4- حمام منجاب
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم يكى از پولداران خوشگذاران از خدا بى خبر كه همواره در عيش و عشرت به سر مى برد، روزى در كنار دربخانه اش نشسته بود. بانوئى به حمام معروف ( منجاب ) مى رفت ، ولى راه حمام را گم كرد، و از راه رفتن
خسته شده بود، به اطراف نگاه مى كرد، تا شايد شخصى را بيابد و از او بپرسد، چشمش به آن مرد افتاد، نزد
او آمد و از او پرسيد:حمام منجاب كجاست ؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت :حمام منجاب همين جاست . آن بانو به خيال اينكه
حمام همانجاست ، به آن خانه وارد شد، آن مرد فورا درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى زنا كرد.زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است ، چاره اى جز حيله نديد و گفت :من هم كمال اشتياق را دارم ، ولى چون كثيف هستم و گرسنه ، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم
بعد در خدمتتان باشم .مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و عطر غذا تهيه كرد و برگشت ، زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و
آرزوى زنا با آن زن در دلش ماند و همواره اين شعر را مى خواند:( چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست ) ؟(415)مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه ( لا
اله الا الله محمد رسول الله ) تلقين مى كردند او به جاى اين ذكر، همان شعر مذكور در حسرت آن زن را مى
خواند، و با اين حال از دنيا رفت .(416)
5- پيامبر و مرد جوان
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمروزى جوانى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آمد و با كمال گستاخى گفت :اى پيامبر خدا آيا به مناجازه مى دهى زنا كنم ؟با گفتن اين سخن فرياد مردم بلند شد و از گوشه كنار به او اعتراض كردند، ولى پيامبر با كمال ملايمت و
اخلاق نيك به جوان فرمود:نزديك بيا، جوان نزديك آمد و در كنار پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نشست . پيامبر از او پرسيد:آيا
دوست دارى كسى با مادر تو چنين كند؟ گفت :
نه فدايت شوم .فرمود:
همينطور مردم راضى نيستند با مادرشان چنين شود. بگو ببينم آيا دوست دارى با دختر تو چنين
كنند؟ گفت :
نه فدايت شوم . فرمود:
همينطور مردم درباره دخترانشان راضى نيستند.بگو ببينم آيا براى خواهرت مى پسندى ؟ جوان مجددا انكار كرد (و از سوال خود پشيمان شد).پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دست بر سينه او گذاشت و در حق او دعا كرد و فرمود:( خدايا قلب او را
پاك گردان و گناه او را ببخش و دامن او را از آلودگى بى عفتى حفظ كن ) از آن به بعد، زشت ترين كار در نزد اين جوان ، زنا بود.(417)
4 :
سخاوت
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمقال الله الحكيم :( اءما من اءعطى واتقى و صدق بالحسنى فسنيسره لليسرى ) ) (ليل :آيه 7 - 5)اما هر كس عطا و سخاوت كرد و پرهيزكار شد و به نيكوئى تصديق كرد، البته كارش را سهل و آسان مى گردانيم
.قال رسول الله صلى الله عليه و آله :لايصلح لدينكم إ لا السخاء و حسن الخلق (418).صلاح و سازگارى دينتان جز با سخاوت و خوش اخلاقى نباشد.
شرح كوتاه
سخاوت از اخلاق انبياء و ستون ايمان است و شعاع نور يقين است ، پيامبر فرمود (اولياء خدا از جهت فطرتو ذات سخى هستند) پس مؤ من براى شباهت به اين فضيلت ، با همت عالى به بذل و بخشش آنهم در راه خدا به
مستحقان و خويشان و امثال اينها بپردازد.بهتر است سخاوت تعلق بگيرد به چيزى كه مورد علاقه انسان است . مانند خوردنيها و پوشيدنيها و اموال و...
و در عطاء هيچ منت بر قابل نگذارد و خود را همانند امانت دار ببيند كه اينها از خداست و به اهلش مى رسد
و از بخل و نگه داشتن امانات الهى دورى كند، كه گذاشتن براى بعد از خود معلوم نيست نفعى داشته باشد و
ورثه آيا بجا مصرف كنند يا نه ؟!