بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اَكَّهُ اَكّاً و اَكَةً: رد كرد او را و تنگى نمود بر او. اَكَّ فُلانٌ: تنگ شد سينه او. اِئْتَكَّ الْيَوْمُ: گرم و بى باد شد روز. اِئْتَكَّ الْوَردُ: انبوه ناك شد گُل. اِئْتَكَّ مِنَ الْاَمْرِ: بزرگ شد اين كار بر او و ننگ داشت از آن. اِئْتَكَّتْ رِجْلاهُ: بهم خورد و لرزيد هر دو پاى او. اَكَّة: سختى از دشواريهاى روزگار، سختى زمانه، سختى گرما، بدخلقى، كينه، موت، پيش آمدن كسى بخشم، انبوهى كردن، آرميدن باد. اَكَّاكَة: سختى از دشواريهاى روزگار. (اَكاءَ)، م: وثيقه گرفت از قرض دار خود به گواه و شاهد. اَكاءَ اِكائَةً: اراده كارى كرد ناگاه شخصى رسيد و بعلت ترس از آن شخص از اراده خود بازماند، بددلى كرد. (اَكَدَ) الْحِنْطَةَ، ن: درو كرد گندم را. اَكَّدَهُ تَاْكيداً: استوار كرد آن را. اَكيد: محكم و استوار. اَكائِد و تَاْكيد: طنابهائيست كه دو پهلوى زين را بندند، تنگ. اِكْتَنَفَ: دربر گرفت، فراگرفت. اُكْتُوبْر: تشرين اول ماه دهم ميلادى، اكتبر.