بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(اَمَتَهُ) اَمْتاً، ض: اندازه كرد آن را، قصد نمود آن را. اَمَّتَهُ تَاْميتاً: اندازه كرد آن را. مُؤَمَّت: پر و مملو، مرد متهم به بدى. اَمْت - اِمات و اُمُوت، ج: جاى بلند، تپه هاى كوچك، سرازير و سربالاى چيزى، طريقه نيكو، كجى و عيب كه در دهن يا پارچه باشد، ضعف و سستى، اختلاف مكانى در نرمى بعضى و درشتى و سختى بعض، سنگ. لا تَرى فيها عِوَجاً وَ لا اَمْتاً (آيه): نمى بينى در او كجى و نه نشيب و فرازى. سارَ فُلانٌ سَيْراً لا اَمْتَ فيهِ: رفت فلان رفتنى كه ضعف و سستى در او نيست. اَلْخَمْرُ حُرِّمَتْ لا اَمْتَ فيها: شراب حرام گرديده شده و شكى در او نيست. اَجَلٌ مَاْمُوتٌ: مدت معين و موقت. اِمْپِراطُور: شاهنشاه. اِمْپِراطُورى: شاهنشاهى. اِمْپِراطُورِيَّة: كشور شاهنشاهى.