بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
تَاَبَّلَتِ الْاِبِلُ وَ غَيْرُها: بى نياز شدند شتران و غير آن از آب بواسطه خوردن گياه تر. اِبِل و اِبْل - ابال ج (اسم جنس و اسم جمع - مونث): شتران، ابريست كه حامل باران باشد. اِبِلٌ اَوابِلٌ: شتران بسيار. اِبِلٌ اُبَّلٌ: شتران به چرا گذاشته شده كه كسى متعرض آنها نشود. اِبِلانِ: دو گله شتر. اُبَيْلَة، (مصغر): كُره شتر. رَجُلٌ ابِلٌ و اَبِلٌ و اَبَلىٌّ و اِبِلىٌّ: مرد صاحب شتران. بَعيرٌ اَبِلٌ: شتر فربه و چاق. اِنَّهُ مِنْ ابَلِ النَّاسِ: او از جمله داناترين مردم است به چرانيدن شتران. اَبَّال: شبان و شتربان. اَرضٌ مَاْبَلَةٌ: زمين شترخيز. اَبِلَةٌ: بركت داده شد در فرزند، حاجت و نياز. لى عِنْدَهُ اَبِلَةٌ: نزد او مطلوب من است. مالى اِلَيْكَ اَبِلَةٌ: نيست مرا بسوى تو حاجت. اَبَل و اَبَلَة و اَبْلَة: سنگينى و ناگوارى طعام. اَبَلَة و اَبْلَة: گناه. اِبْلَة: دشمنى. اُبْلَة: آفت و رنج. اَبْل و اُبْل: تر يا خشك. اُبُل: گياه روئيده از گياه بريده يا چريده شده. اُبُلَّة: خرما كه ميان دو سنگ خرد كنند و بر آن شير دوشند، پاره اى از خرما. اَبيل: چوب دستى، اندوهگين، مهتر يا پارسا و يا صاحب ناقوس (عيسويان)، دسته كاه. اَبيلُ الْاَبيلَيْنِ و اَبيلُ الْاَبيلِيَيْنِ: حضرت عيسى(ع). اَبيلَة و اَبَّالَة و وَبَيْلَة و ايبالَة: دسته كاه. اِبالَة و اُبالَة: يك پشته بزرگ از هيزم.