5 - اثر كردار بد در برزخ
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيميكى از بزرگان اهل علم و تقوى فرمود:يكى از بستگانشان در اواخر عمرش ملكى خريده بود و از استفاده
سرشار آن ، زندگى را مى گذراند.پس از مرگش ، در برزخ او را ديدند كه كور است . از علت آن پرسيدند؟ گفت :ملكى را خريده بودم ، و وسط
زمين چشمه آب گوارائى بود كه اهالى ده مجاور مى آمدند خود و حيواناتشان از آن استفاده مى كردند، و به
واسطه رفت و آمد، مقدارى از زراعت من خراب مى شد. براى اينكه سودم از آن مزرعه كم نشود، و راه آمد و شد
را بگيرم ، به وسيله خاك و سنگ و آهك چشمه را كور نمودم و خشكانيدم . بيچاره مجاورين ده براى آب به
جاهاى بسيار دور مى رفتند.اين كورى من به واسطه كور كردن چشمه آب است . گفتم :
آيا چاره اى دارد؟ گفت :
اگر ورثه ام بر من ترحم
كنند و آن چشمه را مفتوح و جارى سازند تا ديگران استفاده كنند حالم خوب مى شود.ايشان فرمود:
به ورثه اش مراجعه كردم و جريان را گرفتم و آنها پذيرفتند، و چشمه را گشودند و مردم
استفاده مى كردند.پس از چندى آن مرحوم را ديدم كه چشمش بينا شده و از من سپاسگذارى كرد.(162)
4 :
بلاء
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمقال الله الحكيم :( فاما الانسان اذا ما ابتله ربه فاكرمه و نعمه فيقول ربى آكرمن :
اما انسان هرگاه خدا او را به غمى مبتلا سازد سپس با كرم خود نعمتى به او بخشد، در آن حال گويد:خدا
مرا گرامى داشت ) .(163)قال رسول الله صلى الله عليه و آله :( ان البلاء للظالم ادب و للمؤ من امتحان
:
همانا بلاء براى ظالم تاءديب و براى مؤ من آزمايش است ) (164)
شرح كوتاه
كسى كه صاحب عقل باشد بلا برايش زينت و كرامت است . مصاحبت با بلا و صبر بر آن و ثبات قدم داشتن برابتلاء، موجب تقويت ايمان مى گردد.
كسى كه شيرينى بلا را بچشد، به الطاف خداوندى مى رسد، و طبق حكمت نجات و آسايش دنيوى و يا اخروى نصيبش
مى شود.در تحت آتش بلاء و محنت ، انوار باطنى ظاهر مى گردد؛ و مونس با بلا، بعد از زمانى خلاصه از امتحان
مقبول در مى آيد و به بصيرت و علم مى رسد خيرى نيست در عبدى كه از محنت دنيا از قبيل فقر و سوء اخلاق
خانواده و نداشتن مال و امثال اينها دائما شكايت كند، چون به بى صبرى مبتلا مى شود و آن خود درديست.
1 - عمران بن حصين
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيميكى از مسلمانان صابر در بلاء عمران بود. او دچار بيمارى استسقاء(165) باشد، هر چه مداوا كرد خوب نشد.سى سال روى شكم خوابيد و نمى توانست بلند شود يا بنشيند و يا بايستاد. در همان محل خوابش گودالى
براى ادرار و مدفوع او حفر كرده بودند.روزى برادرش ( علاء ) براى عيادت او آمد، وقتى حال دلخراش او را ديد، گريه كرد.عمران به برادر گفت :
چرا گريه مى كنى ؟ گفت :
به خاطر اينكه مى بينم سالها در اين وضع رقت بار بسر مى
برى !عمران گفت :
گريه نكن و ناراحت مباش ، آنچه خدا بخواهد براى من محبوبتر از همه چيز است . دوست دارم تا
زنده ام همانگونه باشم كه خدا مى خواهد مطلبى به تو مى گويم تا زنده هستم به كسى نگو و آن اين است :من
با فرشتگان محشورم و آنها به من سلام مى كنند و من جواب سلام آنها را مى دهم و انس گرمى با آنها دارم
.(166)