خطبه ى دوم: سخنرانى در جمع زنان مهاجر و انصار - فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عیها) - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



نمى رساند و خدا شكر كنندگان را پاداش خواهد داد» 14- دادخواهى از مسلمين: آوه! پسران قيله! [ قيله مادر بزرگ اوس و خزرج بود. ] پيش چشم ما ميراث پدرم را ببرند، و حرمت نگه ندارند

در حالى كه داراى انجمن و اجتماعيد.

صداى دعوت مرا همگان مى شنويد، و از حال من از هر جهت آگاهيد، و داراى نفرات رزمى و ذخيره ايد، داراى ابزار جنگى و قوه ايد و العدة والاداة و القوة و عندكم السلاح و الجنة
توافيكم الدعوة فلا تجيبون و تاتيكم الصرخة فلا تغيثون و انتم موصوفون بالكفاح، معروفون بالخير و الصلاح، و النخبة التى انتخبت و الخيرة التى اختيرت لنا اهل البيت
قاتلتم العرب و تحملتم الكد و التعب و ناطحتم المم و كافحتم البهم، لا نبرح او تبرحون، نامركم فتاتمرون
حتى اذا دارت بنا رحى الاسلام و در حلب الايام و خضعت نعرة الشرك و سكنت فورة الافك و خمدت نيران الكفر و هدات دعوة الهرج و استوسق نظام الدين
فانى حرتم بعد البيان و اسررتم بعد الاعلان و نكصتم بعد الاقدام و اشركتم بعد الايمان؟ (الا تقاتلون قوما نكثوا ايمانهم من بعد عهدهم و هموا باخراج الرسول و هم بدعوا كم اول مرة اتخشونهم فالله احق ان تخشوه ان كنتم مؤمنين.) [ توبه آيه 13. ]

15- اسباب تساهل الناس فى نصرها: الا وقد ارى ان قد اخلدتم الى الخفض و ابعدتم من هو احق بالبسط و القبض و خلوتم بالدعة و نجوتم من الضيق بالسعة فمججتم ما وعيتم و دسعتم الذى تسوغتم .

(فان تكفروا انتم و من فى الارض جميعا فان الله لغنى حميد). [ ابراهيم آيه 8. ] انواع اسلحه و زره و سپر، نزد شماست، صداى دعوت من به شما مى رسد، ولى جواب نمى دهيد!؟ و ناله ى فرياد خواهى من به گوشتان مى رسد. ولى مرا يارى نمى كنيد! و حال آن كه به شجاعت و جنگاورى معروفيد، و به خير و صلاح مشهور. شما برگزيدگانى بوديد كه انتخاب مى شديد، و انتخاب شوندگانى كه برگزيده شديد. با عرب و بت پرستان در افتاديد و تحمل رنج و زحمت نموديد، با امتهاى سركش، به رزم پرداختيد، و با پهلوانان به نبرد برخاستيد.

همواره ما فرمانده بوديم شما فرمانبر، ما امر مى كرديم و شما تسليم اوامر ما بوديد، تا آسياب اسلام به گردش افتاد و پستان روزگار به شير آمد، و نعره هاى شرك آميز خاموش شد، و ديگهاى طمع و تهمت از جوش افتاد، و آتش كفر خاموش گشت، و نداهاى هرج و مرج طلب ساكت شد، و نظام دين استوار گرديد.

پس چرا امروز بعد از اقرار و اعتراف، سرگردان شديد؟ و پس از آشكار كردن عقيده، امروز پنهانكارى داريد؟ و بعد از آن پيشگامى، به عقب بر مى گرديد؟ و بعد از ايمان، شرك آورديد؟ «آيا نمى جنگيد با گروهى كه عهد شكستند؟ و خواستند رسول خدا را اخراج كنند با آنكه آنها آغازگر جنگ بودند، آيا از آنان مى ترسيد؟ در حالى كه سزاوار است كه از او بترسيد اگر مؤمنيد».

15- علل سستى مردم: اما جز اين نيست كه به تن آسايى خو كرده ايد، و امام واقعى خود را از زمامدارى دور كرده ايد، و با رفاه و آسايش خلوت كرده ايد، و از سختى زندگى به راحتى و خوشگذرانى رسيده ايد، به همين سبب آنچه را كه حفظ كرده بوديد، از دست داديد، و آنچه را كه فرو برديد. استفراغ كرديد پس بدانيد!

(اگر شما و هر كه در زمين است كافر شويد، خداى تعالى بى نياز از همگان است).

الا و قد قلت ما قلت على معرفة منى بالخذلة التى خامرتكم و الغدرة التى استشعرتها قلوبكم و لكنها فيضة النفس و نفثة الغيظ و خور القناة و بثة الصدر و تقدمة الحجة.

فدونكموها فاحتقبوها دبرة الظهر، نقبة الخف، باقية العار، موسومة بغضب الجبار و شنار الابد، موصولة بنار الله الموقدة التى تطلع على الافئدة، فبعين الله ما تفعلون .

(و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون) [ الشعراء آيه ى 227. ] و انا ابنة نذير لكم بين يدى عذاب شديد
فاعملوا انا عاملون و انتظروا انا منتظرون .
فقال ابابكر سمعت رسول الله يقول: نحن معاشر الانبياء لا نورث درهما و لا دينا را 16- علل انصراف الناس عن حكم القرآن .

فقالت: سبحان الله! ما كان رسول الله صلى الله عليه و آله عن الكتاب صادفا و لا لاحكامه مخالفا بل كان يتبع اثره و يقفو سوره افتجمعون الى الغدر اعتلالا عليه بالزور؟ و هذا بعد وفاته شبيه بما بغى له من الغوائل فى حياته هذا كتاب الله حكما عدلا و ناطقا فصلا يقول:

يرثنى و يرث من آل يعقوب [ مريم آيه 6. ] بدانيد! آنچه را كه من گفتم از روى آگاهى كامل بود، از سستى شما، و هماهنگ شدن قلبهايتان با بى وفائى، و خيانت شما آگاهم
چه كنم، اينها جوشش دل اندوهگين است، و راه بيرون ريختن خشم و غضب، و آنچه را كه جانم نمى تواند تحمل كند از سينه بيرون ريختم، و حجت و برهان را از اين راه در پيش روى شما قرار دادم.

پس خلافت را بگيريد و برويد، ولى بدانيد پشت اين شتر خلافت زخم است، و پاى آن تاول زده، عار و ننگ آن باقى است، و نشان از غضب خدا دارد، و ننگ ابدى و جاويدان، و هر كس كه آن را بگيرد، فردا به آتش بر افروخته خدا، كه بر قلبها احاطه دارد، وارد مى شود.

آنچه انجام مى دهيد برابر چشم خداست
و بزودى آنان كه ستم كردند، خواهند دانست كه به كدام جايگاه آتشينى باز مى گردند.

مردم! من دختر آن كس هستم كه شما را از عذاب جهنم كه در پيش روى ماست، خبر داد
(پس هر چه مى توانيد انجام دهيد، ما هم به دنبال كار خود مى رويم، شما منتظر بمانيد، كه ما هم منتظر خواهيم ماند).

ابابكر گفت از پيامبر شنيدم كه مى فرمود:

ما گروه پيامبران درهم و دينار به ارث نمى گذاريم!

حضرت زهرا عليهاالسلام پاسخ داد:

16- علل روى گردانى مردم از قرآن: سبحان الله! در شگفتم از اين تهمت! پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از كتاب خدا رويگردان نبوده، و مخالف احكام قرآن كريم نبود، همواره پيرو قرآن بود، و دنبال سوره ها و آيات آن مى رفت .

آيا براى توطئه اجتماع كرده و به نيرنگ و دروغ مى خواهيد به پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله دروغ و بهتان بنديد؟ اين كار شما پس از وفات او، مانند فتنه هايى است كه در زمان حياتش براى نابودى او به وجود مى آورديد.
شما كه مى گوييد پيغمبر ارث نمى گذارد، اينك اين كتاب خدا، بين من و شما داورى عادل، و گوينده و جدا كننده حق و باطل، است كه مى گويد.

زكرياى پيامبر به خدا فرمود:

«فرزندى به من عطا فرما كه از من و آل يعقوب ارث برد» و ورث سليمان داود [ نمل آيه ى 16. ] فبين عز و جل فيما وزع عليه من الاقساط و شرع من الفرائض و الميراث و اباح من حظ الذكران و الاناث ما ازاح علة المبطلين و ازال التظنى و الشبهات فى الغابرين:

(كلا بل سولت لكم انفسكم امرا فصبر جميل و الله المستعان على ما تصفون) [ يوسف 18. ] فقال ابابكر: الناس حكم بينى و بينك، و انهم بايعونى .

17- اسباب اسراع الناس الى الباطل: معاشر الناس! المسرعة الى قيل الباطل المغضية على الفعل القبيح الخاسر
(افلا تتدبرون القران ام على قلوب اقفالها)
كلا بل ران على قلوبكم ما اساتم من اعمالكم فاخذ
بسمعكم و ابصاركم و لبئس ما تاولتم و ساء ما به اشرتم و شر ما منه اعتضتم
لتجدن و الله محمله ثقيلا وغبه و بيلا اذا كشف لكم الغطاء و بان ما ورائه الضراء و بدالكم من ربكم ما لم تكونوا تحتسبون و خسر هنا لك المبطلون. [ غافر آيه 78. ] و باز در آيه ديگرى مى فرمايد:

«سليمان پيغمبر از داود عليه السلام ارث برد» خداوند متعال در تقسيم سهميه ها بيان روشنى دارد، و واجبات و سهم ارث هر يك از افراد را مشخص كرده است، و سهم ارث فرزندان دختر و پسر را به گونه اى توضيح داد كه بهانه هاى اهل باطل را بر طرف كرد، و مجال گمان و شك و ترديد، تا قيامت براى هيچ فردى باقى نگذاشت.

چنين نيست كه شما مى گوييد ، (بلكه نفسهاى اماره ى شما، كارى را براى شما جلوه داده است، پس من چاره اى جز صبر نيكو ندارم، و از خداوند يارى مى طلبم بر آنچه شما توصيف مى كنيد).

ابابكر براى ساكت كردن مردم گفت:

(اى دختر پيامبر اين مردم بين من و شما داورى خواهند كرد كه با من بيعت كرده اند).

پس از اظهار نظر مجدد ابابكر و عوام فريبى او، خطاب به مردم فرمود :

17- علل سير ارتجاعى مردم : اى گروه مردم! كه به سوى شنيدن حرفهاى بيهوده شتاب مى كنيد، و كردار زشت زيانبار را ناديده مى گيريد آيا در قرآن انديشه نمى كنيد؟ يا آن كه بر دلهاى شما مهر زده شد؟ نه، بلكه آنچه از اعمال زشتى كه انجام داده ايد
(تيرگى آن دلهاى شما را فرا گرفته است، و گوشها و چشمهايتان را پر كرده است)
بسيار بد به تاويل آيات قرآن روى آورديد، و بد راهى را پيشنهاد كرديد، و بد معامله اى انجام داده ايد!
به خدا سوگند، تحمل اين بار براى شما سنگين و سرانجام آن پر از وزر و وبال است، آن روزى كه پرده ها براى شما بالا رود، و زيان آن روشن گردد، و آنچه را كه حساب نمى كرديد بر شما آشكار گردد، آنگاه روشن مى شود كه اهل باطل زيانكارند، و چاره اى نخواهند داشت. [ كتاب معانى الاخبار ص 354 و كشف الغمه ج 2 ص 40 و بحار ج 43 ص 158. ]

خطبه ى دوم: سخنرانى در جمع زنان مهاجر و انصار

در روزهاى سخت بيمارى فاطمه ى عليهاالسلام، زنان مهاجرين و انصار به عيادتش رفتند و عرض كردند، اى دختر پيغمبر، چگونه صبح كردى، با بيمارى چه مى كنى؟ حضرت زهرا عليهاالسلام پس از حمد خدا و درود بر پدرش فرمود:

حديث 58:
1- توبيخ الناس على الانقلاب الرجعى: قالت: اصبحت و الله عائفة لدنيا كن، قالية لرجالكن، لفظتهم بعد ان عجمتهم و شنئتهم بعد ان سبرتهم فقبحا لفلول الحد و اللعب بعد الجد و قرع الصفاة و صدع القناة و خطل الاراء و زلل الاهواء: و بئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله عليهم و فى العذاب هم خالدون [ مائدة 80. ] لا جرم لقد قلدتهم ربقتها و حملتهم اوقتها و شننت عليهم غاراتها، فجدعا و عقرا و بعدا للقوم الظالمين.

2- اسباب مظلومية اميرالمؤمنين على عليه السلام و يحهم انى زعزعوها عن رواسى الرسالة و قواعد النبوة و الدلالة و مهبط الروح الامين و الطبين بامور الدنيا و الدين؟ الا ذلك هو الخسران المبين! و ما الذى نقموا من ابى الحسن؟ نقموا منه و الله نكير سيفه و قلة مبالاته لحتفه و شدة و طاته و نكال وقعته و تنمره فى ذات الله.

3- خصائص حكومة الامام على عليه السلام و تالله لو مالوا عن المحجة اللائحة و تكافوا عن زمام نبذه اليه رسول الله و زالوا عن قبول الحجة الواضحة ترجمه خطبه ى دوم :

1- نكوهش مردم از سير ارتجاعى صبح كردم در حالى كه بخدا سوگند دنياى شما را دوست نمى دارم و از مردان شما خشمناك و بيزارم، درون و بيرونشان را آزمودم و نامشان را از دهان خويش بدور افكندم، از آن چه كرده اند، ناخشنودم چه زشت است كندى شمشيرها و سستى و بازيچه بودن مردانتان پس از آنهمه تلاش و كوشش ها چه زشت است سر بر سنگ خارا زدن، و شكاف برداشتن نيزه ها و فساد آراء و انديشه ها و انحراف آرمان و انگيزه ها (براى خويشتن چه بد ذخيره هائى تدارك ديدند و پيش فرستادند كه خداوند بر آنان خشم مى گيرد و در عذاب الهى جاودانه خواهند بود).

زيرا بدون ترديد مسئوليت سنگين عهد و پيمان الهى در گردنشان همواره سنگينى خواهد نمود ناچار كار را بدانها واگذار و ننگ عدالت كشى را برايشان بار كردم نفرين بر اين مكاران، و دور از رحمت حق باشند ستمكاران.

2- علل مظلوميت امام على عليه السلام و اى بر آنان! چرا نگذاشتند حق در مركز خود قرار يابد؟ و خلافت بر پايه هاى نبوت استوار ماند؟ (از خانه اى كه جبرئيل در آن فرود مى آمد به خانه ديگر بردند. و حق را از دست على، كه عالم به امور دين و دنياست گرفتند) (بدانيد كه اين زيانى بزرگ و آشكار است).

چه باعث شد كه با على عليه السلام كينه توزى نمايند و انتقام گيرند؟ چون سوزش تيغ او را چشيدند و پايدارى او را ديدند كه نسبت به مرگ بى اعتنا بود ديدند كه چگونه بر آنان مى تازد و با دشمنان خدا نمى سازد و آنان را عقوبت مى كند و خشم على عليه السلام در راه (رضاى) خداست 3- ويژگيهاى حكومت امام على عليه السلام بخدا سوگند، اگر پاى در ميان مى نهادند، و على عليه السلام را بر كارى كه پيغمبر صلى الله عليه و آله به عهده او نهاد مى گذاردند لردهم اليها و حملهم عليها و لساربهم سيرا سجحا، لا يكلم خشاشة و لا يكل سائره و لا يمل راكبه و لاوردهم منهلا نميرا صافيا رويا، تطفح ضفتاه و لا يترنق جانباه، و لاصدرهم بطانا و نصح لهم سرا و اعلانا، و لم يكن يحلى من الغنى بطائل و لا يحظى من الدنيا بنائل غير رى الناهل و شبعة الكافل، و لبان لهم الزاهد من الراغب و الصادق من الكاذب «و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا يكسبون». [ اعراف 96 ] «و الذين ظلموا من هؤلاء سيصيبهم سيئات ما كسبوا و ما هم بمعجزين». [ زمر 51. ] 4- توبيخ المهاجرين و الانصار على انحرافهم الا هلم فاستمع و ما عشت اراك الدهر عجبا! و ان تعجب فعجب قولهم! [ رعد 5. ] ليت شعرى الى اى سناد استندوا؟ و على اى عماد اعتمدوا؟ و باى عروة تمسكوا؟ و على اية ذرية اقدموا و احتنكوا؟:

لبئس المولى و لبئس العشير (و بئس للظالمين بدلا) [ كهف 50. ] استبدلوا و الله الذنابى بالقوادم و العجز بالكاهل، فرغما لمعاطس قوم آسان ايشان را به راه راست مى برد، و حق هر يك را به او مى سپرد چنان كه كسى زيانى نبيند و هر كس ميوه ى آنچه كشته است، بچيند اين شتر را سالم به مقصد مى رساند و حركتش براى كسى رنج آور نبود تشنگان عدالت را از چشمه ى سرشار و زلال حقيقت سيراب مى كرد «چشمه اى كه آب زلال آن فواره زنان از هر طرفى جارى است» كه هرگز رنگ كدورت نپذيرد و همواره سيراب بوده رنج تشنگى نبينند على عليه السلام همواره در پنهان و آشكار نصيحت كننده ى مردم بود و اگر بخلافت مى رسيد از اموال بيت المال براى خود ذخيره نمى نمود و از ثروت دنيا جز باندازه نياز برداشت نمى كرد، باندازه آب اندكى كه عطش را فرو نشاند و طعام مختصرى كه رفع گرسنگى نمايد در آن هنگام زاهد از حريص به دنيا و راستگو از دروغگو باز شناسانده مى شد (اگر مردم چنين مى كردند، ايمان آورده و تقوى پيشه شده، حق را به امام واقعى مى سپردند درهاى رحمت از آسمان و زمين بروى آنان مى گشود. اما دروغ گفتند و بزودى خدا به كيفر آنچه كردند آنان را عذاب خواهد فرمود) 4- نكوهش از انحراف مهاجرين و انصار اكنون بيائيد و بشنويد!:

شگفتا! روزگار چه شگفتى ها در پس پرده دارد و چه بازيچه ها يكى از پس ديگرى بيرون مى آورد.

(اگر تعجب نمائى! پس گفته هاى آنان تعجب آور است). را ستى مردان شما چرا چنين كردند؟ اى كاش مى دانستم به چه پناهگاهى تكيه داده اند؟ و كدام ستون استوار را انتخاب نمودند؟ و به كدامين ريسمان چنگ زدند؟ و بر كدام فرزند و خاندانى پيشى گرفتند و غلبه نمودند؟ شگفتا!

(چه دوستان دروغين و سرپرستان نااهلى را انتخاب كردند! و چه زشت است سرانجام ستمكاران كه جايگزين بدى برگزيدند) سر را گذاشته به دم چسبيدند، پى عامى رفتند و از عالم نپرسيدند!

يحسبون انهم يحسنون صنعا: الا انهم هم المفسدون و لكن لا يشعرون [ بقره آيه 12 و 104 كهف. ] و يحهم:

افمن يهدى الى الحق احق ان يتبع ام من لا يهدى الا ان يهدى فما لكم كيف تحكمون؟ [ يونس 35. ]

/ 22