4- حمام منجاب - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4- حمام منجاب

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

يكى از پولداران خوشگذاران از خدا بى خبر كه همواره در عيش و عشرت به سر مى برد، روزى در كنار درب
خانه اش نشسته بود. بانوئى به حمام معروف ( منجاب ) مى رفت ، ولى راه حمام را گم كرد، و از راه رفتن
خسته شده بود، به اطراف نگاه مى كرد، تا شايد شخصى را بيابد و از او بپرسد، چشمش به آن مرد افتاد، نزد
او آمد و از او پرسيد:

حمام منجاب كجاست ؟

آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت :

حمام منجاب همين جاست . آن بانو به خيال اينكه
حمام همانجاست ، به آن خانه وارد شد، آن مرد فورا درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى زنا كرد.

زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است ، چاره اى جز حيله نديد و گفت :

من هم كمال اشتياق را دارم ، ولى چون كثيف هستم و گرسنه ، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم
بعد در خدمتتان باشم .

مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و عطر غذا تهيه كرد و برگشت ، زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و
آرزوى زنا با آن زن در دلش ماند و همواره اين شعر را مى خواند:

( چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست ) ؟(415)

مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه ( لا
اله الا الله محمد رسول الله )
تلقين مى كردند او به جاى اين ذكر، همان شعر مذكور در حسرت آن زن را مى
خواند، و با اين حال از دنيا رفت .(416)

5- پيامبر و مرد جوان

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

روزى جوانى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آمد و با كمال گستاخى گفت :

اى پيامبر خدا آيا به من
اجازه مى دهى زنا كنم ؟

با گفتن اين سخن فرياد مردم بلند شد و از گوشه كنار به او اعتراض كردند، ولى پيامبر با كمال ملايمت و
اخلاق نيك به جوان فرمود:

نزديك بيا، جوان نزديك آمد و در كنار پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نشست .

پيامبر از او پرسيد:

آيا
دوست دارى كسى با مادر تو چنين كند؟

گفت :
نه فدايت شوم .

فرمود:


همينطور مردم راضى نيستند با مادرشان چنين شود. بگو ببينم آيا دوست دارى با دختر تو چنين
كنند؟

گفت :
نه فدايت شوم .

فرمود:


همينطور مردم درباره دخترانشان راضى نيستند.

بگو ببينم آيا براى خواهرت مى پسندى ؟

جوان مجددا انكار كرد (و از سوال خود پشيمان شد).

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دست بر سينه او گذاشت و در حق او دعا كرد و فرمود:

( خدايا قلب او را
پاك گردان و گناه او را ببخش و دامن او را از آلودگى بى عفتى حفظ كن )

از آن به بعد، زشت ترين كار در نزد اين جوان ، زنا بود.(417)

4 :


سخاوت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( اءما من اءعطى واتقى و صدق بالحسنى فسنيسره لليسرى ) ) (ليل :
آيه 7 - 5)

اما هر كس عطا و سخاوت كرد و پرهيزكار شد و به نيكوئى تصديق كرد، البته كارش را سهل و آسان مى گردانيم
.

قال رسول الله صلى الله عليه و آله :

لايصلح لدينكم إ لا السخاء و حسن الخلق (418).

صلاح و سازگارى دينتان جز با سخاوت و خوش اخلاقى نباشد.

شرح كوتاه

سخاوت از اخلاق انبياء و ستون ايمان است و شعاع نور يقين است ، پيامبر فرمود (اولياء خدا از جهت فطرت
و ذات سخى هستند) پس مؤ من براى شباهت به اين فضيلت ، با همت عالى به بذل و بخشش آنهم در راه خدا به
مستحقان و خويشان و امثال اينها بپردازد.

بهتر است سخاوت تعلق بگيرد به چيزى كه مورد علاقه انسان است . مانند خوردنيها و پوشيدنيها و اموال و...
و در عطاء هيچ منت بر قابل نگذارد و خود را همانند امانت دار ببيند كه اينها از خداست و به اهلش مى رسد
و از بخل و نگه داشتن امانات الهى دورى كند، كه گذاشتن براى بعد از خود معلوم نيست نفعى داشته باشد و
ورثه آيا بجا مصرف كنند يا نه ؟!

/ 259