3- توجه به يتيم نوازى - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3- توجه به يتيم نوازى

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

پسر بچه اى نزد پيامبر آمد و گفت :

اى پيامبر خدا پدرم از دنيا رفته و خواهر و مادر هم دارم ، آنچه
خداوند به شما عنايت فرموده به ما كمك كن .

پيامبر به بلال فرمود:

برو به خانه ما گردش كن هر چه غذا پيدا كردى بياور.

بلال به حجره هايى كه مربوط به پيامبر صلى الله عليه و آله بود آمد و پس از جستجو 21 خرما پيدا كرد و به
خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آورد.

پيامبر به آن پسر فرمود:

هفت عدد آن مال خودت ، هفت عدد مال خواهرت و هفت عدد مال مادرت باشد.

در اين هنگام يكى از اصحاب بنام معاذ دست نوازش بر سر آن يتيم كشيد و گفت :

خداوند تو را از يتيمى
بيرون آورد و جانشين پدرت سازد!

پيامبر به معاذ فرمود:

محبت تو نسبت به اين يتيم را ديدم ، بدان كه هر كس ‍ يتيمى را سرپرستى كند و دست
نوازش به سر او بكشد، خداوند به هر موئى كه زير دست او مى گذرد، پاداش شايسته اى به او مى دهد و گناهى
از گناهان او را محو مى سازد و مقام او را بالا مى برد. (849)

4- سفارش به عمه ها

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

طبق نقل (850) بعد از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام هجده پسر و نوزده دختر باقى ماندند عده اى از
فرزندان ذكور كم سن و سال بودند و دختران بخاطر آنكه هم كفو نداشتند بعد از پدر شوهر نكردند و عده اى
هم كم سن بودند و لذا يتيم شدند و لاجرم احتياج به كمك وافر داشتند، در نامه اى كه امام رضا عليه
السلام (از ايران ) براى فرزندش امام جواد عليه السلام نگاشته بودند اين چنين آمده است :

اى ابا جعفر (كنيه امام جواد) به من رسيده است كه هر گاه سوار مى شوى براى بيرون رفتن از منزل ، غلامان
ترا از درب كوچك بيرون مى برند و اين از بخل است كه مبادا از جانب تو كسى بهره مند شود.

به آن حقى كه من بر تو دارم ، بيرون رفتن و بازگشتن تو بايد از درب بزرگ باشد. هرگاه مى خواهى بيرون
بروى طلا و نقره همراه بردار، پس هر كه از تو چيزى خواست عطا نما؛ و اگر عموهايت از تو چيزى خواستند
با آنها نيكوئى نما و كمتر از پنجاه دينار به آنها عطاء مكن ، و به عمه هاى خود نيز كمتر از بيست و پنج
دينار مده ، همانا من اراده دارم كه باين بخشش خداوند تو را بلند گرداند، انفاق كن و از تنگدستى مترس
.(851)

5- يتيمان شهيد

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

در سال هشتم هجرى در جنگ موته جناب جعفر طيار برادر امير المؤ منين به شهادت رسيد، عبدالله فرزند
جعفر گويد:

وقتى پيامبر بخانه ما آمد و خبر شهادت پدرم را به مادرم (اسماء بنت عميس ) داد فراموش نمى
كنم كه پيامبر چگونه بر سر من و برادرم دست نوازش و مهربانى مى كشيد در حاليكه اشگ از چشمان مباركش
جارى بود، بحدى گريه مى كرد كه محاسن شريفش تر شد و مى فرمود:

خدايا جعفر به بهترين ثواب اقدام كرد،
خاندانش را رعايت كن به بهترين نوع كه خاندانها را رعايت مى كنى ...
پيامبر برخاست دست مرا گرفت و مرا نوازش مى كرد تا وارد مسجد شد، بمنبر تشريف برد، مرا در يك پله
پائين تو قرار داد، در حاليكه آثار حزن و اندوه از سر و صورت حضرتش نمايان بود.

سپس بخانه شريف برد، مرا هم با خود بخانه برد؛ دستور داد برايم غذاى مخصوصى تهيه كردند و دنبال
برادرم فرستادند، من و برادرم غذاى پاكيزه اى خورديم .

سپس به كنيز خود سلمى دستور داد مقدارى جو آرد كند، سپس سلمى خمير كرد و با روغن زيتون و فلفل غذا
درست كرد و ما از آن مى خورديم . سه روز مداوم كه مادرم مشغول عزادارى بود در خانه پيغمبر بوديم . به
خانه هر يك از زنهايش مى رفت ما را هم همراه خود مى برد و پس از سه روز بخانه خود برگشتيم . (852)

4 :


يقين

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( و اعبد ربك حتى ياتيك اليقين ) (حجر:
آيه 99)

بندگى و پرستش كن خداى ترا تا يقين بر تو فرا رسد.

قال رسول الله صلى الله عليه و آله :

اقل ما اوتيتم اليقين و عزيمة الصبر (853)

كمترين چيزى كه به شما داده شده است ، يقين و قوه است .

شرح كوتاه

رتبه و درجات انبياء با هم فرق مى كرد، آنهم به خاطر داشتن مراتب يقين بوده است چنانكه به پيامبر عرض
كردند حضرت عيسى روى آب راه مى رفت ! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند:

( اگر حضرت عيسى يقينش ‍
بيشتر بود روى هوا راه مى رفت .! )

مومنان در قوت و ضعف يقين با هم متفاوت و آنكه يقينش قوى باشد هر حول و قوه اى را از خدا مى داند و بر
انجام طاعات از ظاهر و باطن مستقيم و كوشاست ، و زيادتى و كمى ، مدح و ذم ، عزت و ذلت ظاهرى برايش ‍
مساوى است .

و آنان كه داراى ضعف يقين هستند، پيوسته دلشان به اسباب دنيا وابسته و از عادات عرفى پيروى و حرفهاى
مردم را معيار قرار مى دهند، و دائما در كارهاى دنيوى به تلاش و جمع زر و زور و رياست مشغول مى باشند.
(854)

/ 259