61 - على سام بن نوح را زنده مى كند - 320 [س‍ی‍ص‍د و ب‍ی‍س‍ت‌] داس‍ت‍ان‌ از م‍ع‍ج‍زات‌ و ک‍رام‍ات‌ ام‍ی‍رال‍م‍ؤم‍ن‍ی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

320 [س‍ی‍ص‍د و ب‍ی‍س‍ت‌] داس‍ت‍ان‌ از م‍ع‍ج‍زات‌ و ک‍رام‍ات‌ ام‍ی‍رال‍م‍ؤم‍ن‍ی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ (علیه السلام) - نسخه متنی

عباس عزیزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مسجد كوفه تشريف داشتند كه ناگهان مردى بلند قامت با قباى خزى در بر و عمامه زردى بر سر و دو شمشير
بر كمر وارد مسجد شد. مردم از او سؤ ال كردند كه چه كسى هستى ؟ جواب داد كه من از جانب شصت هزار مرد كه
آنها را عقيمه مى گويند و دنبال خودشان ميتى دارند كه مدتى است مرده است آمده ام و اكنون وارد مسجد مى
شوند، پس اگر او را زنده كردى براى ما ثابت مى شود حجت خدا هستى وگرنه خلافتت حق نمى باشد.

حضرت على (ع ) يك جواب اجمالى دادند لكن آن مرد به آن جواب قانع نشد و طالب حيات آن مقتول شد حضرت على (ع
) حمد و ثناى خداوند را به جاى آورد و صلوات بر پيامبر فرستاد و فرمود: بدان كه گاو بنى اسرائيل نزد
خداوند بهتر از من نبود كه يك جزء او را بر بدن مرده ماليدند و صلوات بر محمد و آل محمد فرستادند زنده
شد، پس اى مرد بعضى از اجزاى مرا به بدن ميت بزن تا زنده شود زيرا كه يك جزء بدن من از تمام گاو بنى
اسرائيل بهتر است در اين حالت ميت را به پاى مبارك آن حضرت ماليدند و يا اين كه پاى مبارك را به او زد
و فرمود: اى مدركة بن حنظله به اذن خداوند بلند شو همانا خداى متعال او را با دست على بن ابى طالب زنده
گردانيد، ناگهان آن جوان در حالى كه صورتش از آفتاب و ماه روشن تر بود برخاست و عرض كرد: لبيك لبيك اى
حجت خدا بر جن و انس و آن مرد براى هميشه در ركاب اميرالمؤ منين على (ع ) بود تا در غزوه صفين به درجه
رفيع شهادت رسيد.(70)

61 - على سام بن نوح را زنده مى كند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


از يمن جماعتى نزد پيغمبر آمدند و گفتند: ما بقاياى ملك مقدم هستيم از آل نوح و از براى پيغمبر ما
وصيى بود كه اسم او سام بود خبر داده است در كتابش اين كه از براى هر پيغمبرى معجزه است و نيز از براى
او وصيى هست كه قائم مقام او مى شود.

وصى تو چه كسى است ؟ آن حضرت اشاره فرمود به طرف على (ع )، پس ‍ گفتند: يا محمد (ص ) اگر از وصى شما
بخواهيم كه سام بن نوح را زنده كند، مى تواند؟ فرمود: بلى به اذن خدا. سپس فرمود: يا على بلند شو با
آنها برو مسجد نزديك محراب و پاى خود را به زمين بزن . پس على (ع ) نزديك محراب رفت و در دست آن جماعت
نوشته هايى بود على (ع ) دو ركعت نماز خواند و پاى خود را به زمين زد در آن هنگام زمين شكافته شد و لحد و
تابوتى ظاهر شد، سپس بلند شد و ايستاد از تابوت پيرمردى كه صورت او مثل ماه شب چهارده مى درخشيد و خاك
از سر خود مى افشاند، صلوات فرستاد بر على (ع ) و گفت : شهادت مى دهم كه معبودى جز ذات پروردگار نيست .

و اين كه محمد (ص ) سيد پيغمبران است و به درستى كه تو وصى محمد و سيد اوصيا هستى .

منم سام بن نوح ، پس آن جماعت باز كردند صحيفه هاى خود را چنان كه وصف شده بود ديدند، سپس آن قوم
گفتند: مى خواهيم كه سوره اى از صحف را بخوانى . پس شروع كرد به خواندن ، تا آن كه سوره را تمام كرد،
سپس سلام كرد بر على (ع ) و به همان حالت كه بود خوابيد و شكاف زمين به هم آمد و آن جماعت تماما گفتند:

ان الذين عندالله الاسلام و مسلمان شدند.(71)

62- نشان دادن عالم قبر

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


رميله مى گويد: عده اى از اصحاب على (ع ) پيش آن حضرت رفتند و گفتند: وصى موسى دلايل و نشانه ها و معجزه
اى نشان مى داد و جانشين عيسى نيز همين طور. تو نيز اگر چيزى نشان ما بدهى تا قلب ما آرامش پيدا كند،
خوب است .

حضرت فرمود: (( شما تحمل ديدن آن را نداريد )) . ولى آنها اصرار ورزيدند.

حضرت آنها را به طرف خانه هاى مهاجرين برد و به آرامى دعا كرد. پرده طبيعت از برابر چشمان آنها كنار
رفت ، در يك طرف ، باغهاى بهشت را ديدند و در طرف ديگر، آتش دوزخ را.

عده اى گفتند: (اين ) سحر است ! سحر است ! عده اى نيز در تصديق خود، پايدار ماندند و عده اى نيز اين
معجزات را انكار نكردند و گفتند: پيامبر اكرم فرموده است : (( قبر يا باغى است از باغهاى بهشت و يا
دخمه اى است از دخمه هاى جهنم )) .(72)

63- زنده كردن مردگان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


/ 162