فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَبِن: طعام و شراب غليظ و سِفت.

اُبْنَة - اُبَن ج: گره چوب، مرد استوار رأى، سر حلقوم شتر، كينه و دشمنى، عيب و خارشى است زشت و معروف.

اِبَّانُ الشَّىْ ءِ: هنگام و اول و وقت آن چيز.

جْاءَ فى اَبانَتِهِ: آمد با همه ياران خود.

اَبَّنَ الْمَيِّتَ: مدح كرد مرده را.

اِبَّان: مجال، فرصت، زمان.

تَاْبينُ الْمَيِّتِ: مجلس يادبود براى متوفى، مجلس ختم.

اِبْن و اِبْنَة: پسر، دختر - پروردگار.

مَاْبوُن: متهم (در خير و شر استعمال مى شود) كرمكى.

(آبِنُوز): خشت سياه، چوب آبنوس.

(آبْنُوس): درخت بزرگى داراى چوب سخت و سياه.

(اَبَهَ) لَهُ و بِهِ اَبْهاً و اَبَهاً، م ف: ياد آورد او را يا فراموش كرد و باز ياد آورد او را.

اَبَهَ لَهُ: توجه كرد، رعايت كرد، ملتفت شد.

فُلْانٌ لايُؤْبَهُ لَهُ: او به سبب حقارتش در دريافت احوالش اهتمام و التفات كرده نمى شود.

لايُوْبَه: ناچيز، بى اهميت، ناقابل.

تَاَبَّهَ الرَّجُلُ: تكبر كرد مرد.

تَاَبَّهَ عَنْ كَذا: پاك و منزه شد از آن چيز و بزرگى نمود.

/ 5263