فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
حرم الله الشرك اخلاصا له بالربوبية
فاتقو الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون [ آيه 102 آل عمران. ] و اطيعوا الله فيما امركم به و نهاكم عنه فانه
(انما يخشى الله من عباده العلماء). [ آيه 28 سوره ى فاطر. ] 7- جحود النبى فى سبيل الدعوة :
ثم قالت: ايها الناس اعلموا انى فاطمه و ابى محمد صلى الله عليه و آله اقول عودا و بدؤا و لا اقول ما اقول غلطا، و لا افعل ما افعل شططا
(لقد جائكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم
بالمؤمنين رؤف رحيم) [ توبه آيه ى 129. ] فان تعزوه و تعرفوه تجدوه ابى دون نسائكم و اخا ابن عمى دون رجالكم و لنعم المعزى اليه صلى الله عليه و آله فبلغ الرسالة، صادعا بالنذارة، مائلا عن مدرجة المشركين، ضاربا ثبجهم، اخذا باكظامهم، داعيا الى سبيل ربه بالحكمة و الموعظة الحسنة، يكسر الاصنام و ينكث الهام
حتى انهزم الجمع و ولوا الدبر، حتى تفرى الليل عن صبحه و اسفر الحق عن محضه و نطق زعيم الدين .

براى پاكيزه ماندن از پليديها، و دورى از تهمت ناموسى را براى محفوظ ماندن از لعنت الهى، و ترك دزدى، براى تحقق عفت و پاكدامنى، و حرمت شرك را براى اخلاص در توحيد و بندگى، قرار داد.

(پس، از خدا آن گونه كه شايسته است بترسيد، و از دنيا نرويد مگر آن كه مسلمان باشيد) خدا را در آنچه امر يا نهى كرده اطاعت نمائيد، كه همانا فقط دانشمندان از خدا مى ترسند.

7- ره آورد بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله : سپس فرمود:

اى مردم! بدانيد كه من فاطمه هستم، و پدرم محمد است، آغاز و پايان سخن من بر حق است آنچه مى گويم ناروا نيست، و آنچه انجام دهم بر ظلم و ناروا تكيه ندارد
(پيامبرى از خود شما مردم براى هدايت شما آمد، كه رنجهاى شما بر او گران، و او بر شما اميدوار، و بر مؤمنان مهربان و رحمت آور بود) اگر او را بشناسيد، مى دانيد كه پدر من است نه پدر زنان شما، و برادر پسر عموى من (على بن ابى طالب) است، نه مردان شما، چه نيكو بزرگوارى است كه اين نسبت را به او دادم ، پيامبر صلى الله عليه و آله رسالت خود را به گوش مردم رساند، و آنان را از عذاب الهى ترساند، راه خود را از پرتگاه سقوط مشركان گردانيد، شمشير بر فرق آنان نواخت، و گلوگاه آنان را فشرد، و با زبان حكمت و موعظه ى حسنه، مردم را به راه خدا دعوت كرد.

بتها را در هم شكست، سر شجاعان شرك را بر سنگ كوبيد، تا اجتماع مشركان پراكنده و از ميدان گريختند، تا صبح صادق از دل شب تاريك بيرون زد، و چهره ى حق از نقاب در آمد و حق خالص جلوه گر شد، و زمامدار و خرست شقاشق الشياطين و طاح و شيظ النفاق و انحلت عقد الكفر و الشقاق، و فهتم بكلمة الاخلاص فى نفر من البيض الخماص.

8- الناس فى الجاهلية: و كنتم على شفا حفرة من النار، مذقة الشارب و نهزة الطامع و قبسة العجلان و موطى الاقدام.

تشربون الطرق، و تقتاتون الورق، اذلة خاسئين، تخافون ان يتخطفكم الناس من حولكم فانقذكم الله تبارك و تعالى بمحمد صلى الله عليه و آله بعد اللتيا و التى و بعد ان منى ببهم الرجال و ذؤبان العرب و مردة اهل الكتاب .

9- فضائل اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام: كلما او قدوا نارا للحرب اطفاها الله او نجم قرن الشيطان او فغرت فاغرة من المشركين قذف اخاه فى لهواتها فلا ينكفى حتى يطاصماخها باخصمه و يخمد لهبها بسيفه، مكدودا فى ذات الله، مجتهدا فى امر الله، قريبا من رسول الله، سيدا فى اولياء الله مشمرا، ناصحا، مجدا، كادحا، لا تاخذه فى الله لومة لائم 10- معارضو الامس و طلاب السلطة اليوم: و انتم فى رفاهية من العيش و ادعون فاكهون آمنون، تتربصون بنا الدوائر و تتوكفون الاخبار و تنكصون عند النزال و تفرون من القتال.

دين به سخن حق گويا شد، و عربده هاى شيطان خاموش، و طرفدارانشان لال شدند، و خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گره هاى كفر و تفرقه، از هم گشوده شد، و دهانهاى شما به كلمه ى اخلاص باز شد، به بركت گروهى از مجاهدان سپيد روى نورانى كه شكمهايشان از گرسنگى به پشت چسبيده بود.

8- مردم در عصر جاهليت: در هنگام بعثت، شما در عصر جاهليت، بر كناره ى پرتگاهى از آتش بوديد، چون جرعه اى آب، خوراك هر كس بوديد و لقمه ى هر طمع كننده، آتش زنه اى بوديد، كه فورا خاموش مى شديد، لگدكوب هر رونده اى بوديد، نوشيدنى شما، آب گنديده، و خوردنى شما، پوست جانور و مردار بود، خوار و ذليل بوديد، و رانده شده، و مى ترسيديد كه مهاجمان اطرافتان شما را بربايند، تا آن كه خداى بزرگ با دست محمد صلى الله عليه و آله نجاتتان بخشيد، پس از حوادث فراوانى كه پديد آمد،و رنجها و بلاهاى زيادى كه از دست شجاعان شما، از گرگهاى عرب، از سركشان اهل كتاب، كشيد.

9-ويژگيها و نقش امام على عليه السلام در مبارزات رهايى بخش: هرگاه آتش جنگ بر افروختند، خدا خاموش كرد، يا هر هنگام كه شاخ شيطان سر بر آورد، يا اژدهايى از مشركين، دهان باز كرد، رسول خدا صلى الله عليه و آله برادرش على بن ابى طالب عليه السلام را در كام اژدها و شعله هاى فتنه ها افكند، و على هم باز نمى گشت، مگر آن كه سر سركشان را، پايمال شجاعت خود مى گردانيد، و آتش آنها را با آب شمشيرش خاموش مى كرد.

على! فرسوده از تلاش فراوان در راه خدا، كوششگر خستگى ناپذير در امر خدا، نزديك و خويشاوند رسول خدا صلى الله عليه و آله سيد و بزرگى از اولياى خدا،همواره دامن به كمر زده، نصيحت كننده، و تلاش كننده در راه خداست، كه در راه خدا از سرزنش، سرزنش كنندگان پروايى نداشت.

10- نكوهش بى تفاوت هاى ديروز و تشنگان قدرت امروز: در حالى كه شما! در خوشى زندگى مى كرديد، در امنيت و رفاه، خوش بوديد، و منتظر فرصت بوديد تا مگر روزگار بر ضد ما دگرگون شود، گوش به زنگ اخبار بوديد، به هنگام كارزار فرار مى كرديد و عقب نشينى داشتيد.

فلما اختار الله لنبيه دار انبيائه و ماوى اصفيائه ظهر فيكم حسيكة النفاق و سمل جلباب الدين و نطق كاظم الغاوين و نبغ خامل الاقلين و هدر فنيق المبطلين فخطر فى عرصاتكم و اطلع الشيطان راسه من مغرزه هاتفا بكم، فالفاكم لدعوته مستجبين و للغرة فيه ملاحظين
ثم استنهضكم فوجدكم خفافا و احمشكم فالفاكم غضابا، فو سمتم غير ابلكم و اوردتم غير مشربكم
هذا! و العهد قريب و الكلم رحيب و الجرح لما يندمل و الرسول لما يقبر ابتدارا زعمتم خوف الفتنة
(الا فى الفتنة سقطوا و ان جهنم لمحيطة بالكافرين) [ توبه آيه 49. ] 11- علل انقلاب الرجعى على لاعقاب:
فهيهات منكم؟ و كيف بكم؟ و انى تؤفكون؟ و كتاب الله بين اظهركم، اموره ظاهرة و احكامه زاهرة و اعلامه باهرة و زواجره لائحة و اوامره واضحة و قد خلفتموه وراء ظهوركم، ارغبة عنه تريدون ام بغيره تحكمون؟ بئس للظالمين بدلا (و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه و هو فى الاخرة من الخاسرين). [ آل عمران آيه 85. ] ثم لم تلبثوا الا ريث ان تسكن نفرتها و يسلس قيادها ثم اخذتم تورون وقدتها و تهيجون جمرتها و تستجيبون و آنگاه كه خدا، براى پيامبرش خانه پيامبران، و آرامگاه اولياء را برگزيد، خار و خاشاك نفاق در شما ظاهر شد، و جامه ى دين كهنه گرديد، ساكت گمراهان، به سخن در آمد، و آدمهاى پست و بى ارزش با قدر و منزلت شدند، و شتر ناز پرورده ى اهل باطل، به صدا در آمد، و وارد خانه هاى شما شد. و شيطان سر خويش از مخفيگاه بدر آورد، شما را فرا خواند، ديد كه پاسخگوى دعوت باطل او هستيد، و براى فريب خوردن آمادگى داريد، خواست كه بر ضد حق برخيزيد، شما را آماده اين كار يافت، و شما را گرم و آماده نمود، و ديد كه غضبناك شديد، پس بر غير شتر خود، داغ و نشان زديد، و بر آبى كه حق شما نبود فرود آمديد.

در حالى هنوز از عهد و قرار شما (بيعت در خم غدير دو ماه قبل) چيزى نگذشته بود، و شكاف زخم عميق بود، و دهانه زخم هنوز بهم نيامده، بهبود نيافته بود و پيامبر صلى الله عليه و آله هنوز دفن نشده بود كه هر چه خواستيد كرديد. و بهانه آورديد كه از فتنه مى ترسيم
(اما در آتش فتنه سقوط كرديد، و راستى كه جهنم بر كافران احاطه دارد)
شما كجا؟ و فتنه خواباندن كجا؟ دروغ مى گوييد!

11- علل انحراف مردم پس از پيامبر صلى الله عليه و آله: چرا بيراهه مى رويد؟ در حالى كتاب خدا در ميان شماست، مطالبش روشن است، و احكام آن درخشان، و نشانه هاى هدايت آن آشكار، و نهى و هشدارهاى آن روشن، و اوامرش واضح است، اما شما به قرآن پشت كرديد، و از آن روى گردان شديد، آيا به قرآن ميل و رغبت داريد؟ يا داورى جز قرآن مى گيريد؟ بد جايگزينى براى ستمگران است!

(و هر كس غير از اسلام دينى برگزيند از او پذيرفته نيست، و در آخرت از زيانكاران خواهد بود).

سپس آن قدر درنگ نكرديد كه اين دل رميده آرام گيرد، و مهار كردن آن آسان گردد. پس آتش گيره ها را بر افروختيد، و به آتش فتنه ها دامن زديد، تا آن را شعله ور سازيد، و به شيطان گمراه كننده، پاسخ مثبت داديد .

لهتاف الشيطان الغوى و اطفاء انوار الدين الجلى و اهمال سنن النبى الصفى، تشربون حسوا فى ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فى الخمر و الضراء و نصبر منكم على مثل حز المدى و وخز السنان فى الحشاء .

12- اثبات الارث بالادلة القرآنية و انتم الان تزعمون ان لا ارث لنا افحكم الجاهلية تبغون : (و من احسن من الله حكما لقوم يوقنون) [ مائده آيه 50. ] افلا تعلمون؟ بلى قد تجلى لكم كالشمس الضاحية انى ابنته!

ايها المسلمون ءاغلب على ارثى؟ يابن ابى قحافة افى كتاب الله ان ترث اباك و لا ارث ابى؟! لقد جئت شيئا فريا!

افعلى عمد تركتم كتاب الله و نبذتموه وراء ظهوركم؟ اذ يقول
(و ورث سليمان داود) [ نمل آيه 16. ] و قال فيما اقتص من خبر يحيى بن زكريا اذ قال:

(فهب لى من لدنك وليا يرثنى و يرث من آل يعقوب) [ مريم آيه 6. ] و قال: و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله. [ انفال آيه ى 75. ] و براى خاموش كردن نور اسلام آشكار، بسيج گشتيد، و به از بين بردن سنتهاى پيامبر
برگزيده، روى آورديد، و حركتهاى منافقانه آغاز كرديد، و براى نابودى اهل بيت او، در پشت تپه ها و درختان كمين كرديد، و ما برابر مصيبتهايى كه چونان خنجر بران، يا فرو رفتن سنان در شكم است، چاره اى جز صبر نداريم.

12- اثبات ارث با استدلالهاى قرآنى و شما امروز گمان مى بريد كه براى ما ارثى نيست! آيا حكم عصر جاهليت را مى طلبيد؟ (براى اهل يقين چه حكميى بالاتر و بهتر از حكم خداست)؟ آيا نمى دانيد؟ در حاليكه براى شما مانند آفتاب درخشان، روشن است كه من دختر پيامبرم اى مسلمانان! آيا سزاوار است كه ارث پدرم را از من بگيرند؟ اى پسر ابى قحافه! آيا در كتاب خداست كه تو از پدرت ارث ببرى و من از پدرم ارث نبرم؟ عجب بدعت تازه و زشتى آورده اى!

آيا آگاهانه و بعمد، كتاب خدا را ترك كرده به آن پشت كرده ايد؟ زيرا قرآن مى گويد:

(سليمان از داوود پيامبر ارث برد). و در آيه ى ديگر، آنجا كه داستان زكريا را بيان مى كند مى گويد:

زكريا عرض كرد:

(پروردگارا! مرا فرزندى عنايت فرما، تا از من و آل يعقوب ارث برد). و فرمود:

(خويشاوندان رحمى اولى، به يكديگرند). و قال: يوصيكم الله فى اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين. [ نساء آيه 11. ] و قال: ان ترك خيرا الوصية للوالدين و الاقربين بالمعروف حقا على المتقين. [ بقرة 180. ] و زعمتم ان لا حظوه لى و لا ارث من ابى و لا رحم بيننا؟!

افخصكم الله باية اخرج منها ابى؟ ام هل تقولون اهل ملتين لا يتوارثان؟ او لست انا و ابى من اهل ملة واحدة؟ ام انتم اعلم بخصوص القران و عمومه من ابى و ابن عمى؟ فدونكها مخطومة مرحولة تلقاك يوم حشرك، فنعم الحكم الله و الزعيم محمد و الموعد القيامة، و عند الساعة يخسر المبطلون و لا ينفعكم اذ تندمون و (لكل نباء مستقر و سوف تعلمون [ انعام آيه 67 ] من ياتيه عذاب يخزيه و يحل عليه عذاب مقيم)
ثم رمت بطرفها نحو الانصار فقالت:

13- توبيخ الانصار على خذلاتهم : يا معشر الفتية و اعضاد الملة و حضنة الاسلام! ما هذه الغميزة فى حقى و السنة عن ظلامتى؟ اما كان رسول الله صلى الله عليه و آله ابى يقول (المرء يحفظ فى ولده) و فرمود:

(خداى تعالى به شما درباره ى اولاد، وصيت مى كند، كه براى پسر دو برابر بهره ى دختر است). و فرمود:

(هنگامى كه مرگ يكى از شما فرا رسد، وصيت كنيد براى پدر و مادر و نزديكان، كه حكمى است حق براى پرهيزكاران).
شما گمان كرده ايد كه بهره اى ندارم و از پدرم، پيامبر صلى الله عليه و آله ارث نمى برم؟ آيا خدا شما را مخصوص آيه اى فرمود كه پدرم را از آن بيرون كرده؟ يا آن كه مى گوييد اهل دو كيش از يكديگر ارث نمى برند؟ و يا من و پدرم را اهل يك دين و آيين نمى دانيد؟ يا آن كه شما به آيات خاص و عام قرآن، از پدرم پيامبر صلى الله عليه و آله و پسر عموى من، على بن ابيطالب داناتريد؟ ابابكر! اينك اين تو و اين شتر خلافت، شترى مهار زده، و رحل نهاده، برگير و ببر، باتو در روز قيامت، ملاقات خواهد كرد
چه نيكو داورى است خدا، و نيكو دادخواهى است محمد صلى الله عليه و آله و چه خوش وعده گاهى است قيامت!!

در آن روز اهل باطل زيان مى برند، آنگاه ديگر پشيمانى سودى ندارد
(و براى هر خبرى، قرارگاهى است، پس خواهيد دانست كه عذاب خوار كننده بر سر چه كسى فرود خواهد آمد، و عذاب جاويدان چه كسى را در بر خواهد گرفت).
آنگاه رو به سوى انصار كرده چنين گفت :

13- نكوهش از سستى انصار: اى انجمن نقباء و مؤمنين! اى بازوان ملت! اى حافظان اسلام! اين غفلت و سستى چيست كه در حق من روا مى داريد؟ و چرا برابر دادخواهى من سهل انگاريد ؟ آيا پدرم رسول خدا نمى فرمود:

بايد حرمت هر كس در مورد فرزندان او حفظ شود؟ سرعان ما احدثتم و عجلان ذا اهالة و لكم طاقة بما احاول و قوة على ما اطلب و ازاول
اتقولون مات محمد صلى الله عليه و آله؟ فخطب جليل استوسع وهيه و استنهر فتقه و انفتق رتقه، اظلمت الارض لغيبته و كسفت الشمس و القمر و انتثرت النجوم لمصيبته و اكدت الامال و خشعت الجبال و اضيع الحريم و ازيلت الحرمة عند مماته، فتلك و الله النازلة الكبرى و المصيبة العظمى لا مثلها نازلة و لا بائقة عاجلة
اعلن بها كتاب الله جل ثنائه فى افينتكم و فى مماسكم و مصبحكم، يهتف فى افنيتكم هتافا و صراخا و تلاوة و الحانا و لقبله ما حل بانبياء الله و رسله ، حكم فصل و قضاء حتم
(و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضر الله شيئا و سيجزى الله الشاكرين). [ آل عمران 144. ] 14- دعوة الناس الى انصافها:
ايها بنى قيلة ءاهضم تراث ابى؟ و انتم بمراى منى و مسمع و منتدى و مجمع
تلبسكم الدعوة و تشملكم الخبرة و انتم ذو و العدد .

با چه سرعتى دچار اعمال ناپسند شديد! و چقدر زود، آب از دهان و دماغ بز لاغر فرو ريخت؟ «دچار غفلت شديد» در حالى كه شما انجمن انصار، توان گرفتن حق ما را داريد، و نيروى كافى براى حمايت من در دادخواهى وجود دارد. آيا مى گوييد: محمد صلى الله عليه و آله مرد!

آرى وفات پيامبر صلى الله عليه و آله مصيبتى بزرگ است، مصيبتى در نهايت بزرگى و وسعت، كه شكاف زخم آن بسى فراخ است، و زخمهاى گذشته دل را دوباره باز كرد، و زمين با غيبت او تاريك شد، و ستارگان بى فروغ شدند، و آرزوها به نا اميدى گراييد، و كوهها از جاى خود فرو ريخت، و حرمت اهل پيامبر صلى الله عليه و آله ضايع شد.

آرى، پس از مرگ، احترامى براى كسى باقى نمى ماند.

پس اين مصيبت، بس بزرگ بود، و همانند نداشت، كه هيچ بلايى به پايه ى آن نمى رسد، و اين را كتاب خدا آشكارا تذكر داد، همان كتابى كه در خانه هايتان و در مجالس روز و شب شما، آرام و با صدا، با قرائت و لحن زيبا، آن را مى خوانيد .

اين مصيبت، پيش از اين به ديگر پيامبران آسمانى نيز وارد آمد، حكم حتمى خدا، و قضاى قطعى الهى است (كه فرمود) «محمد صلى الله عليه و آله نيست مگر پيامبرى كه پيش از وى پيامبران ديگرى در گذشتند، پس اگر او بميرد، و يا كشته شود، به عقب بر مى گرديد؟ و آن كس كه به عقب برگردد، به خدا زيانى

/ 22