست که فردا ببرد
    بو که صاحب نظري نام تماشا ببرد
    ترسم آن نرگس مستانه به يغما ببرد
    سامري کيست که دست از يد بيضا ببرد
    منه از دست که سيل غمت از جا ببرد 33
    هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد 34
    حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه يار



/ 519