بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(اُقُر): رودخانه پر از گياه تلخ و شور آب. (اَقْراباذين): داروشناسى، علم ادويه. عِلْمُ الْاَقْرَباذين: علم داروشناسى. (اَقَطَ) الطَّعامَ اَقْطاً، ض: كشك در خوراك كرد. اَقَطَ فُلاناً: او را كشك خورانيد. اَقَطَ قِرنَهُ: بر زمين انداخت حريف خود را. اَقَطَ الشَّىْ ءَ: آميخت آن چيز را. اَقِطَ الرَّجُلُ اَقَطاً، ف: بسيار شد كشك آن مرد. ايتَقَطَ: كشك ساخت. تَاَقَّطَ اللَّبَنُ: شير مانند كشك شد. اَقْط و اُقْط و اِقْط و اِقِط و اَقُط و اَقِط و اَقَط - اُقْطان، ج: كشك كه دوغ منجمد شده است آن را از شير گوسفند و غيره مى سازند. اَقِطَة: چيزى است نزديك هزار لاى متصل به شكنبه. اَقيط و مَاْقُوط: سنگين و گران بار. مَاْقِط: كارزار يا جاى تنگ از آن.