فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شاةٌ مَاْكَلَةٌ: گوسفند خوردنى.

مِئْكَلَة: كاسه بزرگ و ديگ كوچك، هرچه كه در آن طعام خورند.

مُؤْكَل: خوش بخت.

مَاْكُول: رعيت، خورده شده.

مِئْكال: آلت خوردن مثل قاشق.

ذَوُوالْاكالِ: بزرگان قبائل كه چهاريك حصه از غنيمت را براى خود مى گيرند.

اكالُ الْمُلُوكِ: خوراك پادشاهان.

اكالُ الْجُنْدِ: ارزاق لشكر.

(اِكْليرُس): روحانيان، كشيشان، پيشوايان مذهب.

(اِكْليركى): كاهنى، كشيشى، كلسيائى، روحانى.

(اِكْلنيك): درمانگاه، مطب.

(اَكُونيت):گياهى است بنام تاج الملوك يا اقونيطون.

(اُكِمَتِ) الْاَرضُ، ل ن: خورده شد جميع آنچه در زمين بود.

مُؤاكِمَة و مُؤَلِّمَة: زنى است كه سرين و نشستنگاه او بزرگ باشد.

تَاْكيم: بزرگى نشستگاه و ضخيم شدن آن.

اِسْتَاْكَمَ الْمَوْضِعُ: پشته گرديد.

اِسْتَاْكَمَ مَجْلِسَهُ: پايمال شده يافت مجلس را.

اَكَمَة - اَكَم و اُكُم و اكُم، ج: پشته بلند يا پشته از سنگ يا جاى بسيار بلند كه خاكش سفت بوده بسنگى نرسيده باشد.

/ 5263