فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(اَنيسُون): گياهى است داراى بوى خوش به شكل و آن را باديان رومى و زيره رومى گويند.

(اَنَضَ) اللَّحْمُ اَنيضاً، ض: متغير گشت گوشت.

اَنُضَ اللَّحْمُ اَناضَةً، ك: نيم پز شد گوشت.

انَضَ اللَّحْمَ ايناضاً: نيم پز كرد گوشت را.

ايناض: رسيدن و پختن خرما.

اِناض: خرماى رسيده.

اَنيض: گوشت نيم پخته، جنبيدن و برجستن روده ها از ترس.

(اَنَفَهُ) اَنْفاً، ض ن: زد بينى او را.

اَنَفَهُ الْماءُ: رسيد آب تا بينى او در حوض.

اَنَفَتِ الْاِبِلُ: پايمال كردند شتران مرغزار و گياههاى نچرانيده را.

اَنِفَ مِنْهُ اَنَفاً و اَنَفَةً، ف: نَنگ داشت از او.

ما رَاَيْتُ اَحْمى اَنَفاً وَ لا انَفَ مِنْ فُلانٍ: نديدم با ننگ و عارتر از وى.

اَنِفَتِ الْمَراَةُ: وِيار كرد زن، باردار شد زن و رغبت و ميل به چيزى نكرد.

اَنِفَ الْبَعيرُ: دردمند شد بينى شتر از چوب مهار و رام گرديد.

انَفَ الْاِبِلَ اينافاً و اَنَّفَ تَاْنيفاً: به مرغزار نچرانيده رسانيد شتران را.

انَفَ فُلاناً: برانگيخت او را بر ننگ، دردمند بينى گردانيد او را.

انَفَ اَمْرَهُ: شتاب كرد كار خود را.

انَفَهُ الْماءُ: آب تا بينى او رسيد در حوض و نهر.

/ 5263