فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَميل - اُمُل، ج: پشته و تپه ريگ.

اَمَل: توكل كرد، اميدوار بود.

تَاَمَّلَهُ: بدقت نگريست، برانداز كرد.

اَمَل: اعتماد، توكل، انتظار، چشم داشت، توقع، خيال، وهم، پندار، بيهوده، خيال باطل.

قَطَعَ الْاَمَلَ مِنْهُ: از او نوميد شد، مأيوس شد.

امِل، مُؤَمِّل: اميدوار، پر از اميد.

تَاَمُّل: تفكر، انديشه، درنظرگيرى، سنجش.

مَاْمَل، مَاْمُول: اميد، آرزو.

(اَمِنَ) اَمْناً و اَماناً و اَمَناً و اَمَنَةً و اِمْناً، ف: ناترس و بى بيم گرديد - اَمِن و اَمين، ص.

اَمِنَهُ: اعتماد كرد او را، زنهار داد، راستى كرد با او و راست دانست او را و امين پنداشت.

اَمُنَ اَمانَةً: امين ومعتمد شد - اَمين،ص - اُمَناء، ج.

امَنَهُ ايماناً: اعتماد كرد او را و زنهار داد و ناترس گردانيد.

امَنَ بِهِ: تصديق كرد او را و گرويد باو و قبول شريعت وى كرد و فروتنى نمود.

مُؤْمِن: گِرونده بخدايتعالى و تصديق كننده، يكى از اسماى خدا.

اَمَّنَهُ تَاْميناً: اعتماد كرد او را، راستى كرد با وى، امين پنداشت او را، آمين گفت دعاى او را.

ايتَمَنَهُ: اعتماد كرد او را، امين گرفت، بى بيم و ناترس گردانيد او را.

اُوتُمِنَ فُلانٌ، ل: اعتماد شد بر او يعنى معتمد عليه شد و ايمن گرديد.

اِسْتَاْمَنَهُ: اعتماد كرد او را، امين يافت و زنهار خواست از وى.

اِسْتَاْمَنَ اِلَيْهِ: درآمد در زنهار و امان وى.

/ 5263