114 - مهتر شهيدان - 320 [س‍ی‍ص‍د و ب‍ی‍س‍ت‌] داس‍ت‍ان‌ از م‍ع‍ج‍زات‌ و ک‍رام‍ات‌ ام‍ی‍رال‍م‍ؤم‍ن‍ی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

320 [س‍ی‍ص‍د و ب‍ی‍س‍ت‌] داس‍ت‍ان‌ از م‍ع‍ج‍زات‌ و ک‍رام‍ات‌ ام‍ی‍رال‍م‍ؤم‍ن‍ی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ (علیه السلام) - نسخه متنی

عباس عزیزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سپس ام البنين (س ) به دامن صبر و بردبارى چنگ زد و خداى را سپاس ‍ گفت كه فرزندش فداى سبط گرامى رسول
خدا(ص ) و ريحانه او خواهد گرديد.(125)

اميرالمؤ منين على (ع ) فرمود: ام البنين ، فرزندت عباس (ع ) نزد خداى تبارك و تعالى منزلتى عظيم دارد و
خداى متعال در عوض دو دستش ، دو بال به او مرحمت خواهد كرد كه با آنها با ملايكه در بهشت پرواز كند،
همان گونه كه قبلا اين عنايت را به جعفر بن ابى طالب (ع ) نموده است . و ام البنين (س ) با شنيدن اين
بشارت ابدى و سعادت جاودانه مسرور شد.(126)

114 - مهتر شهيدان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


از اصبغ بن نباته از اميرالمؤ منين على (ع ) در حديثى درباره نص بر ائمه (ع ) روايت كرده كه فرمود:

بهترين مردم و سرور آنان پس از من : اين فرزندم است ، و او بعد از وفات من امام هر مسلمان ، و فرمانرواى
هر مؤ منى است ، آگاه باشيد كه عنقريب او بعد از من مظلوم مى شود، چنان كه من بعد از پيغمبر(ص ) مظلوم
شدم ، و بهترين مردم بعد از فرزندم حسن (ع )، پسرم حسين (ع ) است ، كه او هم بعد از برادرش مظلوم مى شود،
و در زمين كرب و بلا كشته مى شود، آگاه باشيد همانا او و اصحابش روز قيامت از مهتران شهيدانند.(127)

115 - على از كربلا گذر مى كند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


هرثمة بن ابى مسلم گويد: با على بن ابيطالب به نبرد صفين رفتيم چون برگشتيم در كربلا منزل كرد و نماز
بامداد را در آن مكان خواند و از خاكش ‍ برگرفت و بوسيد، سپس فرمود: خوشا به تو اى خاك پاك از تو قومى
محشور مى شوند كه بى حساب به بهشت مى روند، هرثمة نزد زن خود كه از شيعيان على (ع ) بود برگشت ، گفت :

مولايت ابوالحسن در كربلا توقف كرد و نماز خواند و از خاكش برگرفت و گفت : خوشا به حال تو اى خاك كه از
تو مردمى محشور مى شوند كه بى حساب به بهشت مى روند، گفت : اى مرد اميرالمؤ منين جز حق نگويد چون حسين
به كربلا آمد هرثمة گفت : من در قشونى بودم كه عبيدالله بن زياد فرستاده بود و چون اين منزل و درختها
را ديدم حديث على (ع ) به يادم آمد بر شتر خود سوار شدم و خدمت حسين (ع ) رفتم و سلام دادم و آن چه از پدرش
در اين منزل شنيده بودم به او گزارش دادم ، فرمود: تو با ما هستى يا در برابر ما؟

گفتم : نه اين و نه آن من كودكانى به جا گذاردم و از عبيدالله بر آنها ترسانم . فرمود: پس به جايى برو كه
كشتن ما را نبينى و ناله ما را نشنوى ، سوگند بدان كه جان حسين به دست او است هر كس امروز فرياد ما را
بشنود و ما را يارى نكند جز آن كه خدايش او را در دوزخ افكند.(128)

116- زوّار امام حسين (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


از على (ع ) نقل شده كه فرمود: گويا مى بينم قصرها را كه اطراف قبر حسين بن على (ع ) بالا رفته ، و گويا مى
بينم محمل ها را كه از كوفه به جانب قبر حسين (ع ) روان است ، و روزها و شب ها نمى گذرد كه از اطراف به
جانب او حركت مى كنند، و اين در وقت روال سلطنت بنى مروان است .(129)

خبر غيبى از حوادث آينده 

117- پيش بينى شهادت امام رضا(ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


على بن ابى طالب (ع ) روايت كرده كه فرمود: عنقريب مردى از فرزندان من در زمين خراسان به زهر ستم كشته
مى شود، كه نامش نام من ، و نام پدرش ‍ نام پسر عمران ، موسى است ، آگاه باشيد هر كه او را در غربتش
زيارت كند، خداوند گناهانش را بيامرزد.(130)

118- بشارت تولد زين العابدين (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


هنگامى كه دختر يزدگرد بر عمر وارد شد، دوشيزگان مدينه (براى ديدنش ) از بامها سر برآوردند، و چون
داخل مسجد شد، مسجد به نور جمالش ‍ روشن شد، تا آن جا كه فرمود: پس اميرالمؤ منين (ع ) به عمر فرمود: او
را مخير كن تا مردى از مسلمانان را اختيار كند و به جاى غنيمت آن مرد حسابش كن (يعن بابت سهم او از

/ 162