نوشته حاضر، دفتر دوم كتاب تاريخ اسلامي ايران است. در اين دفتر، تاريخ ايران را ازظهور طاهريان تا زوال دولت خوارزمشاهي دنبال كردهايم. طبعا بحث از زوال عباسي، يا بهعبارت ديگر، حمله مغول، به دفتر سوم واگذار شده است.آنچه در در درجه نخست در اين كتاب مورد توجه بوده، پرداختن به تاريخ سياسيايران است. طي اين دوران، دولتهاي بزرگ وكوچك فراواني در بخشهاي مختلفايران سر كار آمدند. در اينجا كوشيدهايم تا با بحث از پيدايش وزوال اين دولتهاخوانندگان عزيز خود را با سير تحولات سياسي ايران آشنا سازيم.افزون بر آن، آگاهيم كه جداي از قدرت سلاطين واميران، چندين نيروي متنفذ ديگردر جامعه ما بودهاند كه لازم است به آنها نيز پرداخته شود. عالمان، شاعران ونيزمشايخ صوفيه، سه نيروي فعال فرهنگ و سياستاند كه با زبان وقلم، بر ذهن وانديشهوقلب مردم حكومت ميكردند. نگارشِ تاريخ ايران، بدون اشاره به آنها، كاري ناقص بهشمار ميآيد. در اين كتاب كوشيدهايم تا گوشهاي مختصر از فعاليت اين گروهها را نيز موردتوجه قرار دهيم.در اينجا نيز همچون مقدمه دفتر نخست يادآور ميشويم كه هدف ما تنها مرور بررويدادها وجريانهاي سياسي وفكري بوده وبه هيچ روي، قصد تفصيل وتحقيقنداشتهايم. هدف، آشنا ساختن خواننده با مطالبي بوده كه تقريبا، چون وچرايي در آنهاوجود نداشته وبيشترِ آنها بيان اصل رخدادها وطبعا مورد قبول عامه مورخان است. دراين باره، تلاش كردهايم تا از منابع كهن و نيز منابع تازه بهره بريم. روشن است كه اگر در بارههر يك از مباحث مطرح شده در اينجا، كتابي محققانه در دست بوده، از آن كمال استفادهرا كردهايم.رسول جعفريان نهم اسفندماه 1377