5- چهار دينار
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيميك روز كه ابوذر مريض بود، به عصا تكيه كرد و نزد عثمان آمد، ديد صد هزار درهم جلو عثمان ، و جمعيتى هماطرافش نشسته انتظار دارند اين مال را ميانشان قسمت كند.ابوذر:
اين چه مالى است از كجا و مصرفش چيست ؟ عثمان :
اين صدهزار درهم است از محلى آورده اند منتظريم
اين مقدار هم بر آن افزوده شود تا بعد چه تصميم بگيريم . ابوذر:
صد هزار درهم بيشتر است يا چهار دينار؟عثمان :
البته صد هزار درهم .ابوذر:
ياد دارى شبى با تو خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله شرفياب شديم ، حضرت بحدى محزون و غمناك
بود كه جواب سلام درستى به ما نداد، روز بعد ما خدمت ايشان رسيديم ، او را خندان و خوشحال يافتيم ،
گفتيم پدر و مادرمان به قربانت ديشب شما را خيلى محزون ديديم و امروز چنين خندان ؟فرمود:
آرى ديشب چهار دينار از بيت المال مسلمين پيش من بود كه تقسيم نكرده بودم ، مى ترسيدم اجلم فرا
رسد و اين مال من تلف شود، اما امروز آن را به مصرف رسانيده خوشوقتم .(710)
4 :
محبت
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمقال الله الحكيم :( قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونى ) (آل عمران :آيه 31)بگو اى پيامبر اگر شما خدا را دوست داريد پس خدا را پيروى كنيد.امام صادق عليه السلام :( ما التقى المؤ منون قط الا كان اءفضلهما اءشدهما حبا لاخيه ) (711)دو برادر دينى همديگر را ملاقات نمى كنند مگر آنكه برادرش را بيشتر دوست داشته باشد برتر است .
شرح كوتاه
دوستى خدا و رسول مؤ منين و پدر و مادر و مانند اينها، از معرفت سرچشمه گيرد، هر چه معرفت بيشتر باشد،محبت افزون مى گردد.هر كس در دنيا هر چيزى را دوست بدارد با آن محشور مى شود، و از آن طرف هر دوستى كه خدا در آن دخيل و
شريك نباشد موجب دورى از رحمت حق مى شود و از دشمنى خالى نخواهد بود.خداوند وقتى بنده اى را دوست داشته باشد محبت او را در دل اصفياء و ملائكه و سكان عرش خود قرار مى دهد
تا او را دوست بدارند(712)محبت همانند نسيمى است كه بهر چه بوزد آنرا حركت و حيات مى بخشد، و مانند آبى
است كه از آن هر چيزى از گياه و نبات روئيده مى شود.(713)
1- محبت خدا به بندگان
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمروزى شخصى از بيابان به سوى مدينه مى آمد، در راه ديد پرنده اى به سراغ بچه هاى خود در لانه رفت ، آنشخص كنار لانه پرنده رفت و جوجه ها را گرفت و به عنوان هديه نزد پيامبر آورد.چون به حضور پيامبر رسيد، جوجه ها را نزد پيامبر گذاشت ، در اين هنگام جمعى از اصحاب حاضر بودند،
ناگاه ديدند مادر جوجه ها بى آنكه از مردم وحشت كند آمد و خود را روى جوجه هاى خود انداخت .معلوم شد مادر جوجه ها، به دنبال آن شخص به هواى جوجه هايش بوده ، محبت و علاقه به فرزندانش بقدرى
بود، كه بدون ترس خود را روى جوجه هايش انداخت .پيامبر به حاضران فرمود:اين محبت مادر را نسبت به جوجه هايش درك كرديد، ولى بدانيد خداوند هزار
برابر اين محبت ، نسبت به بندگانش محبت و علاقه دارد.(714)
2- محبت به چوب
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمابو حنيفه به خدمت امام صادق عليه السلام براى استفاده از علم و شنيدن حديث رفت ، امام عليه السلاماز خانه بيرون آمده در حالى كه به عصا تكيه كرده بود.عرض كرد:
يابن رسول الله عمر شما به اندازه اى نرسيده كه محتاج به عصا باشيد! فرمود:
چنين است كه مى
گوئى ، لكن چون اين عصا پيامبر صلى الله عليه و آله است خواستم به او تبرك بجويم .ابوحنيفه به سرعت خواست عصا را ببوسد كه حضرت دست خود را گشود (آستين خود را بالا زد) و فرمود:
والله
تو مى دانى كه پوست (دست ) من از پيامبر است او را نمى بوسى و عصاى پيامبر را كه جز چوبى نيست را مى
خواهى ببوسى !!