بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اِنْجاص، اِجَّاص: آلو، گوجه. اَنْجَذان: انقوزه، و با دال قصبه ايست نزديك اراك. اَنْجِرارِيَّة: حق، يدك كشى. اَنْجِل: سكه طلا رايج قديم انگيس. (اِنْجيل( - اَناجيل، ج: كتابى كه از طرف خداوند به حضرت عيسى نازل گرديده )بعد از عيسى )ع( تحريف شد و پنج انجيل در دست عيسويانست). (اَنَحَ) انَْحاً و اَنيحاً و اُنُوحاً، ض: نفس زد و دَم برآورد از مرض - انِح، ص - اُنَّح، ج. رَجُلٌ انِحٌ و اَنُوحٌ و اُنَّحٌ و اَناحٌ: مرد بخيل كه چون از او چيزى خواهند تنحنح كند. انِحَة: زن كوتاه قد. فَرَسٌ اَنُوحٌ: اسب بسيار نفس زننده، اسبى كه در رفتن لگام به دندان گيرد و سر بجنباند. (اَنْدَروَرد( و اَنْدَروَردِيَّة: نوعى از شلوار كوتاه است كه زانو را بپوشاند )كلمه عجمى است عرب استعمال كرده). (اَنِسَ) بِهِ اَنَساً و اَنَسَةً و اُنْساً - ف ض ك: آرام يافت به آن و بدون وحشت شد، انِس، ص. انَسَهُ ايناساً: انس داد او را ضد وحشت. اَلْايناسُ قَبْلَ الْاِبْساسِ: (مثال) بايد اول انس داده شود بعد از آن تكليف.