فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَطُوم: سنگ پشت دريائى سطبر وضخيم پوست، نوعى از ماهى سطبر و ضخيم پوست،به شكل، كمان محكم،خارپشت، گاو، صدف.

اَطيمَة - اَطائِم، ج: مكان آتش افروختن.

اَطَمَة: ذره.

(اَطْنَبَ): مبالغه كرد، گزافه گوئى كرد.

(اُعْ اُعْ(: حكايت صداى قى كننده )اصل آن هُعْ هُعْ بوده هاء بدل بهمزه شده).

(اِعاء(: ظرف )لغتى است در وِعاء).

(اغِيَة) - اَواغى، ج: جوى و نهر كوچك مزرعه.

اِغْريقىّ: يونانى قديم.

اُغُسْطُس: اوت ماه هشتم ميلادى.

اُغُسْطُوس: اول امپراطور روم كه در عهد مسيح بدنيا آمد.

(اَفَّ) اَفّاً، ن ض: روى ترش كرد، اُف گفت.

اَفَّفَ تَاْفيفاً و تَاَفَّفَ: گفت اُف.

اُفّ: تراشه يا چرك ناخن يا چرك گوش، هر چيز حقير از چوب و غيره كه آن را از زمين بردارند، كلمه كراهت است، تنفر و ملامت.

اُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ (آيه): ملامت بر شما كه غير خدا را پرستش مى كنيد.

اُفّاً لَهُ و تُفّاً: كثافت يا چرك گوش و چرك ناخن براى او.

اَفَف: ضجر اندك از چيزى، هنگام.

/ 5263