فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَنَكَ الْبَعيرُ: دراز شد شتر و دردمند گرديد.

اَنَكَ الرَّجُلُ: طمع نمود و طلب كرد.

انُك: سرب خالص يا سياه و يا سفيد آن.

(اَنْكَليس): مارماهى.

(اِنْكِشارىّ): سرباز پياده نظام گارد عثمانى.

اَنْكِلترَة، اَنْكِلترا: كشور انگليس.

(اَنْمُوذَج): مثال، نمونه، سرمشق، الگو، طرح مسطوره.

اَنيمُومِتّر: بادسنج، بادنما.

(اَنام) و اَنيم و انام: مخلوقات يا جن و انس يا جميع آنچه در روى زمين است.

(اَنَهَ) اَنْهاً و اُنُوهاً و اَنيهاً، ض: ناليد از گرانى، حسد كرد.

يَقُولُ الْقائِلُ جاءَ زَيْدٌ فَتَقُولُ اَزَيْدٌ اِنيهِ: استبعاد كرد آمدن زيد را.

رَجُلٌ اَنِهٌ: مرد حاسد.

قَوْمٌ اُنَّةٌ، ج: گروه رشگ برنده.

(اِنو) - اناء، ج: ساعتى از شب - سستى.

مَضى اَنْوانِ مِنَ اللَّيْلِ: گذشت دو ساعت از شب.

(اَنَى( الشَّىْ ءُ اَنْياً و اَنىً و اِنىً، ض: هنگام و وقت آن شد ياوقت پختگى آن رسيد )يا مخصوص به گياه است) - اَنِىّ، ص.

اَنَى الرَّحيلُ اَنْياً: شد وقت آن.

اَنَى الْحَميمُ: به انتها رسيد گرمى آن.

بَيْنَ حَميمٍ انٍ (آيه): مابين، گرمى به غايت رسيده.

/ 5263