فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ايمان: اعتقادقلبى بخدا وتصديق به فرستادگانش، ضد كفر، تصديق، اعتقاد، تسليم.
امِنُوا بِما اَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً (آيه): تسليم به آنچه فرستاديم شويد.
اَمُنَ: ايمان دار بود، باوفا و صادق بود.
اَمِنَ: صحيح و سالم بود.
اَمَّنَ: اطمينان داد، دلگرمى داد، خاطرجمع كرد، آرامش قلب يافت.
وَ اِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ اَمْناً (آيه): خانه كعبه را براى مردم مرجع و ايمنى قرار داديم.
اَمَّنَ عَلَى الْحَياةِ: عمر يا خطر آتش سوزى را بيمه كرد.
اَمَّنَهُ عَلى حَياتِهِ: زندگى او را از خطر حفظ كرد.
اَمَّنَهُ، اِئْتَمَنَ، اِسْتَاْمَنَ: امانت خواست، اعتماد كرد، خود را بديگرى سپرد.
اِئْتَمَنَ، اِسْتَاْمَنَ: اعتماد و اطمينان كرد، پشت گرمى پيدا كرد.
امَنَ: ايمان آورد، اعتقاد پيدا كرد.
اَمْن، اَمان: امنيت، آسايش، سلامتى، ايمنى، بى خطرى، آرامش.
اَمْنُ عامٍ: اداره آگاهى، تحقيقات جنائى.
اَمْنَة: معتبر، قابل اعتماد، امين، درست، زودباور، معتمد، ساده.
امِن: بى خطر، سالم، آرام، آسوده، راحت.
اَمانَة: اخلاص، وفادارى، صداقت، ايمان دارى، اعتماد، عهده دارى سپرده، درستى، راستى، امانت، ديانت، اطمينان.