استاد مطهری و روشنفکران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

استاد مطهری و روشنفکران - نسخه متنی

مرتضی مطهری؛ گردآورنده: اکبر رحمتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

 


مقدمه كتاب حاضر مشتمل است بر مباحثي منتخب از آثار استاد شهيد آية الله مطهري كه وجه مشترك آنها اين است كه همه آنها نقد انديشه هاي روشنفكران مسلمان پيرامون مسائل اسلامي است و طي آن لغزشهاي فكري آنان كه غالبا ناشي از كم اطلاعي آنها از معارف اسلامي بوده آشكار گرديده است


 


. اين كتاب شامل هفت بخش مي باشد . بخش اول را انتقاد استاد از برداشت غلط برخي روشنفكران مسلمان از معجزه ختميه تشكيل مي دهد . در اين بخش ، اين نظريه كه معجزه پيغمبر اسلام تنها قرآن مي باشد و رسول اكرم معجزه اي غير از قرآن نداشته است به نحو عالمانه ابطال گرديده است . " نقدهايي از استاد شهيد بر آثار دكتر شريعتي " بخش دوم اين كتاب مي باشد و در آن ، بخشي از كتاب " اسلام شناسي " و كتاب " از كجا آغاز كنيم ؟ " مورد نقد قرار گرفته است . نظر به اظهار نظرهايي كه در مورد نشر اين گونه نوشته هاي استاد شده است ، در اينجا توضيحي لازم به نظر مي رسد : برخي گفته اند نشر اين گونه نوشته ها از استاد مانند آن است كه متفكري را با لباس زير از خانه بيرون بكشند و اگر استاد حضور


 


داشتند به اين نحو منتشر نمي كردند ، بنابراين نشر اين نوشته ها مصلحت نيست . در پاسخ مي گوييم بديهي است كه اگر استاد حضور مي داشتند اين گونه نوشته هاي ايشان به نحو تكميل شده ارائه مي شد و اي بسا كه در برخي موارد لحن آنها نيز ملايمتر مي شد زيرا اينها را استاد براي خود نوشته اند


 


، ولي سخن در اين است كه اكنون كه استاد حضور ندارند چه بايد كرد ؟ آيا بايد با چاپ نكردن اين مطالب موجب نابودي تدريجي آنها شد ، و يا بايد در اين نوشته ها دست برد و آنها را مطابق ميل خود نمود ؟ بديهي است كه هر دو راه باطل است ، راه صحيح آن است كه اينها عينا و بدون هرگونه دخل و تصرفي چاپ شود . اظهار نظر درباره نشر يا عدم نشر اين نوشته ها بستگي زيادي به اين دارد كه ما براي استاد مطهري چه رتبه و درجه اي از تفكر و اسلام شناسي قائل هستيم


 


، اگر آن رتبه و درجه اي را قائل باشيم كه امام رضوان الله عليه قائل بود ، از نشر و در اختيار عموم قرار دادن حتي يك اظهار نظر ايشان در حاشيه يك كتاب نيز دريغ نمي ورزيم ، اما اگر آن حكيم فرزانه را چيزي در حدخود بدانيم و بگوييم ما هم يادداشتهاي زيادي داريم ولي نيازي به چاپ آنها نيست


 


، آن گونه اظهار نظر در اين باب نيز غير معقول به نظر نمي رسد . حقيقت اين است كه عشق و علاقه به يك چيز ، انسان را در آن مورد كور و كر مي كند . برخي از شيفتگان مرحوم دكتر شريعتي به گونه اي مي باشند كه اگر فرضا خود آن مرحوم در اين دنيا ظاهر شود و اعتراف به اشتباه برداشتهاي خود از اسلام نمايد باز هم قبول نمي كنند


 


، آنها به چيزي خو كرده اند و نمي توانند از آن جدا شوند ، اگر يادداشتهاي استاد شهيد مطابق ميل آنها بود ايرادي به نشر آن نمي گرفتند و نه تنها آن را به لباس زير تشبيه نمي كردند ، بلكه زيباترين لباس مي دانستند ، و دليل آن اين است كه در مواردي كه يادداشتهاي استاد مطابق ميل آنها بوده ، براي اثبات مدعاي خود بدان استناد جسته اند ، و اكنون نيازي به بسط مطلب و ذكر نام اشخاص و موارد مورد نظر نيست . اما در خصوص اظهار نظر درباره آثار مرحوم دكتر ، متأسفانه


 


طرفداران متعصب ايشان كه گاه دشمنان مغرض نيز داخل مي شده اند ، مايل به ايجاد جوي بوده اند كه كسي جرئت اظهار نظر درباره آثار آن مرحوم را نداشته باشد و نا آگاهانه ضربه به آن مرحوم زده اند . از اشتباهات گروه نادان فرقان همين بود كه فكر مي كرد استاد مطهري در صدد آن است كه نام و ياد و آثار دكتر را از صحنه روزگار محو نمايد ، در حالي كه از يادداشتهاي استاد چنين بر مي آيدكه ايشان مي خواسته اند با نشان دادن نقاط مثبت و نقاط منفي آثار و جدا كردن و بلكه پوشاندن اشتباهات ايشان ( خصوصا با توجه به وكالتي كه آن مرحوم در اواخر عمر براي اصلاح آثارش داده بود ) آثار وي را قابل استفاده براي عموم نمايد و همگان را از سردرگمي نجات بخشد


 


. در سالهاي اخير نيز تفكري ترويج شده است كه نتيجه آن اين است كه اصولا اظهار نظر در اين باره كه انديشه هاي كسي مطابق اسلام هست يا نه ، كار غلطي است ، هر كس با توجه به علوم و معارف خود برداشتي از اسلام دارد و همان براي او اسلام است و ديگري حق انتقاد به او را ندارد زيرا علوم و معارف او چيز ديگري است


 


و در نتيجه برداشت وي از اسلام چيز ديگر ، و حتي تلويحا تأييدات قاطع و مكرر حضرت امام ( ره ) در مورد آثار استاد مطهري را نيز مردود و بي معني دانسته اند . ولي حقيقت چيز ديگري است ، اسلام نيز مانند هر چيز ديگري متخصصاني دارد و اين متخصصان حق دارند درباره برداشتهاي ديگران از اسلام اظهار نظر كنند ، برخي را قابل قبول و برخي را مردود اعلام نمايند . پيامها و توصيه هاي حضرت امام ( ره ) درباره آثار استاد مطهري نيز بر همين اساس قابل توجيه است و جوانان ما نبايد فريب سخنان به ظاهر زيبا را بخورند . اگر اصل فوق مورد قبول طرف مقابل نباشد بحثي با او نمي توان داشت ، زيرا در اين صورت هر كس هر چه مي گويد همان اسلام است و كسي حق انتقاد ندارد ، اما اگر اين اصل مورد قبول طرفداران دكتر باشد مي گوييم استاد مطهري به عنوان يكي از متخصصان برجسته اسلام ، درباره آثار آن مرحوم اظهار نظر كرده


 


است - و اصلح افراد به اين اظهار نظر بوده زيرا علاوه بر تسلط كم نظير بر معارف اسلامي ، از معارف غربي نيز آگاهي داشته و به علاوه با خود دكتر نيز معاشر بوده است - و ضمن برشمردن نقاط مثبت اين آثار ، انتقادات اساسي بر آن وارد كرده است و برداشتهاي مرحوم دكتر را نمي توان اسلام ناب به شمار آورد ولي همين حقيقت ساده براي برخي قابل قبول نيست و سر آن يا عشق و محبت شديد به آن مرحوم است ، كه عشاق را با عقل كاري نيست ، و يا عناد ورزيدن . ممكن است براي برخي اين سؤال پيش آيد كه چه اصراري به نشان دادن اشتباهات مرحوم دكتر است و اين كار چه ضرورتي دارد ؟ پاسخ - چنانكه استاد شهيد گوشزد كرده اند - آن است كه برخي اين نوشته ها را وسيله اي براي رنسانس اسلامي قرار مي دهند ، لازم است صحت و سقم آنها آشكار شود تا مورد سوء استفاده قرار نگيرد . به علاوه گذشته همواره بايد مايه عبرت آينده باشد


 


. حقيقت آن است كه گروه فرقان به اعتراف صريح اعضاي آن و آن طور كه نشريات اين گروه به وضوح نشان مي دهد به شدت متأثر از آثار مرحوم دكتر بود و البته اين بدان معني نيست كه اگر فرضا دكتر شريعتي در قيد حيات بود از اعمال آنها راضي بود ، قطعا از اعمال ننگين آنها اظهار تنفر مي كرد خصوصا با علاقه اي كه به استاد مطهري داشت ، ولي واقعيت تاريخي همان است كه گفته شد و البته واقعيت تلخي است و اي كاش چنين نمي بود


 


. به هر حال آثار مذكور اين قوه و استعداد را دارد كه چنان گروههايي را بسازد اگر چه داراي قوه ها و استعدادهاي مثبت نيز هست ، بستگي دارد به قابليتها و روحيات افرادي كه از آنها استفاده مي كنند . در اين باب سخن به درازا كشيد ، برگرديم به توضيح درباره ساير بخشهاي اين كتاب : در بخش سوم ، تأثير پذيري برخي روشنفكران مسلمان از فلسفه حسي و مخالفت آنها با تفكر و تعمق در مسائل ماوراء الطبيعي گوشزد شده و نظرات نويسنده كتاب " راه طي شده " ( مهندس بازرگان ) در اثبات توحيد ، نقد و بررسي شده است .


 


بخش چهارم ، نقد استاد شهيد است از تفكرات غلط برخي روشنفكران مانند بني صدر از رهبري نهضت اسلامي ، و طي آن تنها گروه صلاحيت دار براي رهبري جامعه اسلامي ، روحانيت دانسته شده است . در بخش پنجم نظرات استاد درباره اقبال لاهوري را مي خوانيد . بخش ششم بيانگر مبارزه استاد شهيد با تفسير مادي قرآن توسط برخي روشنفكران و گروههاي روشنفكري مي باشد ، و بخش پاياني كتاب نيز اختصاص داردبه انتقاد استاد از نظريه برخي روشنفكران مسلمان مبني بر " ماديت تاريخ از نظر قرآن " . آنچه از اين كتاب بر مي آيد آن است كه برخورد استاد مطهري با روشنفكران مسلمان به نحو حذفي و خصمانه نبوده است بلكه استاد شهيد نقاط قوت و جنبه هاي مثبت كار آنها را نيز مد نظر قرار داده درباره آنان منصفانه قضاوت مي كردند . خلاصه نظر استاد درباره روشنفكران مسلمان به نقل از يادداشتهاي ايشان پيرامون مسائل مربوط به " حسينيه ارشاد " چنين است : در حال حاضر خوشبختانه طبقه اي نو به وجود آمده اند كه از طرفي در فرهنگ جديد غربي پرورش يافته اند و از طرف ديگر مطالعات و علائق اسلامي دارند و اسلام را با معيارهاي جديد عرضه مي دارند و طبعا مورد استقبال نسل جوان كه بالفطره مسلمانند و از طرف ديگر مجذوب معيارهاي غربي مي باشند قرار مي گيرند . درباره اين طبقه كه در حال تكثير و افزايش اند نيز نظريات افراطي و تفريطي ابراز مي شود و مكرر نظر مرا در اين موضوع خواسته اند . اين بنده لازم مي دانم نظر خود را درباره اين موضوع از نظر روابط حسينيه با اين طبقه ابراز دارم


 


، زيرا اين طبقه امروز به صورت يك مسأله اجتماعي در آمده اند . من با استفاده از اين طبقه موافق مشروطم . در گذشته مؤسسه حسينيه ارشاد با پيشنهاد و موافقت اينجانب از وجود اين طبقه استفاده كرده است . اين طبقه مي توانند حلقه ارتباط فرهنگ غربي و فرهنگ اسلامي واقع شوند ولي مشروط به اينكه برنامه هايي كه به وسيله اين طبقه اجرا مي شود تحت نظارت و


 


كنترل دقيق افرادي باشد كه در فرهنگ اسلامي پرورش يافته اند و در علوم اسلامي اعم از تفسير و فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادبيات تخصص يافته اند ، و اگر اين نظارت به طور دقيق و جدي صورت نگيرد زيان اين گونه افراد و برنامه هايي كه اجرا مي كنند از سودش بسي بيشتر است .همه مطالب كتاب از آثار استاد مي باشد و چيزي از سوي ويراستار افزوده نشده است ، مأخذ هر بخش نيز در پايان آن ذكر شده است . اميد است اين اثر در هدايت انديشه ها به سوي اسلام ناب مفيد و مؤثر باشد . 12 ارديبهشت . 72 اكبر رحمتي


 


1 انتقاد استاد از برداشت غلط روشنفكران از معجزه ختميه قرآن كريم معجزه جاويدان خاتم پيامبران است . پيامبران پيشين از قبيل ابراهيم و موسي و عيسي كه هم كتاب آسماني داشته اند و هم معجزه ، زمينه اعجازشان چيزي غير از كتاب آسماني شان بوده است ، از قبيل تبديل شدن آتش سوزان به " برد و سلام " يا اژدهاشدن چوب خشك و يا زنده شدن مردگان


 


. بديهي است كه هر كدام از اين معجزات امري موقت و زود گذر بوده است ، ولي زمينه معجزه خاتم پيامبران ، خود كتاب اوست . كتاب او در آن واحد ، هم كتاب است و هم برهان رسالتش ، و به همين دليل ، معجزه ختميه بر خلاف معجزات ، جاويدان و باقي است نه موقت و زودگذر . از نوع كتاب بودن معجزه خاتم پيامبران چيزي است متناسب با عصر و زمانش كه عصر پيشرفت علم و دانش و تمدن و فرهنگ است و اين پيشرفتها امكان مي دهد كه تدريجا جنبه هايي از


 


اعجاز اين كتاب كريم مكشوف گردد كه قبلا مكشوف نبوده است ، همچنانكه جاودانگي آن متناسب است با جاودانگي پيام و رسالتش كه براي هميشه باقي و نسخ ناپذير است . قرآن كريم صريحا جنبه اعجاز و فوق بشري خود را در آياتي چند اعلام كرده ( 1 ) ، همچنانكه به وقوع معجزات ديگر غير از قرآن از خاتم الانبياء تصريح كرده است


 


. در قرآن مسائل فراواني مربوط به معجزات مطرح شده است ، از قبيل ضرورت همراه بودن رسالت رسولان الهي با معجزه ، و اينكه معجزه " بينه " و حجت قاطع است ، و اينكه پيامبران معجزه را به " اذن الله " مي آورند ، و اينكه پيامبران تا آن حد معجزه مي آورند كه " آيت " و " بينه " بر صدق گفتارشان باشد اما مكلف نيستند كه تابع " اقتراحات " مردم باشند و هر روز و هر ساعت هر كس مطالبه معجزه بكند اجابت نمايند ، به عبارت ديگر ، پيامبران " نمايشگاه معجزه " دائر نكرده و كارخانه معجزه سازي وارد ننموده اند ، و امثال اين مسائل . قرآن كريم همچنانكه اين مسائل را مطرح كرده است ، با كمال صراحت معجزات بسياري از پيامبران پيشين از قبيل نوح ، ابراهيم ، لوط ، صالح ، هود ، موسي و عيسي نقل كرده است و بر روي آنها صحه گذاشته كه به هيچ وجه قابل تأويل نيست . برخي از مستشرقان و كشيشان مسيحي به استناد آياتي كه قرآن به " اقتراحات " مشركان در مطالبه معجزه جواب منفي داده


 



 


 


1 مانند اين آيه ( بقره / 23 ) : وإن كنتم في ريب مما نزلنا علي عبدنا فأتوا بسوره من مثله . اگر در آنچه بربنده خويش فرود آورده ايم ترديد داريد ، سوره اي مانند آن را بياوريد .

/ 146