5 - نماز جمعه - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5 - نماز جمعه

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قحطى و كمبود غذا مدينه را فراگرفته بود، گرسنگى و تهى دستى فشار سختى بر مردم مدينه وارد ساخته بود،
در اين صورت اگر كاروانى آذوقه و غذا به مدينه مى آورد روشن بود كه مردم از هر سو هجوم مى آوردند تا
براى خود غذا تهيه كنند؛ و معمول بود وقتى كاروان تجارتى مى آمد مردم مشتاق و طبل كوبان به استقبال
آن مى رفتند؛ حتى دختران از خانه ها بيرون مى آمدند.

روز جمعه اى بود كه مسلمانان براى نماز جمعه به امامت پيامبر صلى الله عليه و آله حاضر بودند و
پيامبر صلى الله عليه و آله مشغول ايراد خطبه هاى نماز جمعه بود.

خبر آوردند كه يك قافله تجارتى به مدينه آمده است (دحيه كلبى كه تاجرى بود، از شام گندم و آرد و جو و
امثال اينها به مدينه آورد، طبل مى كوبيدند تا مردم از آمدن كاروان مطلع گردند)
مسلمانان براى تهيه طعام از مسجد بيرون آمدند و تنها هشت الى چهل نفر با پيامبر صلى الله عليه و آله
ماندند.

مردم فكر مى كردند كه اگر در نماز جمعه بمانند ديگر طعام و آذوقه اى نصيب آنان نمى شود.

پيامبر صلى
الله عليه و آله فرمود:


سوگند به خدائى كه جانم در اختيار اوست اگر شما چند نفر هم از مسجد مى رفتيد، و
كسى در مسجد نمى ماند آتش (و قهر الهى ) سراسر بيابان را فرا مى گرفت و شما را به كام خود فرو مى كشيد.

و
به نقل ديگر فرمود:

اگر اينها نمى ماندند از آسمان سنگ بر سر آنها مى باريد.

در اين وقت آيه (784) يازدهم سوره جمعه نازل شد (چون تجارتى ببينند يا آهنگ (طبلى بشنوند) به سوى آن
بشتابند و تو را (اى پيامبر) تنها ايستاده بگذارند، بگو آنچه نزد خداست از آن آهنگ و تجارت بهتر است و
خداوند بهترين روزى دهندگان مى باشد.(785)

4 :
نفرين

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

اولئك يلعنهم الله و يلعنهم الاعنون (بقره :
آيه 159)

آنها (كتمان كنندگان آيات ) را خدا لعنت مى كند و همه انس و جن و فرشتگان لعن و نفرين مى كنند.

قال رسول الله صلى الله عليه و آله :

ليس المؤ من بالطعان و لا اللعان . (786)

مؤ من طعنه زن و لعنت گر نيست .

شرح كوتاه

لعن و نفرين اگر از پيامبر و امامى صادر مى شود شخص لعن شده صد درصد قابليت آن را داشته بود.
اما اگر بنده اى بخواهد بخاطر ظلمى كه به او شده يا تهمتى به او زده شد، يا از حق قانونى و شرعى او را
محروم كردند، نفرين كند، عيبى ندارد و لكن تا حد امكان با عفو و آمرزش و اينكه از خدا بخواهد او را
هدايت كند برخورد كند؛ و اگر نفرين شده قابل نباشد، نفرين به خود شخص باز مى گردد.

چنانكه اگر پاى كسى
به سنگى بخورد و درد بيايد، سنگ را نفرين كند و دشنام دهد، با اينكه سنگ تقصيرى ندارد، لعن به خودش
باز مى گردد.

1- بجاى نفرين دعا كرد

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

ابراهيم اطروش مى گويد:

با معرفت كرخى بر كنار دجله نشسته بوديم .
ديديم عده اى جوان در قايقى نشسته و در ضمن حركت به قاضى و آوازه خوانى و نواختن موسيقى و شرب خمر
مشغول هستند.

بعضى از دوستان از معروف كرخى خواستند كه آنها را نفرين كند. او دستهايش را بلند كرد و گفت :

خدايا
همانطور كه آنها را در دنيا شاد كردى ، در آخرت هم آنان را شاد بفرما!

دوستان به او گفتند:

ما از تو خواستيم آنها را نفرين كنى ، اما تو برايشان دعا كردى ؟

او گفت :

اگر خدا بخواهد آنها را در آخرت شاد فرمايد وسائل توبه كردن آنان را فراهم مى آورد.(787)

/ 259