بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ماذاقَ اُطْلاً: نچشيد چيزيرا. اَيْطَل - اَياطِل، ج: تهيگاه. (اَطْلا نْطيقى)، اَطْلَنْطى: اقيانوس اطلس. (اَطِمَ) اَطَماً، ف: خشم گرفت، منضم گرديد. اَطِمَ الرَّجُلُ وَ الْبَعيرُ و اُطِمَ عَلَيْهِ، ل: مبتلا شد مرد و شتر بدرد بستگى شكم و بول (يبوست و حبس بول). رَجُلٌ وَ بَعيرٌ مَاْطُومٌ، ص. اَطَمَ بِيَدِهِ اَطْماً، ض: گزيد دست خود را. اَطَمَ الْبِئْرَ، ض: تنگ ساخت دهن چاه را. اَطَمَ عَلَى الْبَيْتِ: پرده هاى خيمه را پائين انداخت. اَطَمَ بِسَلْحِهِ: انداخت پليدى و سرگين خود را. اطَمَ الْبابَ ايطاماً: بند كرد دَر را. اُئْتُطِمَ الرَّجُلُ: مرد مبتلا شده بمرض شاش بند و بستگى شكم (يبوست). اَطَّمَ الْهَوْدَجَ تَاْطيماً: پوشيد كجاوه را به روپوش. تَاَطَّمَ عَلَيْهِ: خشم گرفت بر وى. تَاَطَّمَ السَّيْلُ: موج هاى سيل بلند گرديد پس زد بعضى بر بعض. تَاَطَّمَ اللَّيْلُ: سخت شد تاريكى شب. تَاَطَّمَ السِّنُّورُ: آواز كرد گربه در خواب. تَاَطَّمَ فُلانٌ: خاموش شد و آنچه در دل داشت ظاهر نكرد. اُطُم - اُطام و اُطُوم، ج: هر قلعه و خانه چهارگوشه مسطح. اُطام و اِطام: بستگى بول و شكم از بيمارى.