4 : برادرى - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 :


برادرى

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( انما المؤ منون اخوة
به حقيقت همه مؤ منين با يكديگر برادر هستند ) (126)

قال الباقر عليه السلام :

( عليك باخوان الصدق فانهم عدة عند الرخا و جنة عند البلاء
:
بر توست كه برادران راستگو بگيرى كه هنگام بيچاره گى ذخيره و در موقع بلاء سپرند(127)

شرح كوتاه

برادرى و رفاقت در هر زمان براى اهلش عزيز و لازم است . خداوند نعمتى بر بنده بمثل توفيق درك و صحبت
دوستان دينى نداده است .

آيا نمى بينيد كه خداوند اول كرامتى كه به انبياء هنگام بعثتشان داد، دوست و برادر و ولى بوده است ، و
اين دليل بزرگى است كه بعد از معرفت خدا و رسول ، نعمتى شيرين تر و پاك تر از برادرى در راه خدا و رفيق
صالح نبوده است .

از دوستى و اخوت با كسانى كه بخاطر طمع يا خوردن و يا مقصدى دنيائى دارند بايد پرهيز كرد و برادر دينى
كم با معرفت بهتر از زياد بدون معرفت مى باشد(128)

1 - جن برادر انس

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

امام باقر عليه السلام فرمود:


جماعتى از مسلمين به سفرى رفتند و راه را گم كردند تا بسيار تشنه شدند.
(از جاده به كنارى رفتند) و كفن پوشيدند و خود را به ريشه هاى درختان (مرطوب ) چسبانيدند.

پيرمردى سفيد پوشى نزد آنها آمد و گفت :

برخيزيد، باكى بر شما نيست ، اين آب است . آنها برخاستند و
آشاميدند و سير آب گشتند.

گفتند:
اى پيرمرد خدا ترا رحمت كند تو كيستى ؟

گفت :
من از طايفه جنى هستم كه با رسول خدا صلى الله عليه
و آله بيعت كردند. از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه مؤ من برادر مؤ من ، و چشم و راهنماى اوست ،
شما نبايد با بودن من از تشنگى از بين برويد.(129)

2 - صفت برادران

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

( محمد بن عجلان ) گويد:

خدمت امام صادق عليه السلام بودم كه مردى آمد و سلام كرد.

حضرت از او پرسيد:

حال برادرانت كه از آنها جدا شدى چطور بود؟

او ستايش نيكو و مدح بسيار نمود.

امام فرمود:

ثروتمندان فقراء را عيادت مى كنند؟

گفتم :
خيلى كم .

فرمود:
ديدار و احوالپرسى ثروتمندان از فقراء چگونه است ؟

عرض كردم :
اندك .

فرمود:
دستگيرى توانگران از بينوايان چگونه است ؟

عرض كردم :
شما اخلاق و صفاتى را ذكر مى كنيد در
ميان مردم ما كمياب است ، فرمود:


چگونه اينان خود را شيعه مى دانند (كه نسبت برادرى ميان پولداران با
فقراء وجود ندارد).(130)

/ 259