فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اِنْجاص، اِجَّاص: آلو، گوجه.

اَنْجَذان: انقوزه، و با دال قصبه ايست نزديك اراك.

اَنْجِرارِيَّة: حق، يدك كشى.

اَنْجِل: سكه طلا رايج قديم انگيس.

(اِنْجيل( - اَناجيل، ج: كتابى كه از طرف خداوند به حضرت عيسى نازل گرديده )بعد از عيسى )ع( تحريف شد و پنج انجيل در دست عيسويانست).

(اَنَحَ) انَْحاً و اَنيحاً و اُنُوحاً، ض: نفس زد و دَم برآورد از مرض - انِح، ص - اُنَّح، ج.

رَجُلٌ انِحٌ و اَنُوحٌ و اُنَّحٌ و اَناحٌ: مرد بخيل كه چون از او چيزى خواهند تنحنح كند.

انِحَة: زن كوتاه قد.

فَرَسٌ اَنُوحٌ: اسب بسيار نفس زننده، اسبى كه در رفتن لگام به دندان گيرد و سر بجنباند.

(اَنْدَروَرد( و اَنْدَروَردِيَّة: نوعى از شلوار كوتاه است كه زانو را بپوشاند )كلمه عجمى است عرب استعمال كرده).

(اَنِسَ) بِهِ اَنَساً و اَنَسَةً و اُنْساً - ف ض ك: آرام يافت به آن و بدون وحشت شد، انِس، ص.

انَسَهُ ايناساً: انس داد او را ضد وحشت.

اَلْايناسُ قَبْلَ الْاِبْساسِ: (مثال) بايد اول انس داده شود بعد از آن تكليف.

/ 5263