بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اَنَسَة: ايمنى - الفت. اُناس: مردم (و گاهى همزه آن حذف مى شود - ناس). اِنْسان - اَناسى، ج: سر انگشتان، سايه مردم، سر كوه، زمين نامزروع، مردمك چشم، مردم (مفرد و جمع و مذكر و مؤنث يكسان است). اُنْسَيان: (تصغير(، انسان كوچك، )و گفته شده كه اصل انسان انسيان بوده پس يا تخفيفا حذف شده). جارِيَةٌ انِسَهٌ: دختر خوش نفس. اَنُوس، اُنُس، ج: سگ ناگزنده ضد عقور كه گزنده است. اَنيس: خروس، انس دهنده، پرنده اى است كه صداى او شبيه بصداى گاو است، به شكل، هر چيز رام شده، كسى. ما بِالدَّارِ اَنيسٌ: نيست در خانه كسى. اَنيسَة و مَاْنُوسَة: آتش. مَاْنُوس: اُنس گرفته. يُونُس و يُونَس و يُونِس: نام پيغمبرى كه مدتى در شكم ماهى بود. اَناناس: يك نوع ميوه گرمسيرى. اَنُس: قابليت معاشرت. اُنْسىّ: داخلى، ميانى. اِنْسانِيَّة: بشريت، نوع پرستى. اَنيس: خوش مشرب، خوش برخورد، مهربان، رام. اِبْناس، مُؤانَسَة: ملايمت، انس گيرى، خوش مشربى.