فقر از نظر اسلام
در نظام اقتصادي اسلام، برخلاف نظام سرمايهداري و ماركسيست، فقر ازكمبود منابعطبيعي يا نهاد مالكيت خصوصي برنميخيزد.هرگاه اين نظاممحقّق گردد واز پيدايش عوامل
فقر جلوگيري شود، اين پديده بهطور كلّيرخت برميبندد؛ زيرا براساس نصوص ديني
منابع اوّليه مورد نياز همهيانسانها در طبيعت وجود دارد؛ چنانكه خداوند ميفرمايد:و اتيكم من كلّ ما سألتموه و ان تعدّوا نعمتاللّه لاتحصوها. هر چه از او خواستيد به شما عطا كرد و اگر نعمت خدا را شماره كنيدنميتوانيد آن را به
شمارش آوريد.انسانها از نظر صفات روحي، جسمي و فكري متفاوتند بنابراين مقاومتآنها در برابر
مشكلات، توان تصميمگيري، شجاعت، هشياري و نيرويابتكار آنها با يكديگر فرق دارد؛ اين
اختلاف سبب ميشود كه حتّي اگرامكانات اوّليهي بهرهبرداري از طبيعت يكسان در
اختيار همگان قرار گيرد،دستآورد تلاش آنها متفاوت باشد. دين اسلام،كه بر فطرت
انسان استواراست، به رغم نفي هرگونه اختلاف درآمد ناشي از تبعيض وبيعدالتي،
اينتفاوتها را پذيرفته است. متأسّفانه گروهي چون معلولان امكان بهرهجستن
ازطبيعت ندارند يا رهآورد كوشش آنها براي گذران زندگيشان (درحدّمتوسّط جامعه)
كافي نيست؛ وگروهي، به سبب حوادث طبيعي چون سيل وزلزله، دارايي يا سرپرست
خانواده خود را از دست ميدهند. بنابراين، به رغمهمهي تلاشهاي پيشگيرانه فقر در
جامعه وجود دارد. اسلام براي مبارزه بااين واقعيت تلخ مالياتهايي چون خمس و
زكات در نظر گرفته و سيستمتأمين اجتماعي مقرر كرده است. برنامههاي فقرستيز و نيز
نصوصي كه درنكوهش فقرآمده، نشان ميدهد كه اين پديده در نظر اسلام مطلوب
نيست.پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: نزديك است فقر به كفر بينجامد آن حضرت درجايديگر فقر و
كفر را در يك سطح قرار داده، از هر دو به خداوند پناه برده است.بر اساس روايتي ديگر، خداوند به حضرت ابراهيم وحي كرد: اي ابراهيم،تو را آفريدم و با
آتش نمرود آزمودم. پس هرگاه تو را گرفتار فقر ميساختم وبردباريات را ميگرفتم، چه
ميكردي؟
ابراهيم پاسخ داد: خدايا، فقر از آتش نمرود بدتر و شديدتر است.خداي متعال فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، در آسمان شديدتر از فقرنيافريدم.
آثار فقر
ناگفته پيداست، انواع فقر در يكديگر تأثير دارند. آثار فقر اقتصادي درمحورهاي زير قابلبررسي مينمايد:
1. آثار اقتصادي
از آنجا كه فقر پديدهيي اقتصادي است، بهطور طبيعي در حوزهي اقتصادآثاريويرانگر برجاي مينهد. اين پديده چنانچه به موقع شناسايي و نابودنشود، چون غدهيي
سرطاني گسترش يافته، جامعه را فرا ميگيرد و به مرگاجتماع ميانجامد؛ به تعبير
جامعهشناسان، فقر فقر ميزايد و بهطور معمولفرزندان فقرا در محروميت باقي ميمانند.مورد استفاده قرار نگرفتن امكاناتبالقوّهي اقتصادي، فقدان سرمايهي لازم براي
سرمايهگذاري، كمبود تقاضابراي نيروي كار، پايين بودن مزدها و رشد منفي، از ديگر آثار
اقتصادي فقراست؛ زيرا فقرا، به سبب محروميتي كه دارند، بهطور معمول از تحصيلات
وتخصّص لازم بيبهرهاند؛ در نتيجه، از ظرفيت كارخانهها و مزارع و ديگرمنابع و
امكانات استفادهي كامل نميشود، توليد كاهش مييابد و در نهايت،كشور فقير براي
تأمين نيازهاي اساسياش، ناگزير ارزشهاي خود را زير پامينهد.دست نياز بهسوي
كشورهاي ثروتمند دراز ميكند و به وابستگياقتصادي، كه اغلب به وابستگي سياسي
ميانجامد، تن ميدهد.