فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(اَمَجَ) اَمْجاً، ض: تيز رفت و سير سريع نمود.

اَمِجَ اَمَجاً: تشنه گرديد.

اَمَج: گرما و تشنگى، شدت گرما.

(اَمَحَ) الْجُرحُ اَمَحاناً، ض: درد گرفت زخم.

(اَمِدَ) عَلَيْهِ اَمَداً، ف: خشم گرفت بر وى.

تَاْميد: بيان كردن حد و انتها.

سِقاءٌ مُؤَمَّدٌ: مشگى كه بقدر يك آشاميدن آب در او باشد.

اَمَد: غايت و منتهى، خشم، زمان، مدت، حد، كنار، دورترين.

فَطالَ عَلَيْهِمُ الْاَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ (آيه): زمان بر آنها طولانى شد، پس دلهاشان سخت گرديد.

ما اَمَدُكَ: چند است انتهاى عمر تو.

اُمْدَة: بقيه چيزى.

امِد: پر از خير و شر، كشتى پر از بار.

اِمِّدان: موضعى است، آبيكه در روى زمين باشد.

اَمَدٌ مَاْمُودٌ: غايب و منتهى اليه.

(اَمَرَهُ) بِهِ اَمْراً، ن: حكم كرد آن را.

اَمَّرَهُ اللَّهُ وَ امَرَهُ: بسيار گردانيد خدا نسل و مواشى او را.

اَمَرَ عَلَيْنا اَمْراً، ن ف ك: حاكم و فرمانروا شد بر ما.





/ 5263