فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تَاْمُور: ظرف، نفس و زندگى، دل، خون، دل يا خون مطلق، زعفران، بچه و بچه دان، وزير، بازى دختران كوچك يا كودكان، عبادتگاه نصارى و ناقوس و طريقت آنها، آب، خوابگاه شير، مى، آفتابه، حقه و جعبه، كسى.

هَرَقْتُ تَاْمُورَهُ: ريختم خون او را.

ما بِالرَّكيَّةِ تَاْمُورٌ: نيست در چاه چيزى از آب.

تُؤْمُور - تَاْمير، ج: نشان از سنگ و غير آن كه در بيابانها سازند، كسى.

تَاْمُورَة: خوابگاه شير، مى، آفتابه، حقه و جعبه.

تُومُرىّ و تَاْمُورى و تَاْمُرى: انسان.

يَاْمُور: چارپائيست صحرائى يا نوعى از بز كوهى.

اَمْرٌ مَعْرُوفٌ: متعارفى، عادى، عمومى، مشهور.

اَمْرٌ مَعْلُومٌ: كار معين و مخصوص.

قُضِىَ الْاَمْرُ: كار بپايان رسيد، همه چيز گذشت، مرگ فرا رسيد.

قُضِىَ اَمرُهُ: كارش به جان و كارد به استخوان رسيد، ديگر اميدى ندارد.

امِر: فرمانده، فرمانروا، حكمران.

لِاَمْرِ فُلانٍ: براى، در حق.

تَحْتُ اَمْرِكَ: در اختيار شما هستم.

اَمَّار: اغواكننده، فريب دهنده، واداركننده.

/ 5263