4 - ظلم ضحاك حميرى - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 - ظلم ضحاك حميرى

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

چون جمشيد بر مملكت ايران سالها پادشاهى كرد كم كم غرور او را گرفت ، و دعوى خدائى كرد و و مردم را به
بندگى خويش فرا خواند، مردم از ترس ‍ شمشير او، او را تصديق كردند تا اينكه ضحاك :

بيوراسب با لشگرى
بر او حمله كرد و او را هلاك كرد.

چون ضحاك بر سلطنت استوار شد اساس ظلم نهاد و پدر را كشت و انواع عذاب و عقوبت بر رعيت نمود، شيطان هم
بناى دوستى با او نهاد.

با مريض شدن سر و دو كتف او، شيطان صفتى از طبخان براى مداواى او گفت :

علاج تو سر مغز جوانان است .

دستور داد، دو جوان از زندان آوردند و كشتند و مغز سر ايشان را استفاده كرد كمى آرامش در خود يافت و
بخواب رفت . از روز بعد دو جوان را مى كشتند و براى مداوا از سر مغز او استفاده مى كرد.

چون ظلم بسيار كرد و تظلم كسى را نمى شنيد و انصاف به هيچ مظلوم روا نمى داشت و عاقبت دو پسر كاوه
آهنگر اصفهانى را كشت ، سبب گرديد تا شورش بر عليه او شود.

و بالاخره با وضع فجيعى يعنى با زدن گرز بر سر او يا انداختن در درون چاهى ، بدرك واصل شد و فريدون بر
تخت سلطنت نشست .(475)

5. واقعه حره

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

يزيد بعد از جريان عاشورا، دست به ظلمى ديگر زد آنهم دو ماه و نيم به مرگش مانده بود و آن در بيست و
هشتم ماه ذى الحجة الحرام سال شصت و سوم هجرى ، غارت و كشتار مردم مدينه از صغير و كبير و بى حرمتى به
قبر شريف پيامبر بوسيله پيرمرد بى باك و مريض و جسور بنام مسلم بن عقبة مشهور به مسرف اتفاق افتاد.

بعد از اينكه ظلم و فسق يزيد بر اهل مدينه واضح گرديد، عده اى از نزديك در شام اعمال شنيع او را ديدند
آمدند فرماندار يزيد عثمان بن محمد و مروان حكم و ساير امويين را بيرون كردند، و مردم با عبدالله بن
حنظله غسيل الملائكه بيعت كردند. يزيد كه شنيد لشگرى به فرماندهى مسرف روانه مدينه كرد.

مردم مدينه در بيرون مدينه در ناحيه اى به نام سنگستان براى دفاع آمدند و درگيرى سنگينى رخ داد، عده
اى از اهل مدينه كشته و به طرف قبر مطهر پيامبر گريختند.
لشگر مسرف آمدند و با اسبهاى خود وارد روضة منوره شدند آنقدر كشتند كه مسجد و روضة منور پر از خون و
تعداد كشتگان را قريب به يازده هزار نفر نوشتند.

براى نمونه يكى از جنايات و ظلم آنها را نقل مى كنيم :

مردى از اهل شام از لشگر يزيد بر زنى از انصار كه
تازه طفلى زائيده بود و در بغلش بود وارد شد و گفت :

مالى برايم بياور، زن گفت :

بخدا سوگند چيزى براى
من نگذاشته اند كه براى تو بياورم .

گفت :
تو و فرزندت را مى كشم .

زن گفت :
اين فرزند ابن ابى كبشه
انصارى و يار رسول خداست از خدا بترس . آن شامى بى رحم پاى كودك مظلوم را در حالى كه پستان در دهانش
بود كشيد، و او را بر ديوار زد كه مغز كودك بر زمين پراكنده شد.(476)

چون مردم مدينه كشتار بسيار دادند (477)بزور بيعت با يزيد را قبول كردند جز دو نفر يكى امام زين
العابدين و ديگرى على بن عبدالله بن عباس ، كه البته امام دعائى خواند و بر مسرف وارد شدند و مسرف رعب
و ترسى در دلش جاى گرفت و امام را به قتل نرساند و على بن عبدالله هم خويشان مادرى او در لشگر مسرف
بودند و آنها مانع از اين شدند كه او را به قتل برسانند.(478)

4 :
عبادت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون ) (الذاريات :
آيه 56).

ما جن و انس را نيافريديم مگر براى اينكه پرستش كنند.

امام سجاد عليه السلام :

من عمل بما افترض الله فهو من اعبد الناس ‍ (479)

هر كس به آن چه خدا واجب كرده عمل كند او از همه مردم عابدتر است .

شرح كوتاه

مؤ من واجبات و مستحبات را با اخلاص و سعى انجام مى دهد، چون اين دو اصل در بندگى هستند. اگر آنها را
بجا بياورد و ادا كند، گويا تمام عبوديت را بجا آورده است .

بهترين عبادت آنست كه :

ايمن از عوارض خارجى باشد و از آفات داخلى محفوظ باشد.
عمل هر چند كم اما دائمى و بى عيب باشد، آن شخص در بندگى معبود موفق بوده است .
آنهائى كه در تحصيل علوم و فضائل ظاهرى كوشا هستند و از روح و حقيقت عبادات محروم هستند، در بندگى و
حق عبادت منعم حقيقى چيزى جز قالب عبادت نياورند.(480)

/ 259