نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید هاشم رسولی محلاتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

لَهَا التُّقي وَالنّائِلُ مَنُّوا عَلَى ابْنِ اْلمُصْطَفي بِشَرْبَةٍ يُحْيِى بِها اَطْفالَنا مِنَ الْظَّماءِ حَيْثُ الْفُراتِ سائِلُ بارى با تشكيل مجلس مزبور غلغله اى در شام بر پا شد و زنان هاشمى و ديگران دسته دسته و گروه گروه براى تسليت زينب و بازماندگان ديگر امام (ع) به خانه مزبور مى آمدند و دختر اميرالمؤمنين (ع) نيز جزئيات شهادت امام (ع) ومصايب ديگرى را كه بر آنها وارد شده بود به صورت نثر و نظم براى زنان شامى بيان مى داشت و بر طبق نقلى هفت روز اين برنامه ادامه داشت كه يزيد ناچار شد به هر عنوانى شده از ادامه آن وضع جلوگيرى كند و چنانكه برخى گفته اند: وسايل حركت خاندان عصمت را به مدينه فراهم كرد و يا به گفته برخى: خود آنها رفتن به مدينه را بر ماندن در شام ترجيح دادند و يزيد نيز كه منتظر چنين فرصتى بود آنان را به سرعت به مدينه فرستاد.


بازگشت به مدينه:


در اين كه اهل بيت چند روز در شام توقف كردند و آيا در مراجعت به مدينه به كربلا آمدند يا نه؟ روايات مختلفى نقل شده و به طور يقين در هيچ يك از اين دو موضوع نمى توان اظهار عقيده كرد و دليل معتبرى هم در دست نيست; به خصوص درمورد آمدن اهل بيت به كربلا و زيارت آنان در اربعين و برخورد آنان با جابربن عبداللّه بر سر قبر حضرت اباعبداللّه الحسين (ع) كه بر فرض صحت اين نقل بعضى احتمال داده اند در مراجعت از شام و در اربعين سال بعد بوده و احتمالات ديگرى كه فعلاً جاى ذكر آنها نيست و بايد در جاى ديگر ذكر شود.


به طور مسلم اگر چنين ماجرايى اتفاق افتاده باشد طبعاً قبايل اطراف نيز با خبر شده اند و در آن جا اجتماع كرده اند و اگر زينب (س) نيز همراه آنان آمده باشد باز هم اين فرصت به دست بانوى بزرگوار ما آمده تا بر روى تربت برادر و بر سر قبر آن شهيد جاويدان درد دلهاى خود و مظالم دستگاه يزيد و جيره خواران كثيف او را برملا كند و بذر انقلاب را در همان سرزمينى كه با كمال قساوت و بى رحمى عزيزانش را به خاك و خون كشيدند بيفشاند. شاعر پارسى زبان (اختر طوسى) براى آن بانوى بزرگوار و مظلوم زبان حالى سروده بدين گونه:





  • پس از تو جان برادر چه رنجها كه كشيدمبه سخت جانى خود اين قدر نبود گمانمبرون نمود در آن دم چه شمر پيرهنت راچه ماه چهارده ديدم سر تو را به سرنىزتازيانه و طعن سنان وطعنه دشمندگر ز زندگى خويش گشت قطع اميدم.




  • چه شهرها كه نگشتم چه كوچه ها كه نديدمكه بى تو زنده به شام بلا و كوفه رسيدمبه تن ز پنجه غم جامه هر زمان بدريدمهلال وار ز بار مصيبت تو خميدمدگر ز زندگى خويش گشت قطع اميدم.دگر ز زندگى خويش گشت قطع اميدم.





هنگام ورود به مدينه نيز همين فرصت به دست آمده بود اما در اين جا احساسات قلبى وى با ديدن در و ديوار شهر مدينه تحريك مى شود و به ياد آن روزى مى افتد كه از اين شهر درهمراهى برادران و برادرزادگان و

/ 51