بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اَميم: نيكو قد، كسى كه دماغ او ضربى رسيده باشد. مَاْمُوم: شترى كه از جراحت و صدمه پالان موى پشتش ريخته، آنكه دماغش ضربى رسيده باشد، پس نماز و اقتدا كننده به امام. شَجَّةٌ آمَّةٌ و مَاْمُومَةٌ: شكستگى سر كه به دماغ رسيده باشد. اُمَمُ الْمُتَّحِدَةِ: ملل متحد. عُصبَةُ الْاُمَمِ: جامعه ملل، سازمان ملل. اَمَة: كنيز، زن يا دختر زرخريد. اُمَّىّ، اُمَّهىّ: مادرى، مادرانه، مادروار. اُمَّيَّة، اُمُومَة: صفت مادرى، مادرى. اُمَّيَّة: نادانى، بيسوادى. اَمام: روبرو، مقابل، نزد، در حضور. اِلَى الْاَمامِ: به پيش، به جلو. اُمَمىّ: بين المللى، خارجى، كسى كه يهودى و مسيحى نباشد، بت پرست. اِمَّا هذا اَوْذاكَ: يا اين يا آن. اَما: بر دو وجه است، 1 - حرف استفتاح يعنى پيش درآمد و آغازكردن كلام (به معنى آگاه باش) و غالباً قبل از قسم باشد مانند اَما وَالَّذى اَبْكى وَ اَضْحَكَ والَّذى اَماتَ وَ اَحْيى وَالَّذى اَمْرُهُ الْاَمْرُ، 2 - به معنى حقا يا احقا (براستى يا آيا راست است) و بعضى گويند به معنى عَرَض آيد مرادف لولا. اَمَّا: ادات و حرف شرط مانند فَاَمَّا الَّذينَ امَنُوا فَيَعْلَمُونَ اَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ، و براى تفصيل است اَمَّا السَّفينَةُ فَكانَتْ لِمَساكينَ و براى تاكيد اَمَّا زَيْدٌ فَذاهِبٌ. اِمَّا: ادات تفصيل و براى شك آيد، مانند جاءنى اما زيد و اما عمرو و براى ابهام اِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ اِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ و براى تخيير اِمَّا اَنْ تُلْقِىَ وَ اِمَّا اَنْ تَكُونَ و براى اباحه تَعَلَّمْ اِمَّا فِقْهاً وَ اِمَّا نَحْواً و تفصيل اِمَّا شاكِراً و اِمَّا كَفُوراً و در اصل اِن شرطيه و ما زائده بوده مانند اِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ. (اَمْبَرباريس): زرشك.